کتاب پیتر آیزنمن در گفتگو با معماران و فیلسوفان
معرفی کتاب پیتر آیزنمن در گفتگو با معماران و فیلسوفان
پیتر آیزنمن در گفتگو با معماران و فیلسوفان کتابی نوشته ولادان دیوکیچ و پیتار بویانیچ است که با ترجمه احسان حنیف در انتشارات کتاب فکر نو به چاپ رسیده است. همانطور که از نام این کتاب پیداست، مهمترین تلاشش گره زدن حوزهٔ اندیشه به حوزهٔ عمل است. این کتاب حاصل کنفرانسی است با عنوان «مسائل حول پروژههای پیتر آیزنمن» که در سال ۲۰۱۳ در دانشگاه بلگراد برگزار شد.
اهمیت این کنفرانس نه صرفاً در حضور آیزنمن به عنوان اندیشمندی عملگرا بلکه در حضور معماران/فیلسوفانی است که همه به نوعی تحت تأثیر کار او قرار گرفتهاند. در اینجا تعریف فیلسوف، از نوع سنتی آلمانی و انگلیسیاش فاصله میگیرد و به تعبیر فرانسویاش نزدیک میشود.
ممکن است همهٔ افراد حاضر در این کنفرانس، آن زمان تحصیلات دانشگاهی فلسفی نداشتهاند، اما همهٔ آنها به دنبال حل مسائل فلسفی حوزهٔ معماری بودهاند. هر یک از این افراد علاوه بر تأثیر گستردهشان بر حوزه معماری، بر حوزه اندیشه نیز اثرگذار بودهاند. همچنین همانطور که خود آیزنمن هم اشاره میکند، موضوع این کنفرانس نه خود آیزنمن که تأثیر او به واسطه آموزش و عمل معماری است. آیزنمنِ معمار/ فیلسوف در اینجا به عنوان یکی از سردمداران راه اندیشه، تلاش میکند توجه ما را از خود به سمت فرزندان فکریاش و در واقع ادامه مسیر اندیشه جلب کند. او که بازنشستگی خود را نوید میدهد، در کنار دیگران، سیمایی از اندیشه را برای ما ترسیم میکند که رفعتش نه به شخص، بلکه به جریان است و به شکلی کنایی شاید همین مهمترین نکته این کتاب باشد؛ این که چطور باید نگاهمان را از نسل آیزنمنها به سمت نسلهای بعدتر سوق دهیم.
درباره پیتر آیزنمن
پیتر آیزنمن را بخاطر شهرتش در سبک ساختارشکنی میشناسند. او یکی از پنج معمار نیویورکی است.
او مدرک کارشناسی معماری از دانشگاه کرنل، کارشناسی ارشد معماری از دانشگاه کلمبیا و پیاچدی معماری دانشگاه کمبریج دارد. پیتر آیزنمن در ۱۱ آگوست سال ۱۹۳۲ میلادی در نیوآرک نیوجرسی به دنیا آمد. او پدر و مادری یهودی داشت آیزنمن، تحصیلات اولیه خود را در شهر زادگاه خویش گذراند و بعد از گرفتن مدرک دیپلم، برای تحصیل در رشته معماری دانشگاه کرنل، به شهر ایتاکا در ایالات نیویورک سفر کرد.
او بعد از فارغالتحصیلی از این دانشگاه، در مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه کمبریج مشغول به تحصیل شد. او توانست به خاطر استعداد شگرفی که داشت، به راحتی از این دانشگاه پذیرش دریافت کند. آیزنمن بعد از سالها تحصیل، موفق به گرفتن مدرک دکترا از دانشگاه کمبریج گشت.
آیزنمن بعد از فارغالتحصیلی از دانشگاه کمبریج، در نقش یک تئوریسین و منتقد حوزه معماری در نیویورک به فعالیت خود ادامه داد، ولی در سال ۱۹۶۹ میلادی، طرحهای آزمایشی دهگانهای را آغاز نمود که از قبل، آنها را در ذهن خود داشت. از میان این طرحهای جالب، تنها ۴ موردشان اجرایی شدند و چنان موفقیتی را برای آیزنمن به همراه داشتند که سبب شدند نام او به سرعت جهانی شود.
همین موضوع، باعث آشنایی او با چهار نفر از معماران بزرگی شد که بعدها در کنار او، لقب ۵ معمار بزرگ شهر نیویورک را گرفتند. پیتر آیزنمن که بنیانگذار سبک دیکانستراکشن در معماری (deconstruction architecture) است، آثار زیادی در این سبک دارد. با این وجود، او در ابتدا به مانند چهار عضو دیگر گروه ۵ معمار بزرگ نیویورک، نظریههای معماران مدرنیستی مانند لوکوربوزیه را سرمشق کار خود قرار داده بود و فقط بعد از مدتی توانست با مطالعه فلسفه دیکانستراکشن ژاک دریدا، صاحب سبک شود. به همین خاطر، امروزه او با عناوینی مثل فرمگرا، پیشرو و حتی انحرافی شناخته میشود.
