کتاب شهر چرم
معرفی کتاب شهر چرم
کتاب الکترونیکی «شهر چرم» نوشتهٔ اردشیر نورایی در نشر میترا آقاکوچک چاپ شده است.
درباره کتاب شهر چرم
کتاب شهر چرم مجموعهای از داستانهای کوتاه ایرانی به شرح زیر است:
عصر بیگناهی
ایبیش
سنبلخان
فانی
شبح زنی با موهای بلند
عمو عباس
مرگ درساعت ده
سیاه
مردی که از گذشته آمد
چشمان ملوس
ویولون شکسته
دالر
سپیدار
جیران
شهر چرم
آریوبرزن
دادگاه
فیلم
خرمگس
دوچرخه
کتاب شهر چرم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به داستانهای کوتاه ایرانی پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب شهر چرم
همین چند وقت پیش رفته بودیم سیبان دره و تا خرتناق تو آب راه میرفتیم. یک بار خواستم دستش را بگیرم که در آن وضع نامتعادل عقب
کشید و گفت: -خجالت بکش پیرمرد...
باز هم این کلمهی تلخ. همیشه یک جوری این کلمه از جایی سر میکشد و انگار میخواهد انتقام بگیرد . مامور شکنجه است و می خواهد هرطور شده قانعام کند که فرصت چندانی باقینمانده. البته من به شکنجه گر لبخند میزدم، لبخندی که او متوجه نمیشد اما خودم می دانستم که لبخند زدهام. در زندان بخصوص مدتی که در انفرادی بودم، متوجه دو امر بسیار مهم شدم که در راس امور دیگرند ،حتی عشق! خوردن و دفع کردن! در مورد خودم این دو در تعادلی بی نظیرند و آمادگی خوبی برای امور دیگر دارم. همین دیروز دراین مورد به شیرین گفتم. گره انداخت به ابرو و گفت: - خجالت بِکش پیرمرد!
باز همان کلمهی دلتنگ کننده. البته از یک جهت خوشحالم که در همان حال دلتنگی، بیآنکه به خودم شک کنم، میتوانم به چیز دیگری
مثلاً کودتای بیست وهشت مرداد یا عظمت خاکسپاری فردین و یا جریان دادا وحرفهای کریشنا مورتی و یا هر چیز دیگری، فکرکنم. اتفاقاً دیروز به یاد ریتا هیورث افتادم و رابطهاش با پدر. چنان عمیق به فکر فرو رفتم که شیرین سراسیمه تکانم داد و فریاد زد:-چته بابا شوخی کردم!
حجم
۱٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۶۷ صفحه
حجم
۱٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۶۷ صفحه
نظرات کاربران
داستان های کوتاه با مفاهیمی عمیق
داستانها کوتاه وبسیار جذاب بود