کتاب تونل زمان
معرفی کتاب تونل زمان
کتاب تونل زمان نوشتۀ لستر دل ری است که توسط انتشارات قدیانی منتشر شده است.
درباره کتاب تونل زمان
رمان تونل زمان جزء داستانهای علمی - تخیلی است که در آن گروهی دانشمند فیزیکدان با سرپرستی دکتر سام میلر در دانشگاه بنسون به طور کاملاً سری، در باره فرضیه مخلوطشدن زمان و جاذبه زمین تحقیق میکنند و این که بتوانند مناظری مربوط به قبل از تولد خود را ببینند. برای تحقق این فرضیه نیاز به دستگاه منقبضکننده زمان دارند که از میان آن تونلی ایجاد کنند تا مسافر خود را به صدها یا میلیونها سال قبل ببرند. این گروه در واقع میخواهند مفهوم اصلی زمان را دریابند و معمای زمان و فضا را حل نمایند. باب میلر پسری هجدهساله است که به همراه دوستش پیپ که پدرش یک دانشمند دیرینشناسی است به دنبال اینکه پدر پیپ بهعنوان اولین مسافر دستگاه زمان، به زمان حال برنمیگردد با اصرار از سام میلر میخواهند که آنها را به دنبال مسافر گمشده بفرستد. آنها وارد تونل زمان میشوند و به دنیای دایناسورها قدم میگذارند و اتفاقات جالبی برایشان اتفاق میافتد.
خواندن کتاب تونل زمان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب مناسب نوجوانانی است که از خواندن رمان لذت میبرند.
بخشی از کتاب تونل زمان
«همیشه به پدرم افتخار میکنم، اصولاً او مردی است که میتوان به او افتخار کرد. او فیزیکدان و سرپرست گروهی از دانشمندان در دانشگاه بنسوناست. این گروه معمولاً روی مسئلهٔ زمان تحقیق میکنند. مخارج این تحقیقات را هم مؤسسهٔ هلمن به عهده گرفته و عملیات آن فوقسرّی است. البته این کار ایدهٔ اصلی پدرم نبود، ولی او بهعنوان بهترین فردی که میتواند روی این مسئله کار کند، شناخته شد. موضوع تحقیق، فرضیهٔ مخلوطشدن زمان و جاذبهٔ زمین بود و شایع بود که کشور شوروی هم کارهایی اساسی روی این مسئله انجام داده است.
اگر شورویها موفق میشدند که جاذبه را از بین ببرند و تقویتکنندهها را در سفینههای فضایی حذف کنند، ما آخرین گروه در بخش دوم بودیم و این مسئله دولتمردان را نگران میکرد. البته گروههای دیگری هم بودند که همان زمان روی این زمینه کار میکردند. اما شیوهٔ کار پدرم با آنها فرق داشت. او مقید به کارکردن در یک زمینه نبود؛ پدر میتوانست به هر نقطه از مرزهای زمان که میخواهد پیش برود و من حدس میزدم که پیشرفتهایی هم کرده است.
من رو به پدرم گفتم: «همیشه فکر میکردم که ازبینرفتن دایناسورها بهخاطر این بوده است که پستانداران پا به عرصهٔ وجود گذاشته و تخم آنها را خوردهاند.»
دکتر تام با شوخی گفت: «نیمرو یا آبپز!»
لحن شوخی به خود گرفتم و گفتم: «شاید هر دو جورش.»
پدر اصلاً اهل شوخی نبود و به این حرفهای ما هم توجهی نکرد. او همیشه وقتی که به مسئلهای فکر میکرد و دربارهٔ چیز دیگری حرف میزد این حالت را داشت.
پدر گفت: «اما پستانداران یک میلیون سال قبل از نابودشدن کامل دایناسورها روی زمین میزیستهاند.» حدس من این بود که او حتی به دایناسورها هم فکر نمیکند. فکرم را به زبان آوردم. همیشه این امکان را داشتم که حرفم را بزنم، من و پدرم رابطهٔ خوبی باهم داشتیم. گفتم: «ولی دایناسورها و اینجور چیزها چه ربطی به زمان و جاذبه دارند؟»»
حجم
۱۲۴٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۸۳ صفحه
حجم
۱۲۴٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۸۳ صفحه