کتاب برزخی های زرجوب
معرفی کتاب برزخی های زرجوب
کتاب برزخی های زرجوب نوشتهٔ فرزانه نامجو است و نشر سیزده آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب برزخی های زرجوب
داستان کتاب برزخی های زرجوب در محلهٔ زرجوب میگذرد؛ یعنی جایی که اختر همان دختری که از نظر بقیه چاق و بیعقل است، بنا به قولی که مامانهاسمیک میدهد، میآید خانهٔ ما و بعد اتفاق است که از آسمان و زمین میبارد.
خواندن کتاب برزخی های زرجوب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران داستان ایرانی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب برزخی های زرجوب
«اختر را که بردند همهچیز ریخت بههم. ما دیگر نه توی بهشت بودیم، نه توی جهنم. بهقول مارتا، ما در برزخ خودمان گیر افتاده بودیم. برزخی بهنشانیِ زرجوب، کوچهٔ هفتم. با نشان همان پلاکِ آبی رنگورورفتهٔ این روزها روی دیوار. همان که تورانسادات بدیُمن میدانست. همان که رضا، ناف همگیمان را بست به آن.
اختر را که بردند، نام و نشان کوچهٔ ما را از رشت خط زدند. اسم ِکوچهٔ ما، روی کاکل اختر بود که میچرخید توی دهانها. یازده ساعت بیشتر از بردن اختر نگذشته بود اما انگار سالها بود که ما وجود خارجی نداشتیم. گاهی با خودم فکر میکنم اگر شرط مامانهاسمیک را قبول کرده بودم، کار اینقدر بیخ پیدا نکرده بود. مگر خواستهاش بیشتر از یک اعتراف ساده بود؟! اما من از آن اتاق باریک مشبک چوبی میترسیدم؛ شبیه تابوتی بود که قرار بود زندهزنده ببلعدم. من مثل بقیه نبودم؛ درک نمیکردم چطور اعتراف میتواند کسی را سبک کند. این اصل مهمی بود که من به آن اعتقاد نداشتم. مهمترین راز زندگی من که هاسمیک گریگوریان آن را از همه پنهان کرده بود. مارتا میگفت اعتراف میتواند دری باشد رو به بخشایش. راهبهٔ پیر بازمانده از سالهای سیاه جنگ شاهد مرگهای زیادی بود، اعترافهای زیادی هم شنیده بود. احتمالاً موقع مرگ، دست همهشان را گرفته و گفته بود بخشیده میشوند. خودش میگفت دیدن مرگ حتی یکنفر، تو را به این باور میرساند که نفسکشیدن معجزه است و بخشیده شدن هدیه. اما این موعظهها که بیشتر شبیه آبنباتهای رنگی قبل از معاینه بودند، مرا گول نمیزد؛ همانهایی که طعم تلخ نعنایی دارند و مثل یک فریب چنددقیقهای سرت را گرم میکنند. اختر داشت از این نفسکشیدن رنج میبرد و این مزهٔ حرفهای مارتا را همانقدر تلخ و گَس میکرد.»
حجم
۱۲۰٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۵۱ صفحه
حجم
۱۲۰٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۵۱ صفحه