کتاب اصول من در برنامه ریزی کار و زندگی
معرفی کتاب اصول من در برنامه ریزی کار و زندگی
کتاب الکترونیکی «اصول من در برنامه ریزی کار و زندگی» نوشتهٔ ریموند دالیو با ترجمهٔ عباس احمدی در انتشارات راوشید چاپ شده است. هر کسی ارزشهایی دارد که برایش مهم هستند. اصول یعنی رهنمودهایی که سبک زندگی را با آن ارزشها سازگار میسازد. این کتاب به اهمیت اصول در زندگی شخصی و حرفهای می پردازد.
درباره کتاب اصول من در برنامه ریزی کار و زندگی
اصول در واقع ارزش را به کردار پیوند میدهد. هر اصل میتواند فانوسی برای هدایت رفتار باشد و به فرد کمک کند برخوردی موفقیتآمیز با قوانین واقعیت داشته باشد. هنگام رویارویی با گزینههای دشوار، فرد به سوی اصولش بازمیگردد. کتاب اصول من در برنامهریزی کار و زندگی در ۳ بخش کلی به جنبههای گوناگون این موضوع میپردازد. بخش ۱ بهطورکلی دربارهٔ هدف و اهمیتِ داشتن اصول در کار و زندگی است. بخش ۲ به تشریح بنیادیترین اصول زندگی میپردازد و نویسنده مثالهایی از اصول خودش را میآورد که در همه جا رعایت میکند. بخش ۳ به تشریح اصول مدیریتی میپردازد و این بار با اصولی که نویسنده در شرکتش به نام «بریجواتر» تجربه و پیادهسازی کرده است آشنا میشویم.
کتاب اصول من در برنامه ریزی کار و زندگی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به دوستداران کتابهایی با موضوع رشد و توسعهٔ فردی پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب اصول من در برنامه ریزی کار و زندگی
«در آن پاییز به دانشکده بازرگانی هاروارد میرفتم و عاشق کلاسهایش بودم، چون حس میکردم از نردبان بالا رفتهام و با بهترینها دمخور شدهام. علیرغم این انتظارات بلندپروازانه، دانشکده بهتر از آن بود که تصور کرده بودم، چون روش مطالعهٔ موردی امکانی برای دانشآموزانی با ذهن باز فراهم میآورد تا مسائل را تحلیل کنند و بهترین پاسخها را با مباحثه با دیگران پیدا کنند، نه اینکه صرفاً مطالب درسی حفظ کنند. اشتیاقی وافر برای چنین محیط سختکوشی پیدا کرده بودم.
در تابستانِ سالهایی که به دانشکده میرفتم، به حوزه مورد علاقهام یعنی خرید و فروش قراردادهای آتیکالا مشغول بودم. مدیر بخش کالاها در شرکت مِریللینچ را متقاعد کردم که شغلی به من بدهد و اینطوری دستیارش شدم. در آن موقع، معاملهگری کالا هنوز حوزه مبهمی برای اهالی بازار بود.
در پاییز به دانشکده برگشتم و در سال تحصیلی ۷۳-۱۹۷۲، خرید و فروش آتیکالا کمکم داشت رایج میشد. علتش این بود که فروپاشی نظام پولی کشور در سال ۱۹۷۱ موجی تورمی در قیمت کالاها به سمت بالا ایجاد کرده بود. در نتیجه، نخستین تکانهٔ نفتی در سال ۱۹۷۳ رخ داد. همانطور که تورم شدیدتر میشد، خزانهداری آمریکا سیاست پولی خود را سختگیرانهتر کرد تا در برابر تورم ایستادگی کند. بنابراین سهام بورس در وحشتناکترین بازار راکد از زمان «رکود بزرگ» سقوط کرد. اینطوری معاملهگری در آتیکالا خیز برداشت و بازار سهام عقبنشینی کرد. بطور طبیعی، دفاتر کارگزاری که هیچ بخشی برای خرید و فروش آتیکالا نداشتند یکی راهاندازی کردند، اما با کمبود نیروی انسانی خبره روبرو شدند. تقریباً هیچ کسی در زمینهٔ قراردادهای آتیکالا پیشزمینه تحصیلی از دانشکده بازرگانی هاروارد نداشت. بنابراین در یک شرکت کارگزاری با اندازه متوسط به عنوان مدیر بخش کالا استخدام شدم و فرد کهنهکاری در اختیارم گذاشته شد که تجربه فراوانی در کارگزاری قراردادهای کالا داشت و حسابی در راهاندازی بخش کالا کمکم کرد. پیش از آنکه کلید بخش کالا را بزنیم، محیط نامساعد در بازار سهام باعث تعطیلی این کارگزاری شد. به یک کارگزاری بزرگتر و موفقتر رفتم و در آنجا مسئولیت بخش پوششریسک نهادی را به عهده گرفتم. اما جایگاهم را در آن سازمان پیدا نکردم و در حقیقت به دلیل نافرمانی اخراج شدم.»
حجم
۴۵۰٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۱۹ صفحه
حجم
۴۵۰٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۱۹ صفحه