دانلود و خرید کتاب عشق در سال های تحریم محمدفرزاد هاشم‌زاده
تصویر جلد کتاب عشق در سال های تحریم

کتاب عشق در سال های تحریم

دسته‌بندی:
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب عشق در سال های تحریم

کتاب عشق در سال های تحریم نوشتۀ محمدفرزاد هاشم‌زاده است. انتشارات نسل روشن این کتاب را روانۀ بازار کرده است. این کتاب، حاوی یک متن عاشقانه است.

درباره کتاب عشق در سال های تحریم

کتاب عشق در سال های تحریم خطاب به یک معشوق نوشته شده است. نویسنده، این معشوق را «محبوب من» صدا می‌زند.

این کتاب به‌صورت قطعاتی مجزا از یکدیگر نوشته و تدوین شده است. برخی از این قطعات، تنها یک نیم‌خط هستند.

خواندن کتاب عشق در سال های تحریم را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به دوستداران متن‌های عاشقانه پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب عشق در سال های تحریم

«محبوب من!

ماهیت اصلی یک چیز را نمی‌توانیم تغییر دهیم؛ هر چیزی در این عالم نقش حیاتی خودش را دارد. کسی از خورشید توقع ندارد که سردی به این عالم هدیه بدهد، یا کسی از آب توقع ندارد که کاری انجام دهد برعکس، ماهیّت اصلی‌اش!

هر چیزی بر مبنای اصل خودش معنا می‌شود و دقیقاً هم لازم و ملزوم این عالم است. 

پس، وقتی مهر شما در وجود من نقش بسته است، شما از من توقع خلاف این امر را نداشته باشید 

که عشق؛ هم لازم و هم ملزوم این عالم است…

***************

هر جهانی یک منظومهٔ شمسی دارد

و چشم‌های قهوه‌ای تو، تمام منظومهٔ من است!

***************

در گلخانهٔ عشق، باغبانی را می‌شناسم که عجیب مهر می‌ورزد و گل‌هایش را عجیب دوست می‌دارد!

بازتاب مهرش ابدی و بی‌پایان است!

با اندیشیدن به مهرش، نا خودآگاه لبخندی روی لب‌هایم نقش می‌بندد و احساسی در وجودم فریاد می‌زند: نگران چه هستی و به چه می‌اندیشی؟

من هستم، نگران نباش! انتهای داستان زیباست.

هر چه بیشتر باغبان را می‌شناسم؛ بیشتر عاشقش می‌شوم!

و عاشقانه دوستش می‌دارم!

بیشتر از (دو راه منزل)

از ازل تا ابد چیزی شبیه لایتناهی!

***************

محبوب من!

چه چیزی را در این عالم بخواهم، که در شما خلاصه نشود؟

***************

یک شهر و هزار و یک نشانه بی‌تو.

***************

سهراب می‌گفت: چشم‌ها را باید شست، جور دیگر باید دید…

چشم‌ها را شستم، تو را دیدم همان عالم دیگر ...

تو، برای من همانی که شهریار به پایش سوخت، سهراب شد سپهری و فروغ، فرخزاد!

تو همانی که شاملو به رخ جهانیان کشید؛ همان افسانه‌ای هستی که نیما تعریف کرد.

تو همان عشق رؤیایی هستی…

همان که، مادربزرگم می‌گفت: فقط در افسانه‌ها وجود دارد!

شاید تو همانی هستی که قیصر می‌گفت: من در لابه‌لای موهای تو گم کرده‌ام خداوندم را!

***************

من در این شهر خیابانی‌ام به نام تو…!

***************

دعاهایم را دوست می‌دارم، بوی تو را گرفته‌اند…

***************

تو را با زبان ریاضی 

از صفر تا لایتناهی در مسیر افقی دوست می‌دارم.

هیچ لیمیتی در این عالم، برای دوست داشنت وجود ندارد.

من هر روز دوست داشتنت را، مشتق می‌گیرم و آن را تجزیه می‌کنم در بین نگاه‌های سرد دنیا!

مهرت را با توان آخرین عدد 

در زمین می‌کارم، تا جوانه بزند و با تو جهان قشنگ‌تری بسازم

عشق تو،

نیرویی عجیب به این عالم می‌دهد که هر ناممکنی را ممکن می‌کند؛

درست شبیه اعداد مختلط…»

***

«می‌شود ممنوعه نباشی؟

تو برای من 

من برای تو 

ما برای هم باشیم!»

***

«تو را دوست می‌دارم و اسمت را نگه می‌دارم

در میان صفحات دوست داشتنی‌ترین کتاب پروردگارم ...»

***

«محبوب من!

شما با ارزش‌ترین دارایی من در این دنیا هستید

برق چشمانم، در لحظه دیدار گواه این حرف است.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۹۳٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۸۰ صفحه

حجم

۹۳٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۸۰ صفحه

قیمت:
۳۶,۰۰۰
تومان