کتاب مامور زیگزاگ
معرفی کتاب مامور زیگزاگ
کتاب مامور زیگزاگ نوشتهٔ بن مکینتایر و ترجمهٔ شیوا ابراهیمی است و انتشارات خوب آن را منتشر کرده است. این کتابْ داستان زندگی، عشق و خیانت یک جاسوس دوجانبه است.
درباره کتاب مامور زیگزاگ
داستان حقیقی کتاب مامور زیگزاگ بر اساس مقالات رسمی، نامهها، دفترچههای خاطرات، گزارش روزنامهها، روایتهای همنسلان و زندگینامهٔ شخصی اِدی چَپمَن نوشته شده است.
بن مکینتایر خود دربارهٔ کتاب میگوید: «اولین بار که از وجود اِدی چَپمَن انگلیسی خبردار شدم زمانی بود که آگهی ترحیمش را در تایمز لندن دیدم. بین آنهمه آگهی ترحیمِ انسانهای خوب و بزرگ، آگهی آدمی بود که بهشکلی متفاوت از آن تعریفی که مردم در عرف از خوبی دارند، به عظمت خاصی دست یافته بود. آگهی ترحیم نیز به همان اندازه جالبتوجه بود؛ از دلاوریهای چپمن در جنگ جهانی دوم هیچ سخنی به میان نیامده بود و اطلاعاتی هم در دسترس نبود، زیرا آن جزئیات در بایگانی سری امآیفایو مخفی مانده بودند. در آن زمان به نظر میرسید داستان کامل ادی چپمن هرگز روایت نمیشود.
اما بعد، امآیفایو سیاست جدیدی مبتنی بر صراحت در پیش گرفت و بهصورت گزینشی اطلاعاتی را که تا آن زمان محرمانه بودند منتشر کرد؛ اطلاعاتی که باعث شرمساری بازماندگان یا بهخطرانداختن امنیت ملی نشوند. اولین پروندههای زیگزاگ را سال ۲۰۰۱ در اختیار بایگانی ملی بریتانیای کبیر قرار دادند. این بایگانیهای منتشرشده شامل بیش از هزاروهفتصد صفحه مستندهای مربوط به پروندهٔ چپمن هستند: رونوشتهای بازجوییها، جزئیات مربوط به رهگیری پیامهای بیسیم، گزارشها، توضیحات، نمودارها، یادداشتهای درونسازمانی، صورتجلسات، نامهها و عکسها. پوشهها بهطرز شگفتآوری پر از جزئیاتاند که نهتنها وقایع و افراد را توصیف میکنند، بلکه نکات ریز زندگی یک جاسوس را نیز شرح میدهند؛ تحولات احساسی و خلقوخویی، امیدها، ترسها و تناقضهایی که با آنها مواجه بود. افسران سختکوش پروندهٔ چپمن، با روایت وسواسگونهٔ کارهای چپمن (گاهی روایت ساعتبهساعت)، اقدام به ترسیم تصویری تماموکمال از این مرد کرده بودند.
خاطرات خود ادی چپمن برای اولین بار در ۱۹۵۴ تحتنظارت قانون اسرار رسمی منتشر شد. با وجود این، این خاطرات ناقص، غیر قابل اعتماد و گاهی هم عمداً گمراهکنندهاند؛ همانطور که مسئولان چپمن در امآیفایو ذکر کردهاند، او بههیچوجه در تاریخنگاری وقایع خوب نبود؛ بنابراین من روایت چپمن را فقط در مواردی پذیرفتم که منابع دیگر هم تأییدش کردند. داستان چپمن از دل خاطرات بازماندگان برآمده است؛ همانهایی که مستقیم یا غیرمستقیم، تحتتأثیر افراد و حوادثی قرار گرفتند که در کتاب دربارهشان توضیح دادهام.»
خواندن کتاب مامور زیگزاگ را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران زندگینامهٔ افراد مرموز و داستانهای جنایی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب مامور زیگزاگ
«بهار ۱۹۳۹ در جزیرهٔ جرزی زود از راه رسید. آفتابی که از شیشهٔ پنجرهٔ اتاق ناهارخوری هتل پلاژ به درون میتابید گرداگرد مردی که روبهروی بتی فارمر نشسته بود حلقهٔ نور خیرهکنندهای تشکیل داده بود. مرد، که پشت به دریا داشت، درحالیکه میخندید، کباب شششیلینگی مخصوص یکشنبهها را «با همهٔ مخلفات» با اشتیاق تمام میخورد. بتی، دختر هجدهسالهای که در مزرعه کار میکرد و بهتازگی از حومهٔ شهر شراپشِر گریخته بود، میدانست این مرد با تمام مردانی که از قبل میشناخته فرق دارد.
بهجز این، شناخت دخترک از ادی چپمن نسبتاً اندک بود. میدانست او جوان بیست و چهار ساله، بلندقد و خوشتیپی است با سبیلی نازک ـ درست شکل ارول فلین در فیلم حملهٔ هنگ سبک ـ و چشمانی بهرنگ فندقی تیره. صدایش بلند و پرصلابت همراه با اندک لهجهای شمالی بود. شخصیتی سرزنده و پر از شیطنت و شادمانی داشت. بتی میدانست مرد باید ثروتمند باشد، چراکه در صنعت فیلمسازی کار میکرد و اتومبیل بنتلی سوار میشد. لباسهای گرانقیمت میپوشید، حلقهٔ طلا در دست و پالتوی کشمیری با یقهای از خز سمور بر تن داشت. آن روز پلیور بیآستین و کراوات شیکی با خالهای زردرنگ پوشیده بود. آنها یکدیگر را در باشگاهی در خیابان کنزینگتون چِرچ ملاقات کرده بودند و اگرچه در وهلهٔ اول بتی درخواست رقصش را رد کرده بود، خیلی زود نرم شد. ادی نخستین خاطرخواه بتی بود، اما به بهانهٔ پیش آمدن کاری ضروری در اسکاتلند، غیبش زده بود. ادی به بتی گفت: «باید برم، ولی شک نکن برمیگردم.»
او به عهد خود وفا کرد و ناگاه در آستانهٔ در خانهٔ بتی، خندان و مشتاق ظاهر شد و از بتی پرسید: «دوست داری به جرزی و شاید هم بعدش به جنوب فرانسه بری؟» بتی به جمع کردن اسباب سفر شتافت.»
حجم
۴۴۱٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۴۰۰ صفحه
حجم
۴۴۱٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۴۰۰ صفحه