کتاب دختر گات و شبح موش
معرفی کتاب دختر گات و شبح موش
کتاب دختر گات و شبح موش نوشتۀ کریس ریدل و ترجمۀ ساره ارض پیما است. این کتاب را انتشارات کتاب چ منتشر کرده است.
درباره کتاب دختر گات و شبح موش
کتاب دختر گات و شبح موش درمورد دختری به نام «آدا» است که همراه با پدرش «لرد گات»، یکعالمه خدمتکار و حداقل ۶ یا ۷ تا شبح در عمارت غمکدهٔ مخوف زندگی میکند، اما هیچ دوستی ندارد تا با هم سوراخسنبههای خانهٔ بزرگ و خوفناکش را بگردند. یک شب ورق برمیگردد و آدا با شبح موشی به اسم «ایشمعیل» آشنا میشود. آنها دوتایی با هم راه میافتند تا معمای اتفاقهای عجیب عمارت غمکدهٔ مخوف را حل کنند. سرانجام خیلی بیشتر از انتظارشان دستگیرشان میشود.
خواندن کتاب دختر گات و شبح موش را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب برای کودکان و نوجوانان نوشته شده است.
درباره کریس ریدل
کریس ریدل، نویسنده و تصویرگر بریتانیایی است که در سال ۱۹۶۲ در شهر کیپتاون در آفریقای جنوبی متولد شد، اما در کودکی به لندن نقلمکان کرد و در مدرسههای انگلیسی شروع به درسخواندن کرد. در سال ۱۹۸۵ نخستین کتاب او با عنوان «بن و خرس» منتشر شد. کریس ریدل کارتونیستی است که همراه با «کوئنتین بلیک» خانۀ تصویرگری را در سال ۲۰۱۴ در کینگ کراس لندن گشوده است. کریس ریدل کارتونیستی سیاسی است که آثار خود را در نشریات مختلف لندن به چاپ رسانده است؛ «اکونومیست»، «ایندیپندنت» و «گاردین» از نشریههایی هستند که ریدل با آنان همکاری داشته است. آثار او بهسبب سبک هوشمندانه، جذاب و گیرا از سوی کودکان و بزرگسالان مورداستقبال قرار گرفته است. او خالق نزدیک به ۲۰ کتاب بوده که تصویرگری و نویسندگی آنها را خودش بر عهده داشته است و همچنین کتابهای بسیاری را از سایر نویسندگان تصویرگری کرده است.
بخشی از کتاب دختر گات و شبح موش
«آدا گات توی تخت پردهدار هشت ستونهاش بلند شد و نشست و به سیاهی مطلق روبه رویش خیره شد.
باز هم آن صدا آمد؛ آهی آرام و غمگین که در آخر به جیغی کوتاه تبدیل میشد. آدا نگاهی به آن طرف اتاق انداخت؛ شمعی برداشت و از تختخواب بیرون آمد.
زمزمه کرد: «کی آن جاست؟»
آدا، تنها فرزند گرد گات شاعر معروف دوچرخه اسبی سوار عمارت گستلی گرم بود. مادرش پارتنوپ، بندباز زیبایی اهل تسالونیکی بود که لرد گات در یکی از سفرهایش با او ازدواج کرده بود. متأسفانه آدا هنوز خیلی کوچک بود که پارتنوپ وقتی در هوای توفانی روی سقف عمارت گستلی گرم تمرین میکرد بر اثر صاعقه کشته شد. لرد گات هیچوقت دربارهٔ آن شب شوم صحبت نمیکرد. لرد گات بیشتروقتها در اتاقش در عمارت بزرگش میماند و غرق نوشتن شعرهای خیلی بلند میشد. وقتی هم که چیزی نمینوشت دوچرخه اسبیاش، پگاسوس را در زمینهای اطراف میراند و با تفنگ سرپرش به مجسمههای باغ شلیک میکرد از قدیم معروف بود که در برابر کوتولههای باغ دیوانهوار و بد و خطرناک رفتار میکرد.
از زمان آن اتفاق، تاکنون لرد گات باور کرده بود که بچهها را نباید دید؛ فقط باید صدایشان را شنید. اصرار داشت که آدا هروقت در راهروها و سرسراهای عمارت گستلی گرم راه میرفت، پوتینهای گل و گشاد و بزرگ پایش کند.
اینطوری میتوانست صدای قدمهای آدا را که نزدیک میشد بشنود و با مخفیکردن خودش در اتاقی که نباید در آنجا مزاحمش میشدند، از دیدن او خودداری میکرد. آدا پدرش را زیاد نمیدید این موضوع گاهی ناراحتش میکرد، اما پدرش را درک میکرد.»
حجم
۲۶٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۹۴ صفحه
حجم
۲۶٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۹۴ صفحه
نظرات کاربران
کتاب دختر گات و شبح موش را حتما بخوانید خیلی شگفت انگیز است!