دانلود و خرید کتاب الماس فریضه (گلبهار) نصیری
تصویر جلد کتاب الماس

کتاب الماس

امتیاز:
۳.۷از ۳ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب الماس

کتاب الماس نوشتهٔ فریضه (گلبهار) نصیری است. انتشارات آذرفر این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثر حاوی یک داستان و یک شعر نو است.

درباره کتاب الماس

کتاب الماس در ۲ بخش نوشته شده است. بخش اول تحت‌عنوان «الماس»، حاوی یک داستان از فریضه (گلبهار) نصیری و بخش دوم تحت‌عنوان «معجزه» حاوی یک شعر در قالب نو از این نویسنده است.

داستان الماس از جایی آغاز می‌شود که راوی می‌گوید لب ساحل خوابیده بود و نور آفتاب مدام به چشمش می‌خورد و از طرفی صدای موج آب دریا باعث می‌شد از خواب بیدار شود. او چشم‌هایش را باز کرد. دید روی ماسه دراز کشیده است. با خودش گفت: «من کجام؟ اینجا کجاست؟» این راوی سپس نگاهی به لباسش انداخت و دید که پر از ماسه است و پابه‌برهنه هم هست و کفش‌هایش در پایش نیست. او گرسنه و تشنه بود. بلند شد، نشست. دید روبه‌رویش دریا است و هر طرف را نگاه کرد، هیچ‌کس را ندید.

خواندن کتاب الماس را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب داستان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب الماس

«و ما خیلی زود بعد از مدتی تصمیم به ازدواج گرفتیم و در فصل بهار که هر دو متولد آن بودیم جشنی با شکوه گرفتیم. دیگر من احساس تنهایی نمی‌کردم و داستین با عشقی که به من ابراز می‌کرد ما را محبوب دل‌ها کرده بود و این عشق بین ما به عشقی ماندگار و جاودانه تبدیل شد و حاصل این عشق فرزندی شد زیبا و آوازه‌دار که زندگی ما را روزبه‌روز شیرین‌تر می‌کرد.

برای من ازدواج با داستین به معنی سلطنت رسیدن بود و خانهٔ ما قصر خوشبختی ما بود. داستین از من می‌خواند و همه جا صحبت از ما بود و من قصه و رمان‌های عاشقانه می‌نوشتم. فرزندمان تجلی‌گر عشق بین ما بود و فهمیدم دخترکی که روزی آن‌قدر تنها بود و از ترس تنها شدن شکننده بود، حالا دیگر یک قهرمان در زندگیش داشت یک مرد واقعی و تکرار نشدنی، من مردی را دیده بودم که ایده‌آل پسند بود و گوهرشناس و احساسش دروغ نبود و من را می‌فهمید و درک می‌کرد و با گفتن هر بار با هم درستش می‌کنیم به من آرامش می‌داد و این در چشمم باعث تمایز او شده بود. وفاداری، شناخت و درک روحیات من از سمت او باعث می‌شد آرام‌ترین آدم و دل سپرده‌ترین به او باشم. من رؤیاهایم را در کنار او به واقعیت می‌رساندم و در کنار هم احساس خوشبختی می‌کردیم و بر تن سبز روح زندگی ما گل روییده بود و بر سر من گویی تاج خوشبختی پر از گل‌های قرمز بود، عشق بین ما به راستی که جاودانه شد.»

sogol
۱۴۰۱/۱۰/۰۴

وقتی این کتاب رو دیدم خوشم اومد وا خواستم بخوانم و واقعا هم خوب بود و به شما هم توصیه میکنم

کاربر 7458751
۱۴۰۲/۰۸/۱۳

واقعا عالی بود

بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۳۲٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۶۱ صفحه

حجم

۳۲٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۶۱ صفحه

قیمت:
۱۴,۰۰۰
تومان