کتاب تبلیغات به زبان آدمیزاد

کتاب تبلیغات به زبان آدمیزاد نوشتهٔ گری آر دال و ترجمهٔ راضیه اسلامیه است. نشر هیرمند این کتاب راهنما را روانهٔ بازار کرده است.

درباره کتاب تبلیغات به زبان آدمیزاد

کتاب تبلیغات به زبان آدمیزاد حاوی راهی آسان برای در اختیارگرفتن قدرت تبلیغات و افزایش موفقیت حرفه‌ای است. این کتاب، یک راهنما است که مسیر پر پیچ‌وخم رسیدن به تبلیغات صحیح را نشان داده است. این مسیر از کوچه‌پس‌کوچه‌ها، خیابان‌های فرعی و گاه گذرگاه‌های مخفی می‌گذرد. تبلیغات ممکن است بسیار هولناک باشد. این حرفه زبان خاص خودش را دارد؛ با صف طویلی از انتخاب‌های گوناگون. زمانی که تبلیغات به‌درستی صورت گیرد، نیاز به خلاقیت و شفافیت و اصول پروپاقرصی دارد تا راه خود را باز کند. تبلیغات نیاز به پول دارد. تبلیغات لازمهٔ موفقیت در تجارت و کسب‌وکار است. از این راهنمای سفر برای پیداکردن مسیر خود در راه‌های تودرتوی تبلیغات استفاده کنید. این اثر را کتابی سودآور برای شرکت‌های بزرگ و تجاری که بودجه‌ای نامحدود برای آب‌کردن محصولات پرمصرف و نقدینگی بالا برای تبلیغات تلویزیونی دارد، ندانسته‌اند؛ بلکه کتابی برای مقاطعه‌کاران، صاحبان شرکت‌های کوچک یا متوسط و افراد باتجربه‌ای دانسته‌اند که خدمات مهم ارائه می‌دهند. کتاب تبلیغات به زبان آدمیزاد برای افرادی سودمند است که می‌خواهند کار و کاسبی راه بیندازد و با کمک تبلیغات، تجارتی پررونق پایه‌گذاری کنند. این کتاب به درد گروه دیگری هم می‌خورد؛ گروهی که بودجهٔ تبلیغات درصد بسیاری از سود ناویژهٔ آن‌ها و در نتیجه بار سنگینی بر سود ویژهٔ آن‌ها بوده است.

خواندن کتاب تبلیغات به زبان آدمیزاد را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران حوزهٔ کسب‌وکار پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب تبلیغات به زبان آدمیزاد

«با آنکه شهرت و روابط عمومی ارتباط نزدیکی با هم دارند، اما این دو واژه‌هایی کاملاً متفاوتند. روابط عمومی فرایند رو به رشدی است برای ارتقای خویش. اما شهرت فرایندی اتفاقی است که طی آن شخص با استفاده از ابزاری بزرگ‌تر (معمولاً رسانه) خود را ارتقا می‌دهد. در اینجا برای مشخص کردن تفاوت بین این دو مفهوم مقایسهٔ ساده‌ای انجام می‌دهم: اگر شرکت شما هزینهٔ انجمن کوچکی را که برای کودکان تشکیل می‌شود تقبل کند، این روابط عمومی است. با کمک به این انجمن که نزدیک محل کار شماست، شما خود را پیش والدین این بچه‌ها عزیز می‌کنید (جمعیتی که سعی دارید با آن‌ها ارتباط برقرار کنید). و این والدین خیلی احتمال دارد مشتری شما شوند. درضمن اگر برای روزنامهٔ محلی خود داستانی بفرستید و در این داستان سراسر به حمایت مالی خود از این انجمن کوچک بنازید، این می‌شود کسب شهرت. حالا شما آشکارا (و به قول بعضی‌ها زیرکانه) دارید سعی می‌کنید خود را در چشم هرکس که روزنامه می‌خواند عزیز کنید. برای ایجاد روابط عمومی باید پول خرج کنید ــ مثلاً خرید لباس‌های مخصوص و تجهیزات برای آن انجمن کوچک ــ اما کسب شهرت در اکثر موارد مجانی تمام می‌شود (هیچ رسانه‌ای برای چاپ یا پخش داستانتان از شما پول نمی‌گیرد).

من فکر می‌کنم مشهورشدن و نام خاصی را سر زبان‌ها انداختن اصلاً هزینهٔ خاصی لازم ندارد. هیچ‌وقت برای مشهورشدن یک سنت هم خرج نکرده‌ام و شهرت ملی و بین‌المللی‌ام مجانی تمام شده است. البته باید اعتراف کنم که من یک امتیاز بزرگ داشتم: من روابط تبلیغاتی موفقی داشتم که حسابی کمکم می‌کرد و می‌دانستم چطور باید گام بردارم تا مجانی به شهرت برسم. اما شما هم خیلی خوش‌شانسید! چون من می‌خواهم شما را با این دیدگاه‌ها آشنا کنم.»