کتاب خون خواب را ریخته اند
معرفی کتاب خون خواب را ریخته اند
کتاب خون خواب را ریخته اند نوشتهٔ پی. دی. جیمز و ترجمهٔ رکسانا صنم یار است. نشر مون این ۶ داستان جنایی را روانهٔ بازار کرده است. این اثر در سال ۱۴۰۱ منتشر شده است.
درباره کتاب خون خواب را ریخته اند
کتاب خون خواب را ریخته اند، ۶ داستان خونین و جنایی را در بر گرفته که گفته شده است نظیرش در جایی جمعآوری نشده و کاملاً شگفتانگیز است؛ بهطوریکه طرفداران قدیم پی. دی. جیمز را مجذوب و خوشحال کرده است. داستانهایی که در این کتاب جمعآوری شدهاند، بهطور متفاوتی غافلگیرکننده، طعنهآمیز و تا حدودی حاوی طنز سیاه هستند. نویسندهٔ این داستانها از ژانر فراتر میرود. او قتل را بهعنوان وسیلهای برای رسیدن به هدف به تصویر میکشد؛ قتلی که توسط مردم عادی انجام میشود، اما بهگونهای گفته میشود که کاملاً غیرعادی است.
«فیلیس دوروتی جیمز»، یکی از پرکارترین رماننویسهایی بود که تا زمان مرگش در ۹۴سالگی، پیوسته هنر خود را تقویت میکرد. عشق او به کلمات و توصیف در بسیاری از رمانهای او همچون کتاب حاضر میدرخشد. او جوایز بسیاری از جمله جایزهٔ استاد بزرگ نویسندگان اسرارآمیز آمریکا و مدال افتخار ادبیات باشگاه هنرهای ملی را دریافت و حدود ۲۰ رمان ارزشمند را به اهل کتاب تقدیم کرد.
خواندن کتاب خون خواب را ریخته اند را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر و قالب داستان کوتاه و جنایی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب خون خواب را ریخته اند
«در طول محاکمهٔ هارولد وینسون و بعد از آن، که من شاهد نسبتاً بیاهمیتی در پروندهاش بودم، مدام سؤال ناآگاهانه و بیهوده و تکراری رایج در این محاکمهها را میپرسیدند. اینکه آیا هیچکدام از ما که هارولد را میشناختیم، حدس میزدیم او آدمی باشد که بتواند نقشهٔ قتل همسرش را بکشد؟ انتظار میرفت من او را بیشتر از دیگر کارکنان مدرسه بشناسم و وقتی همکارانم دیدند تمایلی ندارم وارد فضای سخنچینی و شایعات شوم، با دلخوری این را پای تکبرم گذاشتند؛ سخنچینی دربارهٔ موضوعی که بههرحال بزرگترین رسوایی مدرسه در این بیست سال بود. با اصرار میگفتند: «تو هر دوشون رو میشناختی. میرفتی خونهشون. با همدیگه میدیدیشون. حدس نزدی؟» و معلوم بود فکر میکنند من یکجورهایی سهلانگاری کردهام. باید میفهمیدم چه خبر بوده و جلویش را میگرفتم. نه، هرگز حدس نزدم؛ اگر هم حدس میزدم، اشتباه حدس میزدم. اما حق کاملاً با آنها بود؛ من میتوانستم جلویش را بگیرم.
اولین بار زمانی هارولد را دیدم که در سِمت معلم هنر پایهٔ سوم به مدرسهٔ راهنمایی دولتی رفتم. هارولد به سالآخریها ریاضی درس میداد. این مدرسه چندان جای مأیوسکنندهای نبود، دستکم نه به اندازهٔ بقیهٔ این کارخانههای تعلیموتربیت. ساختمان مدرسه متعلق بود به مدرسهٔ دورهٔ متوسطهٔ قدیمیای در قرن هجدهم با بخشهای افزودهشدهٔ جدیدی که چندان هم زشت نبودند. در شهر نسبتاً قشنگی هم قرار داشت؛ کنار رودخانهای در سیکیلومتری جنوبشرقی لندن. اکثریت جمعیت از طبقهٔ متوسط بودند؛ بافرهنگ و کمی ازخودراضی. اما چندان باسواد و روشنفکر نبودند. بااینحال این شهر، بهعنوان شهری که اولین کارم را در آن پیدا کرده بودم، برای من مناسب بود. به طبقهٔ متوسط و محل سکونتشان اعتراضی ندارم؛ خودم هم جزو طبقهٔ متوسط هستم. و میدانستم شانس آوردهام کار گیرم آمده. قصهٔ من قصهٔ معمولی هنرمندی است که استعداد کافی دارد، اما برای کارهای احمقانه و مد روز دمودستگاه هنر معاصر آنقدری ارزش قائل نیست که بتواند درآمد خوبی داشته باشد. آنهایی که زندگیشان را وقف هنرشان کردهاند ترجیح میدهند در اتاق محقر و ارزانقیمتی با تختخواب تاشو زندگی کنند و نقاشیشان را بکشند. اما من دربارهٔ اینکه کجا و چطور زندگی کنم، کمی ایرادگیر و وسواسیام. پس مدرک تدریس هنر گرفتم و در مدرسهٔ راهنمایی دولتی وستفیرینگ مشغول به کار شدم.»
حجم
۱۳۴٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۴۰ صفحه
حجم
۱۳۴٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۴۰ صفحه
نظرات کاربران
کتاب بسیار بسیار عالی هست