کتاب ما مردم...
معرفی کتاب ما مردم...
کتاب ما مردم... نوشتهٔ تیموتی گارتون اش و ترجمهٔ فروغ پوریاوری است. نشر ثالث این کتاب را روانهٔ بازار کرده است؛ کتابی در باب انقلابهای مردم.
درباره کتاب ما مردم...
کتاب ما مردم... دو چهارچوب زمانی دارد. یک چهارچوب زمانی بلافاصلۀ معاصر و یک چهارچوب زمانی دیگر که از اوایل ۱۹۹۰ به گذشته برمیگردد. این کتاب روایت شخصی نویسنده از فروپاشی حکومتهای پساتوتالیتر را شرح داده است؛ هنگامی که در سال ۱۹۸۹، حکومتهای پلیسی کشورهای بلوک شرق، یکی پس از دیگری با انقلابهای مردمی در حال فروپاشی بودند. تیموتی گارتون اش در این زمان با سفر به ورشو، بوداپست، برلین و پراگ حاصل مشاهدات خودش را شهربهشهر روایت کرده است. کتاب «ما مردم...» دربارهٔ مردمی است که انقلابها را شکل دادند و به بهترین نحو ممکن از نظریات روشنفکرانی همچون «واتسلاو هاول» و... بهره بردند تا انقلابهایی بزرگ و با کمترین خشونت را تحقق بخشند و در نهایت موفق شوند کشورهایشان را از شر حکومتهای پساتوتالیتر نجات دهند. این حکومتها که بهتعبیر «واتسلاو هاول» باید پساتوتالیتر خوانده شوند، در ساختن حکومتهایی تماماً امنیتی و پلیسی از پدر معنویشانْ شوروی هم پیش افتاده بودند. این حکومتهای پلیسی - امنیتی با آن حجم از خشونت، شکنجه، تبعید و اعدام از زمان شکلگیری تا فروپاشی، هیچکدام بیش از ۴۰ سال دوام نداشتند.
خواندن کتاب ما مردم... را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعه در باب انقلابهای مردم پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب ما مردم...
«در جلسات کامل تریبون تمام این گرایشها نماینده دارند و همچنان که شمارشان فزونی مییابد و از دهها به صدها میرسد، محل جلسات از اتاق سیگار به تالار اصلی اجتماعات منتقل میشود. این “پلنوم” - تریبون درمییابد که درست مانند همبستگی در لهستان از مجموعۀ واژگان کمونیستی چهل سال اخیر استفاده میکند - سپس یک مجموعه “کمیسیون” را معیّن میکند. وقتی وارد آنجا میشوم، آن قدری که دستگیرم میشود، چهار کمیسیون تشکیل میشود: سازمانی، فنی، اطلاعاتی و فکری. یکی از سخنگویان/ مترجمان تریبون به طرز جالبی میگوید وظیفۀ کمیسیون فکری “پرداختن به جنبۀ علوم سیاسی” است. موقعی که آنجا را ترک میکنم، تعداد کمیسیونها به حدود ده رسیده و هر گروه “کازیۀ آرا” ی خود (یک جعبۀ سفید) را کف تالار گذاشته است؛ برای مثال، علاوه بر کمیسیون “فکری” کمیسیونهای “برنامه” و “راهبردی” هم تشکیل شده است.
افزون بر افراد دارای حق رأی کمیسیونها، پلنوم گاه دست به انتخابهای “خلقالساعه” نیز میزند، ستاد بحران تشکیل میدهد و گروهها یا افرادی را انتخاب میکند که در تلویزیون حرف بزنند، با دولت مذاکره کنند، و مانند اینها. من وقتی از “رأیگیری” حرف میزنم، آنچه در واقع اتفاق میافتد این است که رئیس چند نفر را انتخاب میکند، و بعد دیگران اسامی دیگری - و یا اسم خودشان - را پیشنهاد میکنند. رأیگیریای در کار نیست. میتوان گفت فهرست نامها باز است و در نتیجه طولانی است. هاول میگوید: “من برای کمیسیون فکری ایوان کلیما را پیشنهاد میکنم.” و بعد در ادامه میگوید: “ایوان، تو که دیگر قرار نیست رمان بنویسی، مگر نه؟” به طور کلی اصل و اساس گزینش، به طرز سرهمبندیشدهای متشکل از نمایندگان است: تمام کمیسیونها باید مشتمل بر نمایندۀ دانشجویان، کارگران و آیندهنگرها باشند. این همه گاه برای شنوندۀ غربی لحظات حیرتانگیزی پدید میآورد. یکی از اعضای کمیسیون فکری میگوید: “آیا ما نباید یک لیبرال داشته باشیم؟” جواب میآید: “اما تا همین جای کار دو کاتولیک داریم!” بنابراین کاتولیک یعنی لیبرال که در اینجا معنایش در واقع محافظهکار است.
نظارۀ این همه، نظارۀ شکل ابتدایی و خودجوش سیاست و به نظر من [نظارۀ] سیاست “ناب” بود. شاید تمام مردان و زنان حیوانات سیاسی باشند، اما برخی سیاسیتر از دیگرانند. دیدن افرادی که با گذشت روزها به بوی خوشی که در فانوس جادویی به مشام میرسید بلافاصله واکنش نشان میدادند، مسحورکننده بود. بوی خوش قدرت. مردمی که قبلاً هیچگاه فعال سیاسی نبوده بودند، ناگهان برخاستند، به صحنه راه یافتند و پیشنهاد کردند مقابل دوربین تلویزیون بنشینند: میتوان آنها را در صندلی وزیران دولت دید. دیگران که دیرزمانی در اپوزیسیون دموکراتیک فعال بودند، هنوز روی صندلیهای سالن نشستهاند. قدرت سیاسی واقعی به آنها تعلق ندارد.»
حجم
۱۶۶٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه
حجم
۱۶۶٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه