کتاب ماندانا «مادر کوروش بزرگ»

«ماندانا» رمانی تاریخی به قلم عباس سلیمانی امیری(-۱۳۲۷)، پیرامون زندگی مادر کوروش بزرگ است.

آژی‌دهاک، پادشاه قدرتمند ماد و آخرین پادشاه این سلسله بود. مقتدرترین شاه این سلسله «هوخشتره» بود که قبل از آژی‌دهاک برکشور ماد حکومت می‌کرد و فتوحات بسیاری داشت. سلسله‌ی ماد حدوداً یکصد و پنجاه سال حکومت کردند.

کوروش بزرگ نوه‌ی دختری آژی‌دهاک آخرین پادشاه ماد بود که برجد خود یعنی آژی‌دهاک در جنگی غلبه کرد و او را به اسارت درآورد ولی هرگز با او بدرفتاری نکرد، بلکه او را در یکی از نواحی ایران برمسند حکومت نشاند.

نام مادر کوروش «ماندانا» بود که عمده قصه‌های این کتاب بر محور زندگانی این بانوی گرامی و خوش قلب دور می‌زند.

پدر کوروش، کامبیز یا کمبوجیه نام داشت که بر سرزمین پارس یا «انشان» حکمفرایی می‌کرد. کامبیز با ماندانا دختر آژی‌دهاک ازدواج کرد که حاصل آن ازدواج دو پسر به نام‌های «کوروش، ویشتاسپ» بودند.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم:

بعد از آن که کامبیز در شهرری با اسپهبدان مازندران گفتگو کرد، فرمان‌دار سابق را تحت‌الحفظ به طرف اکباتان روانه نمود و خود در حضور اسپهبدان ماند تا جواب نامه‌ی شاه بیاید و آنان نظر شاه را در این زمینه بدانند. بعد از گذشت دو روز نامه‌ای از طرف ماندانا به وسیله‌ی پیک مخصوص و تندرو به دست کامبیز رسید.

کامبیز نامه‌ی ماندانا را خواند و بسیار شاد و خوشحال شد و چندین‌بار آن نامه را بوسید و بارها مورد مطالعه قرار داد.

کامبیز به وسیله‌ی آن نامه متوجه شد که ماندانا او را هرگز از یاد نبرده است و مورد مهر او قرار گرفته و امیدوار گردید که همین امر می‌تواند دلیلی باشد بر این‌که زمینه برای وصلت آن دو دلداده ریشه دوانده است. کامبیز وقت را تلف نکرد و نخواست دلداده‌ی خود ماندانا را در انتظار بگذارد، لذا بلافاصله بر آن شد تا نامه‌ای مِهرآمیز برای ماندانا بنویسد.