دانلود و خرید کتاب کاکتوس گل دار طیبه انگزبانی
تصویر جلد کتاب کاکتوس گل دار

کتاب کاکتوس گل دار

دسته‌بندی:
امتیاز:
۵.۰از ۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب کاکتوس گل دار

کتاب الکترونیکی «کاکتوس گل دار» نوشتهٔ طیبه انگزبانی در انتشارات نسل روشن چاپ شده است.

درباره کتاب کاکتوس گل دار

این کتاب دربردازندهٔ چند داستان و دلنوشته از طیبه انگزبانی است که یک‌جا در این مجموعه گرد آمده‌اند. عناوین نوشته‌های این کتاب به این ترتیب است:

قاچی از لبخند / رؤیا / گل‌آلود مثل آب / عنکبوت / کوپۀ شماره / کاسۀ خون / حنجره / شکسته‌بند / ایستگاه سوم / سوءظن / سپیده‌دم / موکا / لذت رقصیدن / خیانت صورتی / صدای شب / مهمانی / معجزه / آش / کمال‌طلبی / پیر فرزانه خاموش / بمببببببببببببببب سال ۱۳۹۷ مبارک / دو دوست با قلب چوبی / من ماندم و سه ستون / کوچه ممنوعه / ویار توت / وقتی که پرحرفی داشت خفه‌اش می‌کرد / کلاس آرایشگری / عمو علی خودش را به سادگی زده بود / پنجشنبه است و او منتظرم است / تولد در مرگ / چادر گل‌گلی / نامه / گیس‌بریده / چشمان نافذ / ونیم / اعجاز / رژ قرمز / ناطق / سمفونی / غرق / کدخدا / حوریه / گوهر / یادم تو را فراموش / دگرزیستی / اشک انار

دل‌نوشته:

ببین / یاد داری / خُرخُر / مادران / بچه / زنان را دریاب / فرش / مردان کورد / پول / پشت‌کوهی / پشت چراغ / من یک زنم / مادربزرگ / می‌توانم از نو بسازم

کتاب کاکتوس گل دار را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب به دوستداران داستان‌های کوتاه و داستانک و دل‌نوشته پیشنهاد می‌شود.

بخشی از کتاب کاکتوس گل دار

«از راه‌پلهٔ آپارتمان؛ مانند عنکبوتی مومیایی‌شده با پالتوی قرمز فوتری بالا می‌روم. در مسیر برچسب‌های گل اکلیلی را از دیوارهای راه‌پله جدا می‌کنم و باز به مسیرم ادامه می‌دهم. طبقهٔ اول را رد می‌کنم و به سمت طبقهٔ دوم آپارتمان می‌روم. نبضم به شدت؛ مانند بادبان بالا می‌رود. به طبقهٔ دوم که می‌رسم همسایهٔ سال‌خوردهٔ مهربانم با دیدنم و خستگیِ در چهره‌ام، مرا به خوردن چای در فنجان قجری‌اش دعوت می‌کند. با کمال میل دعوتش را می‌پذیرم و وارد منزلشان می‌شوم. خانه‌ای قدیمی و سنتی، فرش‌های دست‌بافت به رنگ لاکی قرمز و دیوارهای قدیمی که هم‌مانند پیرزن قدیمی و کهنه شده‌اند. بوی چای تازه‌دم فضای خانه را پر کرده‌است. گوشم کر می‌شود از آهنگ قدیمیِ؛ شد خزان گلشن آشنایی ... .

چای تازه‌دم را در فنجان قجری نوش جان می‌کنم و نفس عمیقی می‌کشم. خانه هم بوی مادر را نمی‌دهد. تشکر می‌کنم و از اتاق و خانه خارج می‌شوم و باز راه‌پله را پیش می‌گیرم. تقریباً به طبقهٔ چهارم رسیدم، بوی تعفن و مردگی می‌دهد. در را می‌کوبم، چندبار در را می‌کوبم؛ اما هیچ صدایی نمی‌آید.

امروز با راضیه دوست و همسایهٔ قدیمی‌ام قرار داشتم و سه روزی می‌شود که از او بی‌خبرم. باز در را می‌کوبم، آن‌قدر در را می‌کوبم که خسته و بی‌حال کنار درمی‌افتم.

با کمال ناامیدی تلفن را برمی‌دارم و شمارهٔ برادر راضیه را می‌گیرم و او هم از راضیه بی‌خبر است. به سرعت خود را به محل می‌رساند و با هم در را می‌کوبیم؛ اما باز صدایی نمی‌شنویم. به ناچار برادر راضیه در را باز می‌کند، خانه بوی گند می‌دهد، بوی زندگی نمی‌دهد. خانه بوی تعفن و مردگی می‌دهد، همه‌جا را دنبال راضیه می‌گردیم؛ ولی در منزل نیست. با کمال ناامیدی وارد آشپزخانه می‌شوم، آشپزخانه غرق خون است.»

بانو🙃
۱۴۰۱/۰۶/۱۶

کتابی ساده و زیبا

بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۱۸٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۵۸ صفحه

حجم

۱۱۸٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۵۸ صفحه

قیمت:
۲۵,۰۰۰
تومان