کتاب تاریک ترین زندان
معرفی کتاب تاریک ترین زندان
کتاب الکترونیکی تاریکترین زندان نوشتۀ ایوان اولبراخت با ترجمۀ محمد قاضی در انتشارات امیرکبیر چاپ شده است. این کتاب به زندگی کمیسر شارل ماخ و تأثیر حسادت و بدبینی بر روابط او با همسرش میپردازد و تصویری روانشناختی از تأثیرات این احساسات بر زندگی زناشویی ارائه میدهد. در سال ۱۹۶۹، میلوشلاو زاخاتا تلهفیلمی براساس داستان تاریکترین زندان تولید کرد. این اقتباس به پیچیدگیهای روانی شخصیتهای اصلی داستان وفادار بود.
درباره کتاب تاریکترین زندان
تاریکترین زندان داستان مردی است که درگیر حسادت و بدبینی شدید نسبت به همسرش است. شخصیت اصلی، کمیسر شارل ماخ، بهرغم موفقیتهای شغلی و زندگی زناشویی به ظاهر آرام، گرفتار شک و سوءظن نسبت به وفاداری همسرش، یارمیلا، است. این بدبینی زندگی او را بهشدت تحتالشعاع قرار داده و روابطش با یارمیلا را پیچیده میکند. حادثهای که به نابینایی کمیسر منجر میشود، نقطه عطف داستان است. او پس از این اتفاق، بیش از پیش در زندانی از بدگمانی و بیاعتمادی اسیر میشود. نابینایی، که استعارهای از ناتوانی او در اعتماد به دیگران و حتی به خودش است، او را در تاریکترین زندان قرار میدهد: زندانی از عشق و بدگمانی. این شرایط، روان ماخ را متزلزلتر کرده و باعث میشود که حتی تلاشهای همسرش برای ترمیم رابطه بینتیجه بماند. ایوان اولبراخت در این کتاب، به بررسی تأثیر روانشناختی عشق ناسالم و حسادت بیمارگونه بر روابط انسانی میپردازد. او نشان میدهد چگونه این احساسات میتوانند زندگی یک زوج را از درون ویران کنند. با این حال، زاویه دید داستان عمدتاً بر شخصیت مرد متمرکز است و احساسات یارمیلا کمتر مورد کاوش قرار میگیرد.
ایوان اولبراخت، با نام اصلی کامیل زِمان، در سال ۱۸۸۲ در چکسلواکی متولد شد. او روزنامهنگاری فعال و نویسندهای متعهد به مسائل اجتماعی بود. اولبراخت در آثار خود بهطور گسترده به موضوعات مربوط به عدالت اجتماعی و زندگی مردم عادی پرداخت. هرچند تاریکترین زندان از شناختهشدهترین آثار اوست، اما بخش عمدهای از فعالیتهایش در حمایت از مبارزات اجتماعی و سیاسی مردم کشورش بوده است.
کتاب تاریکترین زندان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب برای علاقهمندان به ادبیات داستانی روانشناختی، خوانندگان آثار کلاسیک اروپایی و کسانی که به موضوعات اجتماعی و فلسفی علاقه دارند، مناسب است.
درباره محمد قاضی
محمد قاضی در ۱۲ مرداد ۱۲۹۲ در شهر مهاباد در استان آذربایجان غربی و در ایران به دنیا آمد. او از ابتدای دههٔ ۱۳۲۰ با ترجمهٔ اثری کوچک از «ویکتور هوگو» به نام «کلود ولگرد»، نخستین قدم را در راه ترجمه برداشت و پس از آن ۱۰ سال ترجمه را کنار گذاشت. در سال ۱۳۲۹ پس از صرف یکسالونیم وقت برای ترجمهٔ «جزیرهٔ پنگوئنها» نوشتهٔ «آناتول فرانس»، بهزحمت توانست ناشری برای این کتاب پیدا کند، اما ۳ سال بعد که این اثر انتشار یافت، بهدلیل شیوایی و روانی و موضوع متفاوت کتاب، آناتول فرانس از ردیف نویسندگان بیبازار که کتابشان را در انبار کتابفروشان در ایران خاک میخورد به درآمد. در اینباره «نجف دریابندری» در روزنامهٔ اطلاعات مطلبی با عنوان «مترجمی که آناتول فرانس را نجات داد» نوشت.
محمد قاضی در سال ۱۳۳۳ کتاب «شازده کوچولو» نوشتهٔ آنتوان دوسنت اگزوپری را ترجمه کرد که بارها تجدیدچاپ شد. او با ترجمهٔ دورهٔ کامل «دن کیشوت» اثر سروانتس در سالهای ۱۳۳۶ تا ۱۳۳۷ جایزهٔ بهترین ترجمهٔ سال را از دانشگاه تهران دریافت کرد. محمد قاضی در ۱۳۵۴ به بیماری سرطان حنجره دچار شد. هنگامی که برای معالجه به آلمان رفت، بیماری تارهای صوتی و نای او را گرفته بود و پس از جراحی، بهعلت از دستدادن تارهای صوتی، دیگر نمی توانست سخن بگوید و از دستگاهی استفاده می کرد که صدایی ویژه تولید میکرد؛ بااینحال کار ترجمه را ادامه داد و ترجمههای جدیدی از او تا آخرین سال حیاتش انتشار یافت. او ۵۰ سال ترجمه کرد و نوشت. نتیجهٔ تلاش او ۶۸ اثر اعم از ترجمهٔ ادبی و آثار خود او به زبان پارسی است. محمد قاضی در سحرگاه چهارشنبه ۲۴ دی ۱۳۷۶ در ۸۴سالگی در تهران درگذشت و در مهاباد به خاک سپرده شد. فروردین ۱۳۸۶ خورشیدی در کوی دانشگاه مهاباد از مجسمهٔ ۴متریِ این مترجم نامدار ایرانی ساختهٔ «هادی ضیاءالدینی» پردهبرداری شد.
بخشی از کتاب تاریکترین زندان
«وی لوح سیاه بزرگی بر سر زانوان خود نهاده بود و اسامی اشخاص را میخواند و امتیازهای بازی را مینوشت و لبخند مقاومتناپذیر خود را به روی بانوان جوان و زیبا نثار میکرد. مستشار و زنش با همه سلام و تعارف کردند، سپس پیش آقای مهندس رفتند و خواهش کردند که اسمشان را برای بازی ثبت کند. با آنکه دیر آمده بودند، پذیرفته شدند. میبایستی بانو یارمیلا با یک سکهی فلورن شیر یا خط کند. آن دستهای که مستشار ماخ را به یاری گرفت، بازیکن جدید را با شور و شوق و فریادهای حاکی از خرسندی و رضا پذیره شد، در صورتی که دستهی مخالف، بانو یارمیلا را با تعظیم و احترام پذیرفت. بانوان با هو و جنجال به این تبعیض اعتراض کردند. در بازیهای کلان هر کس باید مدتی مدید به انتظار رسیدن نوبت خود صبر کند.»
حجم
۷۸۵٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۰۲ صفحه
حجم
۷۸۵٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۰۲ صفحه