کتاب روایت ۸۴
معرفی کتاب روایت ۸۴
کتاب روایت ۸۴ نوشتهٔ مصطفی معین و پدرام الوندی است و انتشارات اگر آن را منتشر کرده است. این کتاب بانگ بیپژواک اصلاحطلبی است.
درباره کتاب روایت ۸۴
پس از گذشت چندین سال از برگزاری نهمین دورهٔ انتخابات ریاستجمهوری در ۲۷ خرداد ۱۳۸۴، این کتاب که دربرگیرندهٔ مسائل، چالشها و خاطرات آن رویداد تاریخی است، به قلم مصطفی معین در جایگاه یکی از کاندیداهای ریاست جمهوری آن زمان، منتشر شد.
از آنجا که فرهنگ غالب جامعهٔ ایرانی فرهنگ شفاهی است و کمتر به مکتوبکردن وقایع و مشاهدات پرداخته شده، بسیاری از تجارب مورد غفلت قرار گرفته و به فراموشی سپرده شده است. بنابراین با مکتوبکردن خاطرات و رویدادهای نهمین دورهٔ انتخابات ریاست جمهوری و افزودن مستندهای رسانهای به آن تلاش شده در این کتاب تجارب بهدستآمده و نقاط قوت و ضعف آن را از خطر فراموشی و یا دستبرد حفظ کنیم.
تلاش سیاسی اصیل و مردممدار میتواند مقدمهای برای ارتقای اخلاق و اصلاح فعالیتهای اجتماعی و تقویت جامعهٔ مدنی باشد. در اصلاحات جامعهمحور خط پایانی برای کار و فعالیت وجود ندارد. فقط باید امید داشت و با نگاه علمی و تلاش جمعی، ضعفها و قوتها و فرصتها و تهدیدها را در هر کاری بررسی کرد. این نگاه هیچ وقت به یأس و ناامیدی منتهی نمیشود. انتخابات نهم با همین نگاه پیش رفت.
خواندن کتاب روایت ۸۴ را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران تاریخ معاصر ایران و کسانی که تاریخ شفاهی ایران را دنبال میکنند، پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب روایت ۸۴
ورود من به نهمین دورهی انتخابات ریاست جمهوری یک تصمیم آنی یا مقطعی نبود. آن سال من ۵۴ ساله بودم و ا گر بگویم این تصمیم چهار دهه پشتوانهی فرهنگی، اجتماعی، علمی و سیاسی داشت اغراق نکردهام. من در یک خانوادهی سیاسی - مذهبی در نجفآباد متولد شدم. به دلیل ارتباط نزدیک آیتالله منتظری با پدرم حال و هوای سیاسی در خانوادهی ما وجود داشت. پدر من فردی خیّر و خوشنام بود که دغدغههای اجتماعی داشت. کودکیام در چنین بستری طی شد. از همان جوانی فعالیت سیاسی - اجتماعی داشتم و پس از پیروزی انقلاب اسلامی هم همواره، بدون آنکه برنامههای از پیش تعیین شدهای وجود داشته باشد، حسب وظیفهی اخلاقی و اجتماعی، مسئولیتهای مختلفی بر عهده گرفتم. از همان ابتدا هم معیارهای سهگانهای داشتم که در تمام این سالها برایم مهم بوده است. ضلع اولش نگاه دینی بود که بر پایهی تکلیفی که احساس میکردم تصمیم میگرفتم؛ ضلع دومش نگاه سیاسی بود، از این منظر که ظلمی نباشد و زیر بار ظلم نرویم؛ و ضلع سوم هم نگاه علمی و به سمت جامعه بود که با وجود نابرابری و فقر، اوضاع اجتماعی قابل قبول نبود. این سه معیار در دبیرستان و دانشگاه و انقلاب و بعدها در دورهی مسئولیت با من بود.
حجم
۱۰٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۷۶۸ صفحه
حجم
۱۰٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۷۶۸ صفحه