کتاب عبور از دیوارها
معرفی کتاب عبور از دیوارها
کتاب عبور از دیوارها نوشتهٔ مارینا آبرامویچ و جیمز کاپلان ترجمهٔ سحر دولتشاهی و حاصل ویراستاری شیدا محمدطاهر است. چاپ و نشر نظر این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثر شما را با یک هنرمند «هنر اجرا» (Performance Art) آشنا میکند.
درباره کتاب عبور از دیوارها
کتاب عبور از دیوارها شما را با زندگی شخصی و حرفهای یکی از مشهورترین هنرمندان حوزهٔ اجرا آشنا میکند؛ مارینا آبرامویچ. او که لقب «مادر هنر پرفورمنس» را یدک میکشد، چند سال پیش در شبکههای مجازی با ویدیوی یکی از پروژههای هنریاش بسیار دیده شد؛ همان ویدیویی که در آن دو صندلی دو طرف یک میز کوچک قرار داده شده و افراد داوطلب میتوانستند روی صندلی دوم و در سکوت، با نگاه این هنرمند روبهرو شوند. کتاب حاضر که زندگینامهٔ این هنرمند پرفورمنس را شرح داده، با اتفاقات عجیب دوران کودکی او آغاز شده و تا زندگی معاصرش ادامه پیدا کرده است. مارینا آبرامویچ با قلمی روان و لحنی صمیمانه از جزئیات زندگی شخصی و هنریاش گفته؛ محتوایی که بخش هنری آن را میتوان بخشی از تاریخ هنر به شما آورد. باتوجهبه فعالیتهای هنری سخت و متفاوت این هنرمند، میتوان درک کرد که چرا کتاب با مفهوم «ترس» و مواجهشدن با آن شروع شده است. مارینا آبرامویچ گفته برایش جالب است که ترس با کمک پدر و مادر و اطرافیانمان در وجود انسان ریشه پیدا میکند. آبرامویچ در بازخوانی خاطراتش از مادر و پدرش، توضیح داده خانوادهٔ پدرش فقیر اما قهرمان ارتشی بودند. پدرش را مرد بسیار خوشقیافه با چهرهٔ جدی و محکم و موهای پرپشت توصیف میکند؛ چهرهای قهرمانگونه. تأکید دارد پدرش او را هرگز بابت چیزی تنبیه نکرده و کتک نزده و او هم به همین دلیل عشق بسیاری نسبت به پدرش داشته است. دربارهٔ مادرش نیز گفته است او عاشق اپرا، رقص باله و کنسرتهای موسیقی کلاسیک بود. مادرش به نوعی سعی داشته مارینا را مثل خودش یک سرباز بار بیاورد، اما موفق نمیشود.
برخی از آثار نخستین مارینا آبرامویچ که تقریباً از خطرناکترین پرفورمنسهای او نیز هستند، نه فقط مشارکت تماشاگران که حس خشونت بالقوهٔ آنان را نیز برانگیخت؛ بهعنوان نمونه او در اجرای «ریتم صفر» از تماشاگران خواست تا با استفاده از ۷۲ وسیلهای که در اختیار آنها گذاشته بود، هر چه میخواهند بر سر او بیاورند. او در اجرای «بالکان باروک» مستقیماً به پاکسازی قومی در جنگ اخیر زادبومش صربستان اشاره کرد. در این چیدمان، ویدیوهایی را به شکل سه لته در کنار هم قرار داده بود که نمایشدهندهٔ او و والدینش، سه ظرف مسی و کپهای استخوان متشکل از استخوان ۱۵۰۰ رأس گاو بودند. این هنرمند در سال ۲۰۰۲ «خانهای با چشمانداز اقیانوس» را اجرا کرد. در این اجرا دوازده روز را بدون صحبتکردن با کسی یا خوردن چیزی در گالری نیویورک سپری کرد. مارینا آبرامویچ در مقدمهٔ کتاب حاضر از جیمز کاپلان قدردانی کرده که ساعتها به حرفهای او گوش داده و کمک کرده تا سرگذشت خود را بنویسد. این کتاب را بخوانید تا با او و پرفورمنس آرت بیشتر آشنا شوید.
خواندن کتاب عبور از دیوارها را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران هنرهای اجرایی، پرفورمنس و تئاتر و قالب زندگینامه و خاطرات پیشنهاد میکنیم.
درباره مارینا آبرامویچ
مارینا آبراموویچ در سال ۱۹۴۶، در یوگسلاوی و در خانوادهای کمونیستی به دنیا آمد. پدر و مادر او در جنگ جهانی دوم نظامی بودند و برای تربیت فرزندانشان شیوهٔ سختگیرانهای برگزیده بودند؛ شیوهای که مارینا را همواره آزار میداد. او خود را از آن دشواریها رها کرد و به هنر روی آورد؛ اکنون او را یکی از مشهورترین هنرمندان پرفورمنس آرت (هنر اجرا) میدانیم. مارینا آبرامویچ در طی سالهای ۱۹۶۵ تا ۱۹۷۰ میلادی، دانشجوی آکادمی هنرهای زیبا در بلگراد بود. تحصیلات تکمیلیاش را در آکادمی هنرهای زیبای زاگرب در ۱۹۷۲ به پایان رساند و از ۱۹۷۳ تا ۱۹۷۵ در آکادمی هنرهای زیبا واقع در نوی سد به تدریس پرداخت. زمانی که در حال تکمیل نخستین پرفورمنس انفرادیاش بود، از ۱۹۷۱ تا ۱۹۷۶ با «نسا پریپویچ» ازدواج کرد. در ۱۹۷۶ یوگسلاوی را ترک گفت و به آمستردام رفت. نخستین اجرای خود را در سال ۱۹۶۹ به مرکز جوانان بلگراد پیشنهاد داد. نام این اجرا «بیایید لباسهایتان را بشویم» بود و تماشاگران هم در آن شرکت داشتند. اجراهای این هنرمند شخصی و بهلحاظ فیزیکی و حسی آشکار و پرمخاطره بوده است. او در اجراهای خود کنشهای زندگی روزمره مانند قدمزدن، جیغکشیدن و در کل کارهای عادی زندگی را ملاک قرار داده تا از این طریق قدرت نهفته در این کارها را افشا کند. او از بدنش بهمثابهٔ سوژه و رسانهٔ اصلی هنرش استفاده میکند. مارینا آبرامویچ در میانهٔ دههٔ ۱۹۷۰ میلادی، با اجراهای رادیکال و خلاقانهاش که با همکاری «اولای»، هنرمند آلمانیتبار ساخته بود و با عنوان «هنر راحت است» اجرا شد، به شهرت رسید.
