کتاب داستان های تبسم
معرفی کتاب داستان های تبسم
کتاب داستان های تبسم نوشتهٔ تبسم تفرشی است و انتشارات متخصصان آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب داستان های تبسم
تبسم ۱۵ مرداد ۱۳۹۰ در تهران به دنیا آمد. فرزند اول خانواده بود. از کودکی عاشق حفظ شعر و شاهنامهخوانی بود. به صورت بدیهی قصه میگفت و عاشق داستانگویی بود. برای یک کلمه یا یک اتفاق کوچک میتوانست ساعتها داستان تعریف کند تا اینکه در هشتسالگی هنگامی که کلاس دوم را شروع کرد بود تصمیم گرفت داستانهای خود را بنویسد داستانهایی پر از درسهایی که از مادر و پدر خود یاد گرفته بود. درسهای زندگی، از مدرسه و ...
او ساعتها مینشست و همراه با اینکه داستانهایش را مینوشت، تصویرگریهای شخصیتهای داستان خود را هم نقاشی میکرد. چندین داستان کوتاه را از سن هشتسالگی تا سن دهسالگی نوشت و آرزوی این را داشت که روزی کتابهای خود را به چاپ برساند، تا اینکه یک روز خانوادهٔ او تصمیم گرفتند تا آرزوی تبسم را به حقیقت تبدیل کنند و کتابهای کوتاه او را به صورت یک مجموعه داستان در آورند و به چاپ رسانند. تبسم با جدیت تمام میخواهد روزی یک نویسنده معروف در سطح جهان باشد.
کتاب داستان های تبسم در کنار آموزندهبودن داستانهایش به علت اینکه از زبان یک کودک نوشته شده است بسیار مورد استقبال کودکان قرار گرفته است و کودکان با تصاویر کتاب و صمیمیت کلام کتاب بسیار ارتباط برقرار میکنند .
داستانهای کتاب روایتی از داستانهای دو خواهر، مسئولیتپذری، مدارا و دوستی و منا پروانه قشنگ است.
داستان دو خواهر درمورد دو خواهری است که مدام با هم دعوا میکنند.
داستان مسئولیتپذیری، آموزش مسئولیت به یک کودک است.
داستان مدارا و دوستی در مورد دو دوستی است که با هم دعوا میکنند.
و در آخرین داستانی که منا پروانه قشنگ نام دارد، داستان یک پروانه مغرور را میخوانیم.
این داستانها داستانهایی هستند آموزنده برای کودکان تا بتوانند در آیندهای نزدیک از آن بهرهمند شوند.
خواندن کتاب داستان های تبسم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به همهٔ کودکان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب داستان های تبسم
«الآن که این کتاب را باز کردید و میخوانید وارد دنیایی میشوید که هم غم داره هم شادی. من این کتاب را نوشتم تا شما خوانندههای عزیز بخوانید و بخندید ولی امیدوارم هم باهاش بخندید هم ازش در بگیرید و از خواندن لذت ببرید.
داستان دو خواهر: آن دو خواهر با هم بازی نمیکردند و از هم جدا بودند. آن دو خواهر سر یک عروسک دعوا میکردند و عروسک را میکشیدند. و ناگهان که در حین کشیدن عروسک بودند. که یکی از آن خواهران آن یکی را هل داد و سرش به لبه میز خورد و شکست! مادرشان داخل اتاق آمد و آن یک خواهر را دعوا کرد... اگر کودک دلبند شما هم علاقمند به خواندن ادامه داستان شد، میتوانید این کتاب را خریداری کنید.»
حجم
۱۸٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۴ صفحه
حجم
۱۸٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۴ صفحه