کتاب پیتر آیزنمن در گفتگو با معماران و فیلسوفان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن کتاب پیتر آیزنمن در گفتگو با معماران و فیلسوفان را به تمام علاقهمندان و دانشجویان و اساتید معماری پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب پیتر آیزنمن در گفتگو با معماران و فیلسوفان
مخاطب: شما گفتید معماری یکی از ابزارهای فرهنگ است. پس آیا این بدان معناست که فرهنگ خود نمیتواند هیچچیزی را بهبود بخشد؟ مشخص است که کیفیت بهتر زندگی با سطح آموزش و آگاهی فرهنگی جامعه رابطهای مستقیم دارد. میتوان گفت در یک جامعه هرچه سطح استانداردی زندگی بالاتر باشد، فرهنگ و آموزش پروژههای مهمتری محسوب میشوند. همچنین، زمانیکه فرهنگی والا دارید، باید فراموش کنید فرهنگی که از آن سخن میگویید، فرهنگ مردم تحصیلکرده است. اگر مردمی تحصیلکرده نداشته باشیم، چطور میتوانیم به سطح بالای استانداردی برسیم؟ اگر فرهنگ و دانش را ارتقاء بخشید، آنگاه جامعه را ارتقاء بخشیدهاید. اگر معماری یکی از ابزارهای فرهنگ باشد، آنگاه چطور ممکن است که ارتقاء معماری تأثیری بر جامعه نداشته باشد.
آیزنمن: قطعاً تأثیرگذار خواهد بود. من به مطالعهکردن باور دارم. نمیدانم چطور بدون داشتن مطالعاتی دربارهٔ واقعیت میتوان از زندگی و واقعیت لذت برد. به باور من مطالعهداشتن افزونهای فوقالعاده برای حضور در جامعه است. من عاشق کتابم. کاغذ. فرهنگ را چیز مهمی میدانم. مطالعهداشتن بخشی از فرهنگ است، معماری هم بخشی از فرهنگ است. فرهنگ جنبههای مختلف بسیاری دارد. شما در بلگراد زندگی یا تحصیل میکنید؛ شما در شهر کوچکی نیستید. اینجا شهر بزرگی است. به دلیل فرصتهای فرهنگی موجود در اینجا جمع شدهاید: به خاطر فیلم، اپرا، به خاطر شنیدن سخنرانیهایی چون اینکه در دیگر شهرهای کوچک دور از دسترستان محسوب میشود. این یک تجربهٔ فرهنگی است. امیدوارم حداقل یک نفر وقتی از اینجا خارج میشود با خود بگوید «گرفتم. فهمیدم آیزنمن در مورد چه حرف میزند.» من به اطلاعات باور ندارم؛ من به دانش باور دارم.
من نیویورک محور هستم. در نیوجرسی بزرگ شدم که رادنی دنجرفیلد ایالتهاست چون همزمان با نزدیکیاش به نیویورک فاصلهٔ بسیاری با آن دارد. با همتافتهای سطح پایینتر از زندگی، در نیوجرسی بزرگ شدم. به فرهنگ باور دارم. نیوجرسی هیچ فرهنگی ندارد. هیچ. به همین دلیل به شهر بزرگتری نقل مکان کردم، من در این شهر بزرگتر زندگی میکنم، فرزندانم بزرگشدهٔ اینجا هستند. همتافتهٔ همهٔ آنان سطح بالایی دارد چون وقتی در نیویورک زندگی کنید به بقیهٔ جهان نگاهی از بالا به پایین خواهید داشت. من که با همتافتهای دون بزرگ شده بودم، نمیخواستم این اتفاق برای فرزندانم هم روی دهد پس آنها را در نیویورک بزرگ کردم. آنها هوش خیابانی دارند و میدانند چگونه با خیابانها سروکله بزنند. فکر میکنم بزرگ شدن در بلگراد هم مثل بزرگشدن در نیویورک باشد.
معماری صرفاً بخشی از این بازی است. همهچیز نیست. اگر میخواهید معمار باشید، باید مطالعه داشته باشید، باید سفر کنید، باید خودتان را نسبت به ایدههای مختلف بازکنید. به دانشگاه آمده و مدرکی میگیرید ولی ممکن است نهایتاً فردی بازاری شوید. کاری که من میکنم اشتیاقی شخصی است و امیدوارم برخی از مخاطبین این کنفرانس آن اشتیاق را برای معماری داشته باشند (برخی از همکارانم اینگونهاند، میدانم این دلیل حضور آنان در اینجاست). فکر نمیکنم هیچیک از آنان باور داشته باشند که معماری چیزها را بهتر میکند. اگر کاری باشد که معماری به انجام برساند، آن کار دشوارتر کردن چیزهاست و این نکتهٔ خوبی است چون پسازآن درمییابید چهکار باید بکنید. معماری نسبت به ساختمانسازی به پول بیشتری نیاز دارد. خانم جوانی بیرون از من پرسید، امروز ارزش اخلاقی معماری در چیست؟ و من گفتم شاید در هیچچیز چون مطمئن نیستم فرهنگ امروز تا چه حد به معماری نیاز دارد. میدانم فرهنگ به معماری نیاز دارد. نمیدانم آیا فرهنگ امروز به معماری نیاز دارد یا خیر. این تصمیم بستگی به همهٔ شماها دارد.
حجم
۴٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه
حجم
۴٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه
نظرات کاربران
بی شک کتابی مهم برای آشنایی با نظریات این معمارِ بزرگ که در گفتگو با دیگر فیلسوفان، اندیشمندان و معماران آشکار میشود. و البته با ترجمهی عالیِ جنابِ حنیف که خود در این حوزه آشناییِ کامل دارند و چه از
ترجمه به شدت ضعیف هست. هنگام مطالعه احساس گنگ بودگی داشتم. یک متن را باید چندین بار مطالعه می کردم. صفحه آرایی طبق معمول (به گردن ناشر) ضعیف. مثل نانوایی کتاب ترجمه کردن عاقبتی جز این ندارد.