کتاب سرگذشت و قصه های عارف کامل و دانشمند شهیر بهلول عاقل
معرفی کتاب سرگذشت و قصه های عارف کامل و دانشمند شهیر بهلول عاقل
کتاب الکترونیکی سرگذشت و قصه های عارف کامل و دانشمند شهیر بهلول عاقل نوشتهٔ علامه حسن مصطفوی از انتشارات موسسه نشر آثار علامه مصطفوی است. این کتاب دربارهٔ سرگذشت و قصههای بهلول عاقل است.
درباره سرگذشت و قصه های عارف کامل و دانشمند شهیر بهلول عاقل
در کتاب سرگذشت و قصه های عارف کامل و دانشمند شهیر بهلول عاقل، زندگی بهلول بهطور اجمالی توضیح داده شده و پس از آن قصههای اخلاقی و تربیتی و مفید از زندگی این دانشمند نقل شده است. قصهها همه از کتابهای معتبر و بدون واسطه با ذکر مأخذ نقل شده و هدف از جمعآوری آنها، تعلیمات اخلاقی و دینی بوده است. در آخر هر قصه به نتیجهٔ دینی و تربیتی آن اشاره شده است. در این کتاب با استناد به کتابهای رجال و حدیث، زندگی بهلول روایت شده است. بهلول از جهت علم، اندیشه، معرفت و عقل سرآمد دانشمندان زمان خود بوده است. به او لقب دانشمند، عارف، کاشف اسرار و لطائف، عاقل کامل و عادل دادهاند. اسم بهلول، «وهب» و پدرش «عمرو کوفی»، عموی هارون الرشید بوده است. در «مجالس المؤمنین» آمده است که بهلول از اعمام هارون الرشید، از عقلای مجانین و از شاگردان امام جعفر صادق (ع) و از متقیان عصر خود بوده است. هارون الرشید بهخاطر حفظ حکومت و سلطنتش، با علویان کینه و دشمنی داشته و همیشه بهدنبال فرصتی میگشته که از عالمان عصر خود، فتوای قتل امام موسی کاظم (ع) را بگیرد. بقیهٔ دانشمندان موافق خلیفه بودند، ولی بهلول با امام موسی کاظم (ع) مشورت میکند و با راهنمایی او، خود را به دیوانگی میزند و از این راه میتواند جان و دین خود را حفظ کند. او از این فرصت استفاده میکند و با تظاهر به دیوانگی در هر موقعیت حقایق را به اطلاع مردم میرساند. در هر دوره دانشمندان معروف و مشهور و صاحبان فتوی ملعبهٔ حاکمان و سلاطین قرار میگیرند. آنها میخواهند از مقام روحانیت عالمان بهنفع استمرار حکومت خود استفاده کنند و آنها را وسیلهٔ اجرای خواستههای خود قرار دهند. با دوراندیشی امام موسی کاظم (ع) نقشهٔ هارون الرشید نقش بر آب میشود.
خواندن کتاب سرگذشت و قصه های عارف کامل و دانشمند شهیر بهلول عاقل را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به کسانی که علاقهمند به آشنایی با زندگی بهلول عاقل و قالب داستان هستند، پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب سرگذشت و قصه های عارف کامل و دانشمند شهیر بهلول عاقل
«بهلول آنچه پول زیادی بدستش میرسید در گوشه یک خرابهای جمع و دفن میکرد، تا اینکه مجموع پولهای او بسیصد درهم رسید. روزی ده درهم باز اضافه داشته و به طرف همان خرابه میرفت که: این پول را نیز ضمیمه سیصد درهم کند. مرد کاسبی در همسایگی آن خرابه از این قضیه آگاه شد و چون بهلول از خرابه دور میشود، بسوی آن محل نزدیک شده و درهمهای بهلول را از زیر خاک درآورده و میبرد. بهلول مرتبه دیگر که میخواست بپولهای خود، سرکشی کند. چون خاکرا کنار میکند اثری از درهمها نمیبیند. بهلول میفهمد که کار آن کاسب همسایه است، زیرا اخل شدن بهلول را بآن خرابه، دیده بود. بهلول بسوی دکان آن مرد آمده و اظهار داشت: برادر من! مرا حاجت و زحمتی است، میخواهم پولهائیکه دارم، شما جمع زده و نتیجه را برای من بگوئید و نظر من اینست که: پولهائیکه در جاهای متفرقه دارم، همه را در یکجا جمع کنم و میخواهم همه درهمهای خودم را، در محلی که سیصد و ده درهم دارم، جمع نمایم، زیرا که آن محل محفوظتر و ایمنتر از جاهای دیگر است. مرد کاسب بسیار خوشحال شده و اظهار موافقت کرد. بهلول شروع کرد و یکایک از پولهای مختلف و جاهای متفرقه نام میبرد، تا اینکه مقدار درهمهای او بسه هزار درهم رسید و سپس برخاسته و از حضور آن مرد، خداحافظی کرد. مرد کاسب، پیش خود چنان فکر نمود که: اگر سیصد و ده درهم را بمحل خود برگرداند ممکن است بتواند سه هزار درهم را که در آنجا جمع خواهد آمد، بدست آورد. بهلول پس از چند روز که بسوی خرابه آمد، سیصد و ده درهم را در میان محل دریافت و در همان محل تغوط کرده و با خاک پوشانیده و از خرابه بیرون رفت. مرد کاسب در کمین بهلول بود و همین که او را از خرابه دور یافت، نزدیک آن محل آمده و میخواست خاک آن محل را کنار کند، دستش را آلوده بنجاست یافته و از فطانت و حیله بهلول آگاهی پیدا کرد. بهلول پس از چند روز دیگر، پیش مرد کاسب آمده و اظهار داشت: ای آقای من! حساب کن برای من این چند رقم را: هشتاد درهم + و پنجاه درهم + و صد درهم. مرد کاسب حساب کرد و صورت جمع داد. بهلول اظهار کرد: بصورت جمع اضافه کن، آنچه را که استشمام میکنی از دستهایت. مرد کاسب از جای خود برخاسته و بهلول را تعقیب کرد، تا بزند. بهلول، فرار کرد و از دست او نجات یافت. نتیجه آدم خیانتکار و دزد، گذشته از این که پیش وجدان خود و در محضر خداوند جهان، سرافکنده و مسئول است، پس از چندی در میان مردم هم، رسوا و خوار و بی آبرو خواهد شد. دستی که به اموال و حقوق مردم تعدی میکند، در حقیقت، آلوده بکثافت و نجاست است.»
حجم
۲٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۹۲ صفحه
حجم
۲٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۹۲ صفحه
نظرات کاربران
کتاب خوبی است ولی زیاد عالی نیست یک کتاب معمولی خوب