کتاب بابا لنگ دراز
معرفی کتاب بابا لنگ دراز
کتاب بابا لنگ دراز نوشتهٔ جین وبستر و ترجمهٔ مهدی نصیری دهقان و سها بعنونی است و انتشارات پایتخت آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب بابا لنگ دراز
در کتاب تلاشهای جودی ابوت را به داشتن دوستیها، کوششهایش برای مهارت در نوشتن و اولین تجربهاش با عشق را خواهی دید. جین وبستر همهٔ کتاب را در لحنی معصومانه، سرگرمکننده و ساده بیان میکند. با گذشت زمان، نامههای جودی، نشان از تغییرات درونی و اجتماعی او دارد و اینکه چگونه او بهسرعت تبدیل به زنی مستقل میشود. پیش از آنکه شروع به خواند کتاب کنید، روح اسرارآمیز نامه ذهنتان را رها نمیکند. فکر میکنید او را قبلا جایی دیدهاید. شاید شما هم زمانی که از در یتیمخانهای رد شوید، سایهٔ مردی بلندقد را ببینید که میخواهد دختری را به سرپرستی قبول کند؛ اما او واقعاً کیست؟
خواندن کتاب بابا لنگ دراز را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به نوجوانان پیشنهاد میکنیم.
درباره جین وبستر
آلیس جین چندلر وبستر در ۲۴ ژوئیه سال ۱۸۷۶ در نیویورک به دنیا آمد. مادر جین خواهرزادهٔ مارک تواین نویسنده معروف کتابهای شاهزاده و گدا، ماجراهای تام سایر و هاکلبری فین بود و پدرش هم کارهای مالی مارک تواین و انتشار کتابهای او انجام میداد.
جین بعد از اینکه کتاب بابا لنگدراز را نوشت موفقیت زیادی به دست آورد و بعدها داستان آن را ادامه داد و دشمن عزیز را نوشت که داستان سالی مکبراید دوست جودی است. در اتین داستان سالی تصمیم میگیرد پرورشگاهی را اداره کند. این کتاب هم با استقبال زیادی روبهرو شد.
جین وبستر در ۱۱ ژوئن ۱۹۱۶ در ۴۰سالگی پس از زایمانی سخت، بدرود حیات گفت.
بخشی از کتاب بابا لنگ دراز
«چهارشنبه غمگین
چهارشنبه اول هر ماه واقعا روز مهیب و ترسناکی بود که همه با ترس و دلهره منتظرش بودند با شجاعت تحملش میکردند و سپس بیدرنگ فراموشش میکردند. در آن روز باید کف راهروها و اتاقها تمیز و بیلکه، میز و صندلیها خوب گردگیری و رختخوابها مرتب میشد. ضمن اینکه نود و هفت بچه یتیم کوچولو که توی هم میلولیدند باید کاملا تر و تمیز میشدند، سرشان را شانه میشد. لباس نو و آهارخورده به تنشان میرفت و دکمههاشان انداخته میشد و به همه آنها تذکر داده میشد که باادب باشند و هروقت یکی از اعضای هیئت امنا با آنها صحبت کرد بگویند: بله آقا خیر آقا. اما از آنجا که جروشا ابوت بیچاره از همه بچههای یتیم بزرگتر بود بیشتر زحمتها به گردن او میافتاد. این چهارشنبه هم مثل همه چهارشنبههای ماههای قبل سرانجام هرجوری بود تمام شد و جروشا که در انبار غذایی برای مهمانهای پرورشگاه ساندویچ درست کرده بود به طبقه بالا رفت تا کارهای همیشگیاش را انجام دهد.»
حجم
۷۶۳٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۰۳ صفحه
حجم
۷۶۳٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۰۳ صفحه
نظرات کاربران
عالیییی 😃😃😃(من نسخه چاپی رو دارم خواستم بیام نظر بنویسم ولی آخر سر نفهمیدم کدوم یکیشون همونیه که من خریدم🫠) ولی درهر صورت بابا لنگ دراز رو حتما بخونید من از کارتونش هم خوشم میاد هر دوتاشو دوست دارم🩷🩷😃