دانلود و خرید کتاب داریوش و شانزه لیزه محمدرضا اسمعیل بیگ
تصویر جلد کتاب داریوش و شانزه لیزه

کتاب داریوش و شانزه لیزه

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۳از ۴ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب داریوش و شانزه لیزه

کتاب داریوش و شانزه لیزه نوشتهٔ محمدرضا اسمعیل بیگ در انتشارات آوند اندیشه چاپ شده است.

درباره کتاب داریوش و شانزه لیزه

این کتاب حاوی خاطراتی از نویسنده‌ای شیرازی در قالب طنز است که بین سال‌های ۱۳۵۴ تا ۱۳۸۸ رخ داده است. گذر به سال‌های نه‌چندان‌دور نه‌تنها جوانان امروز را با گذشته‌ای شاید باور‌نکردنی تا حدودی آشنا می‌کند، بلکه برای میان‌سال‌ها نیز یادآور اآن روزهاست.

کتاب شامل ۶ خاطره است با نام‌های " غیر از خدا هیچ‌کس نبود"، "سگک"، " وحشت"، " آزادی"، " ویدئو" و " یه چیزی سر جاش نیست"، که در شهرهای شیراز، اصفهان، تهران و جاده شیراز اصفهان به وقوع پیوسته است و با لحنی ساده، صمیمی و صادقانه بخشی از وضعیت اجتماعی و فرهنگی آن روزها در پیش از انقلاب، دوران جنگ و پس از آن را روایت می‌کند.

کتاب داریوش و شانزه لیزه را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب به علاقه‌مندان به مطالعهٔ خاطره‌نگاری پیشنهاد می‌شود.

بخشی از کتاب داریوش و شانزه لیزه

«در بخشی از خاطره سگک می خوانید:

زنگ خورد و صف بستیم... ولی... ای وای... بد چیزی یادم اومده بود، در واقع بد چیزی یادم رفته بود... می‌ترسیدم به دستام نگاه کنم ... نگاهشون کردم... دوباره دهنم ترش شد.

صبح اولین روز هر هفته، معلم‌مون «آقای فیضی»، سر صف و قبل از رفتن به کلاس، اول از همه ناخن‌های تک تک بچه‌ها رو چک می‌کرد و اگه ناخن کسی بلند بود، چنان با تمام وجود، با لبه ی یه خط¬کش زرد رنگ به کف دستش می‌زد، که هفته¬ی بعد «رعایت بهداشت» یادش نره. 

و در بخش دیگری از همین خاطره:

تق تق تق... صورت همه چرخید به سمت درِ کلاس. قبل از اینکه اذن ورود داده بشه، بلافاصله سه نفر از بچه‌های بزرگ‌تر مدرسه، دیگ و ملاقه به دست وارد شدن... کلاس به هم ریخت...

باورم نمی‌شد... واسه پخش لوبیاگرم اومده بودن... «تغذیه¬ی رایگان» فعلا به دادم رسیده بود، تا بعدشم خدا کریمه... آقا معلم از کلاس رفت بیرون و... بعد از حدود نیم‌ساعت و با شروع زنگ دوم که برگشت، گویا مساله رو کاملا یادش رفته بود... ملخک جست.

فکر کنم خدا توجیهات منو قبول کرده بود.

در قسمتی از خاطره وحشت اومده:

آقای جوون نسبتا لاغری، با یه سبیل خیلی نازک، از روی یکی از صندلی‌های ردیف اول بلند شد. یه جوری بود، مردِ این‌جوری تا حالا ندیده بودم. یه زنجیر بلند و ضخیم طلا به گردن داشت که یه چیزی کوچیک‌تر از نعلبکی ازش آویزون بود. شکل‌های عجیب و غریب و نوشته‌هایی روش حک شده بودن که اطمینان داشتم انگلیسی نیست. زنجیر و متعلقاتش، روی یه پیرهن گُل‌منگلی افتاده بود که یقه‌ش زیادی باز بود. هنگام صحبت، دستش رو مدام می‌کرد تو موهای شدیدا وزوزی‌ش و... شلوارش هم قرمز بود (پناه بر خدا) .

اولین جمله‌ای رو هم که بهمون گفت یه لحن خاص داشت:

- وای... خدا نکشتتون الهی، واسه چی این‌قدر دیر کردین؟... اولین اصلِ کار «پروفشنال»، «آنتایم» بودنه.

من، هم اتاقیم و دو سه تای دیگه از پسرا، که عقب‌تر ایستاده بودیم، با تعجب به هم نگاه کردیم ... با این قیافه‌ش، چی‌چی داشت می‌گفت؟... به ما بود؟

...و بخشی از خاطره " آزادی":

سال‌ها پخش زنده، حتی برای بازی‌های داخلی ممنوع بود، چه برسه به بازی‌های خارجی. یادم میاد بازی افتتاحیه جام جهانی ۱۹۸۲ اسپانیا (خرداد ۶۱) بین آرژانتین و بلژیک رو که تلویزیون در میون بهت وحیرت همه به صورت مستقیم پخش کرد، با بیش از ۵۰ بار قسم خوردن «وارث» در طول گزارش همراه بود که هزینه‌ی پخش مستقیم این بازی از پخش یه بازی از «امجدیه» (شهید شیرودی) کمتره. می‌دونم که بعضیا باورشون نمی‌شه، ولی یه بار بازی تیم ملی فوتبال در «جام ملت‌های آسیا ۱۹۸۴» رو با دو هفته تاخیر از تلویزیون پخش کردن .

کاربر 5242936
۱۴۰۱/۰۷/۲۶

سلام حاوی داستان‌هایی کوتاه از زندگی نوجوانان و جوانان متولد دهه ۴٠ محیط و متن قصه ها برای من که بسیار آشنا و ملموس بود. با سپاس

حجم

۱٫۰ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۸۲ صفحه

حجم

۱٫۰ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۸۲ صفحه

قیمت:
۲۷,۰۰۰
تومان