دانلود و خرید کتاب باران پس از برف اعظم سعادتمند
تصویر جلد کتاب باران پس از برف

کتاب باران پس از برف

دسته‌بندی:
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب باران پس از برف

کتاب باران پس از برف مجموعه‌غزلی سرودهٔ اعظم سعادتمند است و انتشارات کتاب فردا آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب باران پس از برف

شعر یکی از راه‌های انتقال احساسات است. شاعر برای بیان حقیقت احساسات و عواطفش به زبانی نیاز دارد که او را از سردی مکالمه روزمره دور کند و بتواند با آن خیالش را معنا کند و شعر همین زبان است. با شعر از زندگی ماشینی و شلوغ روزمره فاصله می‌گیرید و گمشده وجودتان را پیدا می‌کنید. این احساس گمشده عشق، دلتنگی، دوری و تنهایی و چیزهای دیگری است که قرن‌ها شاعران در شعرشان بازگو کرده‌اند.

شعر معاصر در بند وزن و قافیه نیست و زبان انسان معاصر است. انسان معاصری که احساساتش را فراموش کرده‌ است و به زمانی برای استراحت روحش نیاز دارد. شاعر در این کتاب با احساسات خالصش شما را از زندگی روزمره دور می‌کند و کمک می‌کند خودتان را بهتر بشناسید. این کتاب زبانی روان و ساده دارد و آیینه‌ای از طبیعتی است که شاید بشر امروز فرصت نداشته باشد با آن خلوت کند. نویسنده به زبان فارسی مسلط است و از این توانایی برای درک حس مشترک انسانی استفاده کرده است.

خواندن کتاب باران پس از برف را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران شعار معاصر فارسی پیشنهاد می‌‌کنیم.

بخشی از کتاب باران پس از برف

«چادرش را کودکی این‌سو و آن‌سو می‌کشد

از عروسک‌های ساکت تا سخن‌گو می‌کشد

می‌برد هر شب «پری» زنبیل نان خانه را

کاه دارد کوه را با زورِ بازو می‌کشد

گاه در آیینه‌اش تصویر مردی جدّی است

خنده‌ای بر چهره‌ی این مرد اخمو می‌کشد

خطّ قرمز می‌کشد دور لبان خسته‌اش

تا نگوید رنج‌هایی را که بی او می‌کشد

تا بخواباند به دامن کودک بی‌تاب را

روی بوم شیشه‌های خانه لولو می‌کشد

آرزوی یک سفر دارد به پاکی‌های دور

با قطار بچّه‌های شهر هوهو می‌کشد

می‌رود مشهد زمانی که دلش از غم پُر است

می‌رود صحن دلش را باز جارو می‌کشد

***

حتی سلامی هم نمی‌گویم زمستان را

این مردم ترسیده‌ی سر در گریبان را

ای چشم من! در این حوالی گریه ممنوع است

باید به حال خویش بگذاری بیابان را

گیرم به ترفندی در دروازه را بستی

کو چاره‌ای اما دهان یاوه‌گویان را؟

چون رومِ بعد از مرگِ یک قیصر، پرآشوبی

چون ناخدایی که رها کرده‌ست سکّان را

نگذار تهمت‌ها تو را از پا بیندازند

حتی اگر دادند حکم سنگ‌باران را

خواننده‌ی این قصه شاید دوست‌تر دارد

باور کند ناراست‌گویی‌های چوپان را

دست مرا محکم بگیر ای کودکم ای شعر

تا با سلامت بگذرانیم این خیابان را»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۰۳٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۹۶ صفحه

حجم

۱۰۳٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۹۶ صفحه

قیمت:
۱۲,۰۰۰
تومان