کتاب انسان در آرزوی آنچه دارد و نمی داند
معرفی کتاب انسان در آرزوی آنچه دارد و نمی داند
کتاب انسان در آرزوی آنچه دارد و نمی داند؛ اقدامی کوچک، نتیجهای بزرگ در مسیر موفقیت نوشتهٔ مجید انصاری است و انتشارات طاهریان آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب انسان در آرزوی آنچه دارد و نمی داند
کتاب انسان در آرزوی آنچه دارد و نمی داند به شما نشان میدهد که مسیر حرکت زندگی شما کاملا مطابق با قوانین طبیعت است. هیچ چیز تصادفی نیست؛ رسالت انسان آنقدر هم که بنظر میرسد پیچیده نیست. تا رویاهایتان راهی نیست؛ رویاهای شما پیش از شما برایتان مهیا شده است. کافی است تنها و تنها قوانین طبیعت را یاد بگیرید؛ از سازوکار انسان بعنوان بخشی از طبیعت آشنا شوید. ذهن، جسم و روح خود را بشناسید، طبیعت کاملا خنثی است و این شمایید که با شناخت و هماهنگی با این قوانین و اصول، از آنها به نفع خودتان استفاده میکنید. انسان محصول یادگیری است و زمانی که متولد میشود از سطح هوشیاری بسیار پایینی برخوردار است، اما این توانمندی را دارد که با یادگیری و کسب مهارتهای بنیادی و تکنیکال، سطح هوشیاری خود را افزایش داده و در هماهنگی با قوانین طبیعت از لذتهای دنیا بهرمند گردد.
خواندن کتاب انسان در آرزوی آنچه دارد و نمی داند را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر میخواهید موفق شوید این کتاب را حتما بخوانید.
بخشی از کتاب انسان در آرزوی آنچه دارد و نمی داند
«دنیایی که در آن زندگی میکنیم دنیای راز و رمزها است. دنیایی بسیار پیچیده که انسان با گذر زمان و بالا رفتن سطح هوشیاری خود، بخشهایی از این عالم هستی را کشف و آن را به خدمت خود در آورده است. انسان متفکر تنها فرمی از حیات است که بواسطه قدرت تفکر از سایر موجودات عالم هستی متمایز شده است و مانند سایر جانوران موجود در طبیعت، زندگی به دور از تمدن و تکنولوژیهای کنونی را در زمانهای بسیار دور تجربه کرده است. انسانها چون مجهز به قدرت تفکر بودند و دارای میل به حفظ بقا، رفتهرفته به این باور رسیدند که برای دستیابی به اهدف خود میبایست به یکدیگر کمک کنند و متوجه شدند که بدون کمک و یاری همدیگر، جان و نهایتا بقایشان به خطر میافتد.
انسان همواره موجودی لذتجو بوده و در دریافت لذت حد و مرزی برای خود تعیین نکرده است. هر فردی متناسب با آنچه که برای خود جذاب و لذتبخش میدانست مشغول به فعالیت شد و هر کسی در مسیری متفاوت با سایر افراد گام نهاد و به تلاش و کوشش پرداخت. حفظ بقای انسان در گرو کنار هم بودن و کمک به یکدیگر بوده، لذا رشد تدریجی انسان در سایه کمک به همنوع و تشکیل گروههای کاری متناسب با نیازهای خود شکل گرفت. انسانها با ارائه خدماتی که در آن توانمند بودند، در رفع نیاز همدیگر همت گماردند. گروهی به ساخت ابزار شکار پرداختند و با هدف کمک و همکاری آن را در اختیار شکارچیان قرار دادند. در مقابل از شکارچی و حیوان شکار شده بخاطر خدماتشان بهرهمند شدند. با این سبک جدید زندگی، داد و ستد و معاملات در زندگی انسانها شکل گرفت و در کنار هم بودن بواسطه این همکاریها معنادار شد.
طبعیت به خودیخود خنثی است و تمام مخلوقات خداوند از یک نظام بسیار هوشمند تبعیت میکنند. کوچکترین دخالت میتواند۱، تاثیر عمیقی بر عالم هستی داشته باشد، مصداق واقعی آن سخنان بزرگان و دانایان این حوزه است که بیان میکنند:
اگر پر کاهی در ته چاهی بجنبد بر تمام عالم هستی تاثیرگذار است.
از آنجایی که انسان متفکر بود و نیازهایی در زندگی انسانها احساس میشد، تبدیل طبیعت از فرمی به فرم دیگر در جریان بود و با همفکریها و همکاریهایی که در این راستا وجود داشت این نیازها بیشتر و بیشتر میشد و همچنان به تناسب شدت این نیازها، تغییرات طبیعت از طرف انسانها هم سرعت بیشتری به خود میگرفت.»
حجم
۹۱٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه
حجم
۹۱٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه