کتاب گریخته؛ هفت روایت در باب مرگ
معرفی کتاب گریخته؛ هفت روایت در باب مرگ
کتاب الکترونیکی «گریخته؛ هفت روایت در باب مرگ» بهکوشش گروه ادبیات گمانه زن در نشر پیدایش چاپ شده است.
درباره کتاب گریخته؛ هفت روایت در باب مرگ
در مجموعه داستان گریخته، هفت نویسنده از زوایای ادبیات غریب و گوتیک و وحشت دربارهٔ مرگ صحبت میکنند. کتاب گریخته؛ هفت روایت در باب مرگ در گروه ادبيات گمانهزن قرار دارد. داستانهای اين کتاب، با گمانهزنی در موضوع مرگ به هم مرتبط شدهاند.
کتاب گریخته؛ هفت روایت در باب مرگ را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این اثر به علاقهمندان به داستانهای ترسناک و فضاهای گوتیک پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب گریخته؛ هفت روایت در باب مرگ
«مرد میشمارد. یک... دو... سه. تصویر روی مانیتور ۳ بار دیگر جان میگیرد. بار دیگر گزارشگر جذاب در برابر او میایستد و با چهرهای جدی و مصمم خبرش را برای مردمی در زمانی دیگر به زبانی که برای مرد غریبه است، بازگو میکند. یک بار دیگر امدادگر به سمت جسد میدود و یک بار دیگر زن به سمت او میرود و دوربین دنبالش میکند و تصویر مرد مرده دوباره جانگرفته مثل لمسی سرد و گذرا روی عینک وزغی منعکس میشود. تصویر باز قطع میشود. اما سه ثانیهٔ بعد باز برمیگردد. گویی که در چرخهای ابدی گیر افتاده باشد، زن محکوم است تا همیشه این خبر را با آن چهره مصمم بازگو کند. دستانش را بالا بیاورد و موهای سرخش را از کنار پیشانیاش کنار بزند بعد به سمت جسد بدود، بیهوده، و انگار نیرویی بدسرشت و آسمانی بار دیگر محض خنده او را یک خانه به راست و سه خانه به عقب بکشد و بازی از نو...
مانیتور شمارهٔ ۱۰ موجی از انفجار را در شهری عظیم به نمایش میگذارد. تصویر از فرازی گرفته شده. شاید یک تپه یا یک ساختمان بلند. مرد مطمئن نیست. در نظر اول بیشباهت به جنگ نیست. اما از هلیکوپترها یا تانکها خبری نیست. به فوران خون میماند وقتی زخمی در کار نیست. همهچیز ورای تصورش بیمعنی و بیربط است. منطقی نیست. بعضی از ساختمانها آشنا هستند. نه اینکه مرد قبلاً تصاویر را ندیده باشد. مانعی در برابر آگاهی او زده شده. گویی هر گاه به یک ساعت یا حتی یک ثانیهٔ پیش فکر میکند با سدی به بلندای یک کیلومتر روبهرو میشود که سرد و عبوس و بتنی به او خیره میشود و هر ثانیه یک وجب به جلو میرود و او را به جلو هل میدهد. او نمیخواهد جلو برود. او میخواهد دیوار را خراش بدهد اما دیوار، ناهموار بیتوجه، سرپنجههایش را آزار میدهد. تنش به خارش میافتد. این برج بیگ بن است. نه شاید هم نیست. این رود تیمز است. دیوار ناخنهایش را میشکند. از دستانش خون جاری میشود. سرش تا مرز انفجار پیش میرود. مرد ناخودآگاه دستانش را در موهای پرپشت و خشکیدهاش فرو میبرد. درد متوقف میشود. برخلاف انتظارش موهایش دسته دسته فرو نمیریزند. در برابر تماس دستان سردش مقاومت میکنند. انگار لحظهای به واقعیت قوانین فیزیک بازگردد. این لندن است که در تصویر میسوزد. انفجارها خیلی اتفاقی رخ میدهند. اینجا هیچ روندی وجود ندارد. آشوب محض است. هیچ دو نقطهای را نمیشود با یک خط به هم متصل کرد.»
حجم
۷۳٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۰۸ صفحه
حجم
۷۳٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۰۸ صفحه
نظرات کاربران
اثری تخیل آمیز از سری کتاب های ادبیات ژانری، که شامل هفت داستان کوتاه و خیال انگیز در خصوص مرگ، آمیخته با ترس و خوف و توهم است. خدمت و خیانت هیولاساز دمشقی عنوان اولین داستان این مجموعه، قصه ی
یجواریی فهمیدن یه جاهایی از کتاب کلا سخته باید برگردی و دوباره بخونی یجورایی میفهمی هاا ولی نمیفهمی جالبه بعضی جاهاش مغزو درگیر میکنه عالی بود نمیشه جزو دسته بندی ترسناک و وحشت حسابش کرد فقط یجواریی پیچیدس