کتاب دختر گم شده

کتاب دختر گم‌شده نوشتهٔ آنی اُرسو و ترجمهٔ نیلوفر عزیزپور است و ارین مک‌گوایر تصویرگری آن را بر عهده داشته است. انتشارات پرتقال این اثر را منتشر و روانهٔ بازار کرده است. این کتاب به‌عنوان بهترین Publisher Weekly انتخاب شده است.

دربارهٔ کتاب دختر گم‌شده

آنی اُرسو در کتاب دختر گم‌‌شده به روایت ماجرای دوقلوهای هم‌سانی با نام‌های کلارک و آیریس می‌پردازد که از کودکی هر فعالیتی را با هم انجام داده‌اند. اما حالا که به کلاس پنجم رسیده‌اند،‌ تغییر بزرگی برایشان رقم خورده است.

آیریس و لارک دوقلوهای یکسان هستند و در ظاهر شبیه به هم به نظر می‌آیند اما تفاوت‌های زیادی دارند. با این حال آن‌ها دو نیمه از یک کل هستند: یک جفت، یک تیم، یک روح در دو بدن. آیریس با منطقش زندگی می‌کند و لارک پر از رؤیاپردازی است. وقتی کلاس پنجم شروع می‌شود، این دو خواهر متوجه می‌شوند زمان آن رسیده‌ که بیاموزند چگونه زندگی کنند. یک زندگی، بدون وابستگی افراطی به دیگری،‌ بدون آن که یکی کاملاً بر دیگری تکیه کند.

کتاب دختر گم‌شده داستانی دارد که نه‌فقط نوجوانان، بلکه همهٔ گروه‌های سنی می‌توانند با آن ارتباط بگیرند.

 این رمان دربارهٔ قدرت تخیل و محدودیت‌های دوست‌داشتن است.

خواندن کتاب دختر گم‌شده را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به همهٔ نوجوانان علاقه‌مند به رمان‌های اسرارآمیز پیشنهاد می‌کنیم.

درباره آنی اُرسو

آنی ارسو، رمان‌نویس و نویسندهٔ آمریکایی اهل مینیاپولیس، مینه‌سوتا است.

نویسنده‌ٔ معروف در حوزهٔ ادبیات تخیلی برای نوجوانان است. آثار او نامزد جایزهٔ کتاب ملی و همچنین توسط آمازون، Publishers Weekly و Library Library به‌عنوان بهترین کتاب سال معرفی شده‌اند.

 آنی اُرسو اکنون در دانشگاه هملاین آمریکا مشغول به تدریس است.

بخشی از کتاب دختر گم‌شده

«آیریس خودش اهل این نبود که بخواهد سر از ماجرای هر چیزی دربیاورد، اما می‌دانست که لارک هست، و همیشه خوشحال می شد همراهی‌اش کند، مخصوصا اگر حواس لارک را از نگرانی برای تکالیف کلاس پرت می‌کرد. بالاخره لارک او را از خیابان رد کرد تا به دنبال رشته‌های داستان بروند.

با این حال، آیریس کنجکاو بود. به ندرت مغازه‌ای جدید در محله‌ی مینیاپولیس باز می‌شد. از وقتی خانواده‌ی مگوایر به آنجا نقل مکان کرده بودند، جز این مغازه، نمای هیچ کدام از مغازه های کنار هم در خیابان آپشن تغییری نکرده بود. این یکی خیلی تغییر کرده بود. آن طور که دخترها یادشان می‌آمد، مغازه مدام عوض میشد و هر بار چیز متفاوتی می‌فروخت، مثل ظروف فلزی، ابزار آلات جدید، کفش بچگانه، دانه‌های خیلی معطر قهوه و این اواخر گل‌های کمبو. اما بیشتر این فروشگاه‌ها در کمتر از یک سال جمع می‌شدند؛ به خصوص مغازه‌ی عصر جدید که یک هفته طول کشید تا صاحب مغازه اطراف ساختمان عود دود کند و همان طور رهایش کند، گل فروش هم چون گل‌هایش پژمرده شدند، رفت.

مادرشان انگار توضیحی برایش پیدا کرده باشد گفت: «بعضی جاها نفرین شده‌ان.» البته اگر اصلا بشود با این جمله چیزی را توضیح داد، انگار نه انگار که این توضیح مثل باز کردن جعبه‌ای بزرگ و پر از سؤال بود و وانمود می‌کرد این همه سؤال تشنه‌ی جواب معلق در هوا و معطل نیستند. مادرشان حتمأ حق داشت - بعضی جاها نفرین شده‌اند - اما حقیقت این مکان خاص کمی فرق داشت.»