کتاب صدای درون رهبران فرزانه
معرفی کتاب صدای درون رهبران فرزانه
کتاب صدای درون رهبران فرزانه نوشتهٔ مونیک اسوازلیان تالون و ترجمهٔ مونا دولت آبادی و ویراستهٔ فائزه قوچی است و انتشارات نسل نواندیش آن را منتشر کرده است. این کتاب راهنمای زنان است برای آنکه رهبرانی مطمئن، مؤثر و معتبر باشند.
درباره کتاب صدای درون رهبران فرزانه
مردان و زنان هریک میتوانند سبک رهبری و مدیریت خود را خودشان انتخاب کنند. درحقیقت، سبکهای مردانه تحکمی و کنترلگر هستند و دارای ساختار سلسلهمراتبیاند؛ بهنحویکه حدود اختیارات و قدرت کاملاً واضح است و سبک رهبری آنها از بالا به پایین است، البته در بعضی مواقع استثناهایی هم وجود دارد. اما باید دانست این سبک رهبری و مدیریت نمیتواند در دنیایِ درحالتغییر امروز چندان بادوام باشد. حال دیگر در قرن بیستویکم نیروی اصلی کار را جوانان تشکیل میدهند. آنها در جستوجوی ساختارهای مسطحاند و تمایل دارند در محیطهایی کار کنند که به آنها استقلال بیشتری داده میشود تا انگیزه پیدا کنند و بتوانند زندگی شخصی و کاری خود را بهصورت منعطف اداره نمایند.
درنتیجه باید تعریف جدیدی از رهبری ارائه دهیم. برای این کار، به رهیافتی متعادل و یکپارچه نیاز داریم، یعنی لازم است فضایی ایجاد کنیم که روحیه و تواناییهای مردانه با زنانه در یکپارچگی و تعادل قرار بگیرد و ارزشی جدید در مفهوم رهبری ایجاد شود. برای زمانهایی طولانی به زنان گفته میشد، حتی به آنها یاد داده میشد که آوردن روحیهٔ زنانه در محیط کار، انتخاب درستی نیست. بسیاری از ما تنها از آن بخش از وجودمان و تواناییهایمان که «شبیه» همتایان مرد بود، استفاده میکردیم و یا حتی آنها را بهبود میبخشیدیم. آیا زمان آن نرسیده است که دوباره به این موضوع فکر کنیم و از خود بپرسیم که اگر همان رهیافت قدیمی خوب و کافی بود، چرا هنوز به دنبال مدلی جدید و متفاوت هستیم؟ حال به دنبال رویکردی هستیم که تمامی جوانب روحیات ما را در بر بگیرد، یعنی هم بخش مردانه و هم زنانهٔ ما. آیا زمان آن نیست که به مردان اختیار دهیم تا به ویژگیهای زنانهٔ خود در مقام رهبر سازمان اجازهٔ ظهور دهند؟
رهبران زنی که اخیراً پا به عرصهٔ قدرت در جهان نهادهاند و تشنهٔ ایفای نقشهای قدرتمند اما معتبر برای نمایش نقش زنان در این مسیر هستند، گویا هنوز در سردرگمی باقی ماندهاند. علیرغم تلاششان برای ایجاد موقعیت و جایگاه، هنوز آنچه باید را درنیافتهاند. درعوض، در این مسیر زنانی را مییابند که برایشان یک تهدید به شمار میروند، زنانی که به دلیل تعصبات جنسی در پی نسلها، رقابتطلب هستند و شیوهٔ رهبری و مدیریت آنها از مردان نیز مردانهتر است؛ سبکی که میتوان گفت در حال حاضر بسیار کماعتبار و یا حتی منسوخ به شمار میرود. اگر بهراستی میل به شکوفایی در درونمان باشد، در وهلهٔ اول لازم است شکاف جنسیتی در محیط کار را از بین ببریم و بهعنوان یک عامل تغییر، مسیری نو بسازیم. لازم است راهی دیگر را برای تقویت همکاری مشترک بین نسلهای متفاوت بیابیم و همدیگر را در این مسیر حمایت کنیم. مهمتر از تمامی اینها، بایستی خودمان را با دنیای رقابتی امروز که دائماً در حال تغییر است، وفق دهیم و برای نیل به این مهم، لازم است از رهبرانمان بخواهیم تا سبک مدیریتی خود را جامعتر، فراگیرتر و مشارکتی کنند. درحقیقت، کتاب صدای درون رهبران فرزانه تلاشی برای دستیابی به این هدف ارزشمند است.
