دانلود و خرید کتاب وقتی دانش آموزان خود را با یکدیگر مقایسه می کنند سیدعبدالحمید ابطحی
تصویر جلد کتاب وقتی دانش آموزان خود را با یکدیگر مقایسه می کنند

کتاب وقتی دانش آموزان خود را با یکدیگر مقایسه می کنند

معرفی کتاب وقتی دانش آموزان خود را با یکدیگر مقایسه می کنند

کتاب وقتی دانش آموزان خود را با یکدیگر مقایسه می کنند نوشتهٔ سیدعبدالحمید ابطحی و محمدرضا تقی‌زاده شیرازی است. نشر خسرو خوبان این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. ویراستاری این اثر را مجتبی حاجی علی‌اکبر علاقبند انجام داده است. این کتاب جلد پنجم مجموعهٔ «دانش‌افزایی اولیاء و مربیان» است.

درباره کتاب وقتی دانش آموزان خود را با یکدیگر مقایسه می کنند

کتاب وقتی دانش آموزان خود را با یکدیگر مقایسه می کنند حاصل جلساتی است که آن را «حلقهٔ یادگیری حرفه‌ای» می‌نامند؛ جلساتی که معلمان با به‌اشتراک‌گذاشتن دانش و تجربهٔ خود، ابعاد مختلف یک مسئله را می‌کاوند و از یکدیگر می‌آموزند.

مسئله این است که اگر با وجود پرهیزِ مدرسه از مقایسهٔ دانش‌آموزان با یکدیگر، آنها خودشان را با هم مقایسه کنند چه باید کرد.

کتاب حاضر ابتدا از مخاطب خود می‌خواهد که نعمت‌های الهی منحصر‌به‌فرد را به دانش‌آموزان بشناساند. عنوان بخش‌هایی که در ادامه آمده‌اند، عبارت‌اند از «گفت‌وگوی آگاهی بخش»، «جبران ضعف‌ها و تقویت نقاط قوت»، «مقایسهٔ با پایین‌دست و امتحان الهی» و «چالش دعای غیر مستجاب».

۲ بخش نیز تحت‌عنوان «پیشگیری از بروز عواطف منفی میان دانش‌آموزان» و «شخصی‌سازی مسائل دانش‌آموزان» در پایان کتاب قرار گرفته‌اند.

خواندن کتاب وقتی دانش آموزان خود را با یکدیگر مقایسه می کنند را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به مسئولان حوزهٔ آموزش و پرورش پیشنهاد می‌کنیم.

بخش‌هایی از کتاب وقتی دانش آموزان خود را با یکدیگر مقایسه می کنند

«دور هم حلقه زده بودند و هر کس داشت در مورد ماشین پدر و مادرش و کیفیت و آپشن‌های مختلفش صحبت می‌کرد. در این مواقع، خیلی حساس می‌شوم تا ببینم حرف‌هایی که بین بچه‌ها رد و بدل می‌شود، چه‌طور است. آن روز هم دورتر از همهٔ آن‌ها نشستم و نگاه می‌کردم که هر کسی چه می‌گوید. البته ناگفته نماند که با دیدن من احتمالاً به شدت و حدت حرف‌ها و تعریف‌ها هم اضافه‌شد. نوبت به نفر بعدی رسید. اسم ماشین را که شنیدم، تعجّب کردم! خیلی با کلاس بود. دانش‌آموز هم انصافآ کم نگذاشت و هر چه از مناقب و منافع آن ماشین می‌دانست، برای بقیهٔ دوستانش گفت. لابه لای تعریف‌ها، واکنش بچه‌ها هم خیلی جالب بود. بعضی‌ها با تعجّب می‌گفتند: اِ جدّآ؛ عجب خفنه. بعضی‌ها هم که مثلاً اطّلاع داشتند، می‌گفتند: بابا راست میگه؛ همین طوریه. یک چیز دیگر هم رویش می‌گذاشتند. بعضی‌ها هم فاز انکار بر می‌داشتند: بابا این‌قدر خالی نبند؛ این‌طوری هم نیست؛ دیگر حالا این یه چیزی داره می‌گه. یک عده هم فقط با اشارات صورت، همراهی خودشان را با بحث نشان می‌دادند و به ظاهر چیزی برای گفتن نداشتند. نوبت‌ها یکی بعد از دیگری جلو می‌رفت. این‌طور دورهمی‌ها، برای بچه‌های پنجم و ششم دبستان طبیعی است؛ چون تازه زرق و برق دنیا دارد برایشان جدی می‌شود و دارند خودشان را پیدا می‌کنند. اما آن روز صحنهٔ خیلی جالبی اتّفاق افتاد. تقریبآ اواخر بحث بود که یکی از دانش‌آموزهای کلاس چهارم، بدون این‌که به گفته‌های افراد قبل از خودش توجّه کند و بخواهد مثل بقیه، او هم چیزی بگوید که اصطلاحآ در کل‌کل کم نیاورد، با افتخار شروع کرد به تعریف از موتور پدرش: ما اصلاً این چیزهایی را که شما می‌گویید نداریم. پدرم یک موتور دارد که من پشتش سوار می‌شوم و از لابه‌لای ماشین‌ها ویراژ می‌دهیم و در ترافیک نمی‌مانیم تا کلی وقت‌مان تلف بشود، یک عالمه هم در راه باد می‌خوریم، تازه بعضی موقع‌ها هم بابام اجازه می‌دهد بوق بزنم یا گازی بدهم و سرعت موتور بیشتر بشه. توصیف این بچه از ماجرا، خیلی برای من تعجّب‌آور بود؛ کاملاً بی‌خیال از حرف‌های بقیه، نکاتی از موتور پدرش تعریف کرد که دیگران حتّی شاید فکرش را هم نمی‌کردند. بعضی از بچه‌ها می‌خندیدند و برخی هم متلک روانهٔ این طفل معصوم می‌کردند. با این حال، ماجرا تمام شد و رفتند سر کلاس.»

محمد
۱۴۰۱/۰۵/۲۴

این کتاب حاصل جمع آوری تجربیات مربیان باتجربه دبستان علوی درباره خودمقایسه‌گری بچه‌هاست که طی ده‌ها جلسه گفتگوی گروهی انجام شده است. حتماً بخوانید تجربیات ارزشمندی است

حجم

۶۷٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۰۰ صفحه

حجم

۶۷٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۰۰ صفحه

قیمت:
۲۵,۰۰۰
تومان