دانلود و خرید کتاب داستان رز و دشت سپیدار شهریار هیربد
تصویر جلد کتاب داستان رز و دشت سپیدار

کتاب داستان رز و دشت سپیدار

دسته‌بندی:
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب داستان رز و دشت سپیدار

کتاب داستان رز و دشت سپیدار نوشتۀ شهریار هیربد است. این کتاب را انتشارات پاپلی منتشر کرده است.

درباره کتاب داستان رز و دشت سپیدار

داستان رز و دشت سپیدار، داستانی تاریخی - اجتماعی از یادنامۀ نیاکان است. این مجموعه شرح قسمتی از تاریخ اجتماعی بیش از ۵۰ تا ۲۰۰ سال پیش روستاها و آبادی‌هایی است که اکنون به شهر تبدیل شده‌اند و بسیاری از ساکنان به شهرها و حتی کشورهای دیگر مهاجرت کرده‌اند.

سپیدار، سفیدار، اسپیدار، اسفیدار، اسفیدوار درختی است، راست و بلند که پوست و چوب آن سپید است و در اغلب نقاط ایران رشد می‌کند. برگ‌های آن در اثر وزش باد به رقص درمی‌آید که آهنگ موسیقی دلنوازی با خود دارد. بلندایش به ۲۰ متر می‌رسد و چون تنه‌اش راست و صاف و بلند است، در کارهای نجاری و ساختن سقف خانه‌ها و سرستون چوبی به کار می‌رود. آن را پلت، کبوده، سفید پلت و تبریزی هم می‌گویند. نگارند آن را به مردان و زنان مقاوم در برابر سختی‌ها تشبیه کرده که با مقاومت و ایستادگی از حقوق ضعیفان دفاع می‌کرده‌اند.

خواندن کتاب داستان رز و دشت سپیدار را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

علاقه‌مندان به داستان‌های تاریخی می‌توانند از مخاطبان این کتاب باشند.

بخشی از کتاب داستان رز و دشت سپیدار

«قصه یزد (نامه فرشید پسر ورزا)

پسران موبدان در پیدایش شهرستان یزد گویند از سال پادشاهی پیشدادیان که روانشان شاد باد، طایفه‌ای از بلخ برای فارس کوچ کرده با حشمی فراوان به محل یزد رسیده که بیابان بوده، از نداشتن و یافتن آب به هلاکت رسیده بودند. ناگاه گاو و شیری را از دور دیده‌اند که باهم چرا کرده به‌طرف کوه می‌روند. ایشان تعجب کرده، عقب آنها رفتند.

به چشمۀ آبی گوارا رسیده درختان انار و سیب دیده‌اند و فرشتگانی به‌صورت مرغان سفید دیده‌اند که از سنگ کوه بیرون‌آمده پرواز کرده و یزدان، یزدان می‌گفته‌اند. آنها همگی به خاک افتاده مشغول عبادت شده و چون کوهسار سبز و خرم بوده همان جامانده. خبر به پادشاه داده، پادشاه پسر خود را با آتش مقدس از آتشکدۀ فارس به آنجا فرستاد و آتشکده‌ای بنام آتشکدۀ یزدان ساخته و از آن زمان موبدان و بزرگان همۀ ایران برای عبادت آنجا آمده و پادشاه جهانیان کیخسرو وقتی از پادشاهی گذشته در آتشکده یزدان آمده تا آخر عمر عبادت کردند و از نظرها غایب شدند.

و گویند اسکندر پسر فیلقوس یونانی پس از غلبه بر ایرانیان و دستگیری شاهزادگان و بزرگان هرکدام که جوان بودند کشته، باقی را امان داده و به خواهش خودشان به یزد فرستاده که در آتشکدۀ یزدان عبادت کنند و از آنجا بیرون نروند که لشکر فراهم کنند و مردم را بر ضد یونانیان برانگیزند و آنچه در کتاب‌های شاه پیکان که به‌حکم شاه اردشیر بابکان نوشته شده و در آتشکده‌ها نزد موبدان است این‌طور است. شاه اردشیر فرماید از کرمان برای عبادت به آتشکدۀ یزدان آمدم، چهارده روز عبادت کردم.

طایفۀ ایکدرها هفت معبد برای ستارگان خیلی دور از آتشکدۀ یزدان در کوهسار ساخته بودند در آنجا ستارگان را پرستش می‌کردند. جایگاه جادوگران بود من آن معابد را از بن خراب کردم و هفت صورت را شکستم و مجوسی‌ها را کشتم و هفت آتشکده همان‌جا ساختم و آتش مقدس از آتشکدۀ بابک آوردم و موبدان را گماشتم مطابق آتش مهاباد عبادت کنند و مردم را به عبادت خداوند یکتا که مرا پادشاهی بزرگ‌داده باز دارم و حکم کردم در بهار همگی در آتشکدل یزدان همه سال بیایند و جشن بگیرند و سه روز به خرج من مهمانی کنند. پدرم و مردان پیر گویند، تا آخر پادشاهی انوشیروان دادگر که همه داد کرده، این‌طور بوده است.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۳۱٫۲ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۶۰ صفحه

حجم

۳۱٫۲ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۶۰ صفحه

قیمت:
۳۲,۰۰۰
تومان