بخشی از کتاب عبور از دیوارها
«روزی روزگاری دختری زیبا با موهایی بور کنار برکهای نشسته بود و به آب نگاه میکرد. ناگهان ماهی قرمزی نمایان شد.دخترک دستش را در آب فرو برد و ماهی را گرفت، ماهی قرمز به او گفت:«اگر مرا رها کنی، سه آرزویت را برآورده میکنم.»دخترک هم او را رها کرد.
ماهی قرمز پرسید:«اولین آرزویت چیست؟» دخترک گفت :«اولین آرزویم این است که دستهای بسیار درازی داشته باشم که تقریبن به زمین برسند.»ماهی گفت:« مشکلی نیست.» پس دستهای دخترک بسیار بسیار دراز شدند و تقریبن به زمین رسیدندماهی دوباره پرسید:« آرزوی دومت چیست؟» دخترک گفت:«آرزوی دومم این است که دماغ بسیار درازی داشته باشم که تا وسطهای قفسهی سینهام برسد. ماهی گفت:«کار بسیار سادهای است.» و خیلی راحت انجام شد.
ماهی قرمز پرسید:« حال آرزوی سومت را بگو.» دخترک گفت: «میخواهم گوشهای بزرگ، مثل گوشهای فیل داشته باشم تا نصف صورتم را بپوشاند.ماهی جواب داد:«همین الان» و این گونه شد که دخترک زیبا به هیولایی با دستهای دراز، دماغ گنده و گوشهای بزرگ تبدیل شد.
ماهی پیش از رفتن به او گفت:« میدانم به من ربطی ندارد، اما میتوانم بپرسم چرا میخواستی این شکلی شوی؟» دخترک جواب داد:« زیبایی موقت است، اما زشتی تا ابد ماندگار است.»»
*
«در پایان این روز خسته کننده، یک نفر دیگر آمد، اولای. موزۀ هنر مدرن (موما)، به در خواست من، اولای و دوستدختر جدیدش را دعوت کرد. در طبقات بالاتر موزه آثار ١٢ سالِ اول دوران حرفهایم به نمایش گذاشته شده بودند، که اولای هم در آنها حضور داشت. میدانستم آنجاست. او مهمان افتخاری من بود. اما هرگز فکر نمیکردم بیاید و روبهرویم بنشیند. لحظۀ باورنکردنیای بود. ١٢ سال عمرم در یک لحظه از مقابل چشمانم گذشت. او برای من تنها یک بازدیدکننده نبود. خیلی بیشتر از این حرفها بود. برای همین، یکبار، قوانین را شکستم و دستهایم را روی دستهایش گذاشتم. ما در چشمهای هم نگاه کردیم و بیاختیار گریه کردیم.»
حجم
۵٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۴۰۰ صفحه
حجم
۵٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۴۰۰ صفحه
نظرات کاربران
کتاب درمورد زندگی نامه هنرمند در حوزه پرفرمنسه خیلی خیلی جذابه اگر هنر رو دوست دارید قطعا عاشق این کتاب میشید و کلی چیز جدیدم یاد میگیرید و میتونید الهام بگیرید برای اثارتون
سلام فکرکنم کتاب خوبی باشد اطلاعات بیشتری را راجب کشور های یوگسلاوی سابق می دهد . در جنگ جهانی اول و دوم و رهایی از کمونیسم
چقدر و چقدر این کتاب خوندنیه . انقدر شیرینه که نمیشه ازش فاصله گرفت ... ترجمه ی بسیار روان و خوبی هم داره .مطمئنا کیف می کنید از خوندنش چون مفاهیم عمیق زیستی رو در ساده ترین قالب روایت کرده
زندگینامه هنری خانم مارینا مادربزرگ پرفورمنس آرت (هنر مفهومی) ، بسیار جذاب با ترجمه عالی و روان و خوانش بسیار نزدیک به متون اصلی کتاب ، این کتاب رو بخونید به نظرم راهنمای خوبی برای همه هست خصوصا برای هنرمندهای
برای من بسیار تاثیر گذار بود. مارینا از رنجهایش، هنر ساخت.
خیلی این کتاب و دوست داشتم...علاوه بر هنر ، زندگی هم می آموزد.
من نمیدونم زندگی یه شیطان پرست اونم در این مرتبه از شیطان پرستی چه فایدهای داره که یه بازیگر با کمک یکی دیگه ترجمه کرده اون رو؟!!!