کتاب کریم نصر
معرفی کتاب کریم نصر
کتاب کریم نصر حاصل گفتوگوی این هنرمند با مهرداد محب علی است. چاپ و نشر نظر این کتاب را در حوزهٔ هنرهای تجسمی روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب کریم نصر
کتاب کریم نصر (در گفتوگو با مهرداد محبعلی) درمورد نقاشی و فروپاشی زندگی سخن گفته است. این کتاب حاصل گفتوشنود مهرداد محب علی با کریم نصر است. کریم نصر در سال ۱۳۳۱ در رشت به دنیا آمد. او نقاش و تصویرساز ایرانی است؛ همچنین در زمینهٔ طراحی، مجسمهسازی و نویسندگی نیز فعالیت دارد. او عضویت در هیئت داوران ششمین دوسالانه نقاشی ایران، چهار دوره داور دوسالانه تصویرگری ایران را در کارنامه هنری خود دارد؛ همچنین تألیف کتاب «تاریخ هنر برای کودکان» (نشر نظر)، دهها یادداشت و مقاله دربارهٔ هنر معاصر ایران در نشریات منتشر کرده است. آخرین نمایش نصر در دههٔ ۱۳۸۰ شمسی با عنوان «آخرین تپهٔ شرق» همزمان در گالری هما و آن برگزار شد. کتاب حاضر شما را با این هنرمند معاصر ایرانی بیشتر آشنا میکند.
خواندن کتاب کریم نصر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران هنرهای تجسمی معاصر ایران پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب کریم نصر
«نصر: بعد از پی بردن به این که چیزی در درون من در مقابل آموزشها مقاومت میکند، کار را در دو سطح دنبال کردم؛ سطحی که تلاش میکرد توصیههای استادان تاریخ هنر را که میگفتند طبیعت بزرگترین آموزگار آنها بوده، به کار ببندد و سطحی که تلاش میکرد عناصر بصری را که با درون من ارتباط دارند کشف کند. چند سال اول چیزی مشهود نبود و من همچنان کار میکردم، بهخصوص کار در طبیعت به شکل افراطی و، البته بدون نتیجهگیری، همچنان ادامه داشت.
مدتها کار به همین صورت ادامه داشت، و من چیزی که بتوانم اسمش را بگذارم درس گرفتن از طبیعت مشاهده نکرده بودم، هرچند درک من از گستردگی و حساسیت رنگ کاملاً تغییر کرده بود و متوجه این تغییر هم بودم اما در زمینه طراحی به نتیجه مهمی نرسیده بودم، تا این که یکی از روزهایی که باز هم با چشمانداز روبرویم کلنجار میرفتم، نتیجه قطعی آشکار شد. آن روز ابرها پیچ وتاب میخوردند؛ از جلوی چشمم به سرعت دورمیشدند و با تابش نور حجمشان گاهی تیره میشد و گاه روشن. همه چیز در لحظه عوض میشد و من در همان لحظه گنجی را کشف کردم که گذشتگان نقشهاش را در اختیارم گذاشته بودند؛ گفتم خب، من که قرار نیست تمام این تغییرات را روی بوم دنبال کنم، پس سطوح تیرهای را روی بوم میگذارم که با شرایط جغرافیایی چشمانداز مطابقت داشته باشد، و به این شکل میتوانم ویژگی چشمانداز را ثبت کنم.
طبیعی بود که من از این مرحله تا نتیجهگیری مهم بعدی راه چندان درازی پیش رو نداشتم، چون بعد از مدت کوتاهی نتیجه گرفتم که شرایط جغرافیایی چشمانداز بیمعنی است و این شرایط بدون درک روند تاریخی قابل فهم نیست و شرایط تاریخی یعنی درک من از تاریخ یعنی واکنش ذهن به رویدادها و... واکنش من به رویدادها، یعنی ... روانمن. این کشفْ راهنمای عمل من برای پیدا کردن لایه های متعدد رسوباتی بود که هر کدام بخشی از روان من را میپوشاندند. در اولین قدم سعی کردم تصویری شفاف و ارزیابی نسبتاً دقیق از خودم داشته باشم. هرچند میدانستم بنا به دلایل زیادی این ارزیابی نمیتواند دقیق باشد، با این حال کوشیدم تا حد ممکن شرایط تاریخی خودم، و روانی را که بهموازات آن شکل گرفته، ارزیابی کنم: نتیجه این بود که، من جوانی هستم که در جهان سوم متولد شده و با فرهنگ و آداب و رسوم همین جهان بزرگ شده و هرچند با جهان مدرن آشناست، و تا حدودی از سیر تحول آن سر در میآورد، اما در ارزیابی موقعیت جهان امروز نمیتواند بهکل آموزشها واعتقادات و سنتهایی را که طی سالها با آنها رشد کرده کنار بگذارد... پس ارزیابی من از جهان مدرن و حتی موقعیت خودم هم تابع همین روان است. برای من واضح بود که همه این نتیجهگیریها در سطح ذهن اتفاق میافتد، اما مطمئن بودم که رفتارهای محاسباتی من کم کم جای خودشان را به آزادی عمل میدهند و روانم آزاد میشود. اما منتظر نماندم تا آزادی عمل مطلوب بهدست بیاید و با همان ذهنیتی که دربارهاش حرف زدم، طراحی کردم. در این مقطع طراحیهایم مونتاژی بودند و اجزای اندام ناگهان از جایی از بدن سر بر میآوردند و در سازماندهی آنها نسبتها و اندازههای آناتومیک رعایت نمیشد.»
حجم
۳٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه
حجم
۳٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه