کتاب چیرگی
معرفی کتاب چیرگی
خلاصهکتاب چیرگی نوشتهٔ رابرت گرین و ترجمهٔ رضا اردلان است و شنیدار آن را منتشر کرده است. این کتابْ راهنمای دستیابی به عالیترین فرم قدرت است.
درباره خلاصهکتاب چیرگی
چگونه در هر شغلی که هستید، به مرحله استادی رسیده و اثر شاهکار خود را خلق کنید؟
دوران کودکی برای همهٔ ما تداعیگر احساس سرخوشی و رهایی است. کودکی ایامی است که بیمحابا آرزوهایی در سر داریم که دغدغه چگونه به آن رسیدن را در سر نمیپرورانیم. در این دوران همواره با اشتیاق وقایع پیرامون خود را به چالش کشیده و همانگونه میاندیشیم و رفتار میکنیم که دلمان میخواهد.
با این حال، همزمان با بزرگترشدن، وقتی در معرض بایدها و نبایدهای خانواده و جامعه قرار میگیریم، برای نخستین بار با مفهومی به نام محدودیت آشنا میشویم. از آن زمان به بعد، مرزهای محدودیت بر زندگیمان سایه افکنده و ما را در زندانی گرفتار میکند که خودمان خلق کردهایم. همچنان که محدودیتها را میشناسیم و با آن انس میگیریم، بال و پر پرواز ذهنمان بسته میشود و به جای پرواز، به اندکی پر پر زدن دل خوش میکنیم.
رسالت هر یک از ما این است که تبدیل به فردی شویم که به همان منظور متولد شدهایم. رسیدن به پاسخ این سؤال که برای چه به دنیا آمدهایم، کار دشواری است؛ بخصوص اگر خود را با موانع ذهنی چنان غرق کرده باشیم که در برابر خواستن مقاومت کنیم. با این وجود برای رسیدن به هدف نهایی زندگیمان هرگز دیر نیست. در هر سنی که هستیم میتوانیم با کسب مهارت در حوزههایی که به آن علاقهمندیم، مسیر خبره شدن را در پیش گیریم.
شنیدن ندای درون، ما را در مسیری که شایسته آن هستیم قرار میدهد. اگر به درستی و به موقع به صدای درونمان گوش جان نسپاریم، در پایان عمرِ محدودمان جز حسرت و ندامت دستاورد دیگری نخواهیم داشت. این خلاصهکتاب به شما خواهد آموخت که چگونه با شناساییِ درست ندای درونتان، مسیر منحصربهفرد خود را انتخاب کرده و به مرحلهٔ چیرگی و استادی در موضوعات موردعلاقهتان برسید.
خواندن خلاصهکتاب چیرگی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعهٔ خلاصهکتابها پیشنهاد میکنیم.
بخشی از خلاصهکتاب چیرگی
«تولد هر کدام از ما انسانها همچون رویش بذر یک گیاه است. بذر یک گیاه از همان مرحله نخست تمایل به رشد دارد و برای رسیدن به شکوفایی، حاضر به تحمل و عبور از هر مانعی است. در مسیر رشد، عواملی چون گرما، سرما، طوفان و آفت نمیتواند بذر را از شکوفایی و رشد باز دارد؛ چرا که او تنها برای تجربه هستی وجود یافته است.
بذر وجودیِ هر کدام از ما انسانها چنان اشتیاقی برای شکوفایی دارد که در صورت انکار آن، حرمان و یأسی بینهایت نصیبمان میگردد. ما مسئول بذر وجودیمان هستیم و میبایست همچون باغبانی زبردست و مهربان آن را به سمت کمال خود سوق دهیم.
فشارهای اجتماعی، محدودیتهای ذهنی و الگوهای دیکته شده و کلیشهای همانند طوفانها و آفتهایی هستند که مانع رشد و شکوفایی بذر وجودیتان میشوند. با این حال، اگر به این موضوع ایمان داشته باشید که در نوع خود بیهمتا هستید، آنگاه هرگز در برابر آفتها و موانعِ راه تسلیم نخواهید شد.
متأسفانه اغلب ما قربانی والدینی هستیم که به جای آموزش درست و القای تلاش بیشتر به فرزندان، همواره راه پرسودتر و کوتاهتر را به آنها پیشنهاد میدهند!
دختری را فرض کنید که اشتیاق فراوانی به شغل نویسندگی دارد. او با بیان رؤیای خود واکنش مناسبی از طرف خانواده دریافت نمیکند؛ چرا که شغل نویسندگی درآمد خوبی عایدش نمیسازد. از همه بدتر، والدین همواره در گوش او زمزمه میکنند که یک زن شایسته بیشتر از اینکه به شغل ایدهآل خود فکر کند، باید زنی کدبانو و همسری بردبار باشد. از همین رو، دختر در خلوت خود با ندای درونیاش که او را به نویسندگی ترغیب میکند، میجنگد و در نهایت تسلیم اوامر والدینش میشود.
متأسفانه ما از این حقیقت غافل هستیم که انتخاب راه میانبر و پرسودتر، در طولانیمدت به افسردگی و رنج بیشتر میانجامد. کسی که نتوانسته است به رؤیای خود جامه عمل بپوشاند، نه والد خوبی است و نه کارمندی وظیفهشناس!
اگر از اطرافیان خود بپرسید چقدر به شغلشان علاقه دارند، بیش از نیمی از آنها خواهند گفت که تنها برای امرارمعاش به کاری کسل کننده و زجرآور تن دادهاند. بهانههایی مانند نبود بازار کار، دستمزدهای کم و هزینههای گزاف زندگی از جمله توجیهاتی هستند که از زبان آنها خواهید شنید. هیچکدام از آنها در کارشان حرفهای نیستند، چون بدون علاقه و ذوق کافی، شما فقط یک فرد معمولی با کاری معمولی و تکراری هستید. متأسفانه بیشتر ما عادت کردهایم که همانند رباتهایی برنامهریزی شده، رأس ساعت سر کارمان حاضر شویم و شبهنگام خسته و بیرمق به تختخواب برویم. منطق و عقلی که به ما دیکته شده، دائماً به ما میگوید که این دنیا جایی برای پرداختن به رؤیاها نیست. ما اکثراً به این موضوع ایمان آوردهایم که فقط انسانهای خوششانس دنبال رؤیاهایشان میروند!
البته هستند افرادی که در مسیر اشتیاق خود، دلیرانه در برابر موانع ایستادگی کرده و در فهرست مشاهیر و اساتید تاریخ قرار میگیرند، اما قرار نیست همه ما رؤیاهایی استثنایی داشته باشیم.
همواره این جمله مارتین لوتر کینگ را به یاد داشته باشید:
«اگر شخصی قرار است رفتگر باشد، باید همانگونه خیابانها و معابر را جارو کند که میکل آنژ نقاشی میکرد، بتهوون آهنگ میساخت و شکسپیر شعر میسرود. این رفتگر باید آنگونه خیابانها را جارو کند که تمامی موجودات زمین و آسمان مکثی کنند و بگویند: اینجا رفتگری کار میکند که کارش را خوب انجام میدهد.»
بنابراین اگر بتوانید در حوزهای که به آن علاقهمند هستید به استادی برسید، بیشک درآمد خوب هم به سراغتان خواهد آمد. شاید شغل شما با رفتگری آغاز شود، اما آنچه در پایان راه انتظارتان را میکشد، به خود شما بستگی دارد.»
حجم
۲۶٫۹ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۱۸ صفحه
حجم
۲۶٫۹ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۱۸ صفحه
نظرات کاربران
کوتاه و مختصر اما بسیار پربار بود.
عالی