خواندن کتاب صدای درون رهبران فرزانه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به همهٔ زنان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب صدای درون رهبران فرزانه
«هیچ زمانی بهتر از اکنون برای زنان نیست تا قدرت واقعی خود را به دست آورند و به سمت جایگاه رهبری قدم بردارند. آقای وارن بافت در توصیههای شغلی اخیر خود به زنان گفته است: «ما شاهد عملکرد خودمان، زمانیکه از ۵۰ درصد تواناییهایمان استفاده کردیم، بودهایم. بیاید تصور کنیم که شما از صددرصد تواناییهایتان استفاده میکنید، آنگاه شما هم مانند من درمورد آیندهٔ آمریکا خوشبین میشوید.» اگر این فکر را مقدمهای برای یک اقدام بزرگ نمیدانید، پس بهراستی چه چیزی است؟
به اعتقاد من زنان جهان در حال حاضر به این دلیل نتوانستهاند ۵۰ درصد پستهای مدیریتی را به خود اختصاص دهند که تاکنون تعادل واقعی را در سبک رهبری خود نیافتهاند. به بیانی دیگر، آنها مدام پیامهای ناهمگون و متضادی را دریافت کردهاند؛ برای مثال، به پیامهایی از این قبیل توجه کنید: «به خودتان تکیه کنید، در برابر فشارها مقاومت کنید، بلندپرواز و جاهطلب باشید، رسا و محکم صحبت کنید، تقاضای ارتقا کنید و در عزم خود راسخ باشید.» همانطور که بسیاری از شما قبلاً تجربه کردهاید، گاهی آدم خود را برای انجام دادن و حتی انجام ندادن بعضی از کارها لعنت میکند. بگذارید بهتر توضیح بدهم: یعنی اگر شما هرکدام از موارد بالا را انجام دهید، حتماً خودتان را در مرحلهٔ ریسک خواهید گذاشت، چراکه دیر یا زود قضاوت میشوید و حتی ممکن است به شما برچسبهای مختلفی ازجمله «مدعی ریاست» و یا برچسبهای نامناسب و نادرست دیگری بزنند. حال اگر این کارها را نکنید، شما را در سطح پایین شبیه یک پادو و نه شبیه یک مدیر میبینند. دیگر نقش یک فرد واقعی و اثرگذار را ندارید و درعوض، تمام کارهای معمولی و سادهٔ دفتر را به شما میسپارند تا انجام دهید. نکتهٔ اصلی اینجاست که تمامی اینها تنها یک نشانه از مشکلی بزرگتر است که گاهی سخت است با آن مواجه شویم. واقعیت این است که زنان همچنان در تلاشاند تا در دنیای مردان پیشروی کنند و متأسفانه مجبورند مدام با تعصبات ضمیر ناخودآگاه و کلیشههای جنسیتی رایج و معمول کنار بیایند.
رفتار کردن در این شرایط به راه رفتن روی «طناب بندبازی» میماند. گویی خطی نازک وجود دارد که مرز بین بسیارمردانه بودن و بسیارزنانه بودن را در رهیافت رهبری شما در محل کار مشخص میکند. درحالیکه اغلب گمان میکنیم که مردان ویژگیهای مردانه دارند و زنان ویژگیهای زنانه، واقعیت این است که این دو موضوع ازلحاظ بیولوژیکی کاملاً از هم مستقل هستند. مردان میتوانند ویژگیهای زنانه را به همان اندازهٔ ویژگیهای مردانهٔ خود داشته باشند و همین موضوع در رابطه با زنان نیز صدق میکند، یعنی به همان اندازه که ویژگیهای زنانه دارند، میتوانند ویژگیهای مردانه نیز داشته باشند. درست در همین جاست که میخواهم تمایز شفافی قائل شوم. زمانیکه دربارهٔ زنانگی و مردانگی صحبت میکنم، به ویژگیهایی اشاره میکنم که ربطی به واژههای رایج مردم در رابطه با زن و احساسات سنتی و پذیرفتهشده دربارهٔ آنها ندارد. در این کتاب، لغت «زنانه» با ویژگیهایی ازجمله آسیبپذیری، همدلی، تواضع و فروتنی، گشادهرویی، تأثیرگذار، مشارکت و همکاری در ارتباط است. درمقابل، واژهٔ «مردانه» با مفاهیمی ازجمله منطقی، قاطع و مصر، جسور و مقاوم عجین است. آنچه من پیشنهاد نمیکنم، این است که زنان، در نهایت تأسف، تصور رایج از واژهٔ زنانه مانند ضعیف، نادان، بدون قاطعیت، مطیع و بسیارحساس را بپذیرند. درعوض، ما میتوانیم مفهوم رهبری در قرن بیستویک را با تشخیص و بهکارگیری بخشی از وجود زنان (و مردان) که قدرت شخصی و ذاتی آنهاست و بخش زنانه نامیده میشود، دوباره تعریف کنیم؛ بخشی که تاکنون از آن استفاده نشده است. بدین طریق میتوانیم مفهوم رهبری را از نو درک کنیم. با ترکیب این موارد با مفاهیم سنتی رهبری که درحقیقت تعریفی مردانه است، زنان میتوانند توانایی و قدرت خود را بهعنوان رهبرانی بهتر به کار ببگیرند. چالش واقعی این است که چگونه روی طناب بندبازی قدم برداریم تا تعادل بین این خصوصیات بهظاهر متضاد، در سبک رهبری حفظ شود. به معنای دیگر چگونه در عین اینکه پذیرش را در خود تقویت میکنیم، قاطعیت داشته باشیم و یا اینکه چگونه متواضع باشیم و درعینحال از خود دفاع کنیم و اظهارنظر نماییم و همزمان مطمئن باشیم که توسط همکاران و دوستان خود دوست داشته میشویم، پذیرفتهشده هستیم و همچنان حضورمان اثرگذار است.»
حجم
۳۵۳٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۸۰ صفحه
حجم
۳۵۳٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۸۰ صفحه
نظرات کاربران
هرچقدر کتاب رابهتر بفهمیم موارد بالا بهتر صورت می گیرد