کتاب همه چیز تمام
معرفی کتاب همه چیز تمام
کتاب همه چیز تمام نوشتهٔ علیرضا فنایی اصفهانی است. انتشارات سیب سرخ این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. در این رمان ایرانی با شخصیت راوی و رنجهایش آشنا میشویم.
درباره کتاب همه چیز تمام
کتاب همه چیز تمام رمانی است که در ۵ فصل نوشته شده است. این رمان از جایی آغاز میشود که راوی درمورد مشغولیت تازهٔ خود توضیحاتی میدهد. او بهتازگی دفترچهٔ یادداشتی خریده تا در آن خاطرات و تجربههای مهم زندگیاش را بنویسد. اولین جملهٔ او این است: «شغلم از اول این نبود.». راوی در جایی تاریک و تنگ قرار گرفته و گرمش است. او پس از این به مرور خاطرات مدرسهاش میپردازد و از رنج درس انشا میگوید. این راوی رفتهرفته بیشتر و بیشتر از خودش میگوید و ما را بهطور کامل با روحیات و مسائلش آشنا میکند. او کیست؟ رمان همه چیز تمام نوشتهٔ علیرضا فنایی اصفهانی را بخوانید.
خواندن کتاب همه چیز تمام را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب رمان پیشنهاد میکنیم.
بخشهایی از کتاب همه چیز تمام
«نکند خیال کردهاید من از همان ابتدا چنین وضعی داشتهام؟ آیا به راستی شما تا این اندازه سادهانگارید؟ نکند تصور کردهاید که پنجاهوهشت سال تمام را عمداً بیحرکت لم دادهام روی این صندلی چرخدار و نهتنها عذاب نمیکشم، بلکه پنهانی به ریش خلقالله میخندم و لذت میبرم؟
محض اطلاعتان بایستی عرض کنم خود مرحوم استفن هاوکینگ هم که به مصیبت ویلچر دچار شده بود از همان بدو تولد گرفتارش نبود و حداقل بیست سال از عمر شریفش را مثل باقی مردم راه میرفت و سپس به تدریج و آن هم بر اثر ابتلا به نوعی بیماری خاص زمینگیر شد. این حقیقت دارد که وقتی شخصی به چنین امراض اتوایمنی مبتلا میشود دستش به جایی نمیرسد و قادر نیست کسی را سرزنش کند. مگر اینکه به درگاه خدا لابه و شکایت کند. من هم از همین میسوزم. از اینکه به دست خودم این بلا به سرم آمد. حدس میزنید قرار بود به کجا بروم؟ گمان میکنید چرا با آنکه تمایلی به رفتن نداشتم، اما مجبور به رفتن بودم؟
از همه اینها که بگذریم یک چیزی را باید بدانید و آن اینکه خیلیها تفاوت بین «استفن هاوکینگ» و «استفن کینگ» را نمیدانند. فکر میکنند هر دو نفر یکی هستند اما بیرودربایستی خدمتتان عرض میکنم که این یک اشتباه احمقانه است. پس بهتر است اگر شما هم اطلاع ندارید بدانید که اولی سروکلهاش مدام توی سیاهچالهها و کرمچالهها و بقیه چاله چولههای کیهانی بود و دومی استاد مسلم نویسندگی است آن هم در ژانر مورد علاقه من. «آقای ترس!» لقب جالبی نیست؟
البته این را هم بگویم که همیشه دست بالای دست بسیار است و من قطعاً یکی از همان دستها هستم، میخواهم باشم و شک نکنید که خواهم بود. قرار نیست تا دنیا دنیاست فقط یک نفر عنوان آقای ترس را یدک بکشد. همیشه آرزو داشتهام داستانی بنویسم که خواننده را در جای خود میخکوب کند. غش هم خوب است. ایست قلبی یا مرگ بر اثر هیجان و ترس. فکرش را بکنید اینها را در جراید بنویسند: «رمان جدید سعید توکلی باز هم حادثه آفرید. ششمین مورد سکته قلبی در دو ماه گذشته.» «استیصال وزارت فرهنگ و ارشاد در رابطه با چاپ آثار توکلی.» «کشمکش باورنکردنی برادران کوئن و اسپیلبرگ بر سر ساخت فیلمی بر اساس آخرین رمان سعید توکلی.» درخشان نیست؟ هیجانانگیز و پر از افتخار نیست؟ اگر فکر میکنید اینطور نیست بهتر است بروید پی کارتان. بروید و با آدمی که از کمر به پایین فلج شده است دهان به دهان نشوید. بروید و مرا تنها بگذارید. من که دیگر چیزی برای از دست دادن ندارم. بروید و به فکر آبروی خودتان باشید چرا که ما نویسندهها در استفاده از کلمات تبحر خاصی داریم.»
حجم
۱۸۲٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۰۰ صفحه
حجم
۱۸۲٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۰۰ صفحه
نظرات کاربران
کتاب دارای متنی روان و جذاب ، همراه با طنزی تلخ که مخاطب را با خود همراه میکند ، شخصیت های مختلفی که در پایان به هم میپیوندند.خلاقیت و نوآوری در داستان و نگاه نویسنده به شخصیت ها موج میزند
"هی ابراهیم. می دونی. بعضی وقتا دلم یه لعبت شیرین زبون میخواد. بهش فکر هم میکنم. البته میدونم که از بد روزگار اونم نصیبم نمیشه. هییی روزگار. شانس چیزی نیس که جور بشه. شانس چیزیه که باید داشته باشی. واسه