کتاب بجای گریه عرق کردم
معرفی کتاب بجای گریه عرق کردم
کتاب بجای گریه عرق کردم سرودهٔ ابراهیم بهزادی است و نشر بید آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب بجای گریه عرق کردم
کتاب بجای گریه عرق کردم، مجموعه سرودههای دکتر ابراهیم بهزادی است که نشر بید آن را به چاپ رسانده است.
شعر یکی از راههای انتقال احساسات است. شاعر برای بیان حقیقت احساسات و عواطفش به زبانی نیاز دارد که او را از سردی مکالمه روزمره دور کند و بتواند با آن خیالش را معنا کند و شعر همین زبان است. با شعر از زندگی ماشینی و شلوغ روزمره فاصله میگیرید و گمشده وجودتان را پیدا میکنید. این احساس گمشده عشق، دلتنگی، دوری و تنهایی و چیزهای دیگری است که قرنها شاعران در شعرشان بازگو کردهاند.
شعر معاصر در بند وزن و قافیه نیست و زبان انسان معاصر است. انسان معاصری که احساساتش را فراموش کرده است و به زمانی برای استراحت روحش نیاز دارد. شاعر در این کتاب با احساسات خالصش شما را از زندگی روزمره دور میکند و کمک میکند خودتان را بهتر بشناسید. این کتاب زبانی روان و ساده دارد و آیینهای از طبیعتی است که شاید بشر امروز فرصت نداشته باشد با آن خلوت کند. نویسنده به زبان فارسی مسلط است و از این توانایی برای درک حس مشترک انسانی استفاده کرده است.
خواندن کتاب بجای گریه عرق کردم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر علاقهمند به دنیای شعر و از طرفداران اشعار شاعران معاصر هستید، کتاب بجای گریه عرق کردم یک انتخاب خوب برای شماست و خواندن کتاب بجای گریه عرق کردم را به شما پیشنهاد میکنیم. با خواندن این کتاب لذتی ویژه از دنیای شعر میبرید.
بخشی از کتاب بجای گریه عرق کردم
«تو کاشفِ مرهمِ غیرت و غرور بودی
که بیجفت
با انبوهِ دردهای غریب
چنان زیستی
که هنوز
غرور پاهایت
عصا را از من
تفنگ طلب میکند
حافظِ حادثههای تاریخ!
برخیز!
با جفت و
با دولول
برخیز و
بخوان!
(تفو بر تو ای چرخِ گردون تفو)
***
در انتظارِ ماه
نمیماند
بُنتوی چاه
نه ریخته
نه تکان برداشته
گریخته است
بر پشتِ گُرز
به هزار راه میرود
در گرمایِ گرم
به نزدیکترین جای جهان
میانِ دو چرخِ آب
در پناه گز و نی
تا باز کند راه
-با تریشِ خار برگی، یا برگ جویدهی کُنار-
کورک سر زرد ریگستان
گاه که مهتاب
کنار صورتش
دیدار شود
در بَهلاب
***
سخت در آغوشم فشرد
که استخوانهایم
حرف زدند
با تن پوشِ سیاهِ گُلْ ستارهای
و تورِ سفیدِ ابری
که بر ماهاش
کشیده بود
***
اگر مرگ
سکوتِ شببوها
در آفتاب و
روشنایی روز بود
نه ستاره
بیتار میشد
نه مهتاب
بیتاب»
حجم
۳۲٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۶۷ صفحه
حجم
۳۲٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۶۷ صفحه