دانلود و خرید کتاب سما
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب سما اثر کبری اسدی نیازی

کتاب سما

گردآورنده:کبری اسدی نیازی
انتشارات:نشر بید
دسته‌بندی:
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب سما


کتاب سما گردآوری‌شده توسط کبری اسدی نیازی است و نشر بید آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب سما

کتاب سما مجموعه‌ای مشترک از شاعران معاصر است که به سرپرستی کبری اسدی‌ نیازی گردآوری شده است و نشر بید آن را به چاپ رسانده است.

در این مجموعه اشعاری از شاعران زیر را می‌خوانیم:

فریده عبدی زره باشی، ایرج عسگری، جمیله حیدری نصرت، فرهاد رحمان، سیده سحر میرکریمی.

خواندن کتاب سما را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

اگر علاقه‌مند به دنیای شعر و از طرف‌داران اشعار شاعران معاصر هستید، کتاب سما یک انتخاب خوب برای شماست و خواندن کتاب سما را به شما پیشنهاد می‌کنیم. با خواندن این کتاب لذتی ویژه از دنیای شعر می‌برید.

بخشی از کتاب سما

«کنار پنجره‌ی تنهایی

روبروی تاریکی مطلق

می‌نشینم به انتظار

به تماشای باران

نمی‌دانی

چه لذتی دارد

مغلوب ترس نشدن

به امید زنده بودن

کشتن دیو سیاهی

در پشت پرده‌ی تاریک چشم

و گفتن شعر به لب

که امروز شروعی دیگر است

صبح دمیدنیست

و شب ماندنی نیست

فریده عبدی زره باشی

***

موی سر کردی سفید اما خیالت در سر است

من همان چشم انتظاری که نگاهم بر در است

رفتی و تنها نهادی این دلِ در بندِ خویش

از فراقت دیده‌هایم روز و شب‌هایش تر است

روی سرخ و صورتم را لاله پنداری، ولی

این دلِ در سینه‌ام چون لاله‌های پرپر است

می‌کَنم جان از فراقت با خیالت دلخوشم

داغِ تو چون آتشی پنهانِ در خاکستر است

مثلِ گلدانی که خالی شد ز گُل، افسرده‌ام

حالِ من هر روز و هر روز ای نگارم بدتر است

بی گلِ رویت چه سازم با دلِ غمگین خویش؟

شعرِ غمگین تا بخواهی بر دل و بر دفتر است

مثلِ مرغِ نیم بسمل می کَنم جان از فراق

پیکرِ بی جانِ من افتاده ای در بستر است

نقطه چینی سال‌ها در پیش رویم انتظار

آنچه هرگز پر نشد آن جای خالی مادر است

سال‌ها رفتی پریشان زنده‌ی بی زندگی است

آتشی سوزنده بر جانِ من از پا تا سر است

ایرج عسگری (پریشان)

***

حالم خراب و سبویم خالی

بشکسته جام و پیک سفالی

عشقی نمانده درخانه دل

گل‌ها پریدند از روی قالی

شاید بیاید آن مرغ مینا

شاید بشیند روی نهالی

شاید بگیرد دست من دون

شاید بگردم باآن تعالی

در مغرب دل آدینه روزی

شاید بجویم آن حس عالی

یارم که آمد، از عشق گویم

با گفتمان و با قیل وقالی

دردم بگویم با دلبر خویش

شاید که باشد دراین حوالی...

***

من این باور به فَردا را به چشمان تو مَدیونم

هَوای خیسِ رویا را به چشمانِ تو مَدیونم

به یُمنِ عشق تو هرشَب گرفتم دامنِ الله

واین نَجوای زیبا را به چشمانِ تو مَدیونم

بدان از دوریت شاه و بزرگِ واژه ها هستم

حکومت‌های دنیا را به چشمانِ تو مَدیونم

گهی از شوق می گِریَم، گَهی از غُصّه می‌خَندم

من این حالِ مُعمّا را به چشمانِ تو مَدیونم

دلم پیری فَهیم آخر، کشیده بارِ دوری را

من این فَرزانگی ها را به چشمانِ تو مدیونم»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۷۸٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۶۹ صفحه

حجم

۷۸٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۶۹ صفحه

قیمت:
۲۱,۰۰۰
تومان