کتاب دانشکده کسب و کار (خلاصه کتاب)
معرفی کتاب دانشکده کسب و کار (خلاصه کتاب)
میکروکتاب دانشکده کسب و کار؛ کسبوکاری که امروز میتواند برایتان پول و جریان ثروت ایجاد کند نوشتهٔ رابرت کیوساکی و ترجمهٔ فاطمه فراهانی و گردآوریشده توسط گروه سبکتو است و نشر سبکتو هم آن را منتشر کرده است.
درباره میکروکتاب دانشکده کسب و کار
دانشکده کسبوکار یکی از میکروکتابهای معروف و مطرح رابرت کیوساکی است که در مورد بازاریابی شبکهای صحبت میکند. او در این کتاب میگوید که چرا باور دارد ایجاد کسبوکار بازاریابی شبکهای روش جایگزین کسبوکارهای سنتی است و بازاریابی شبکهای یکی از بهترین راهها برای پولدارشدن در عصر امروز است. اگر شما هم به دنبال تغییر موقعیت خود در چهاروجهی گردش پول هستید و بدون داشتن سرمایه زیاد میخواهید کسبوکاری راه بیندازید، این میکروکتاب برای شماست.
رابرت کیوساکی دوران کودکی جالبی داشته و از تجربه دو پدر بهرهمند شده است! یکی پدر واقعی او که فردی تحصیل کرده با شغل دولتی و عالی بود اما زندگی متوسطی داشت و رابرت در کتابهایش او را پدر فقیر معرفی میکند و دیگری پدر دوستِ صمیمیاش بود که فردی بدون تحصیلات دانشگاهی بود، اما توانسته بود یک میلیونر خودساخته شود و رابرت نام او را پدر پولدار گذاشته بود. اولین و معروفترین کتاب وی پدر پولدار پدر فقیر است که به نظرهای این دو پدر و دوران کودکیاش میپردازد، اما او در ادامه سری کتابهایش به صورت تخصصی به بیان نظرهای پدر پولدار و ارائه راهکارهای هوشمندانه و ملموس برای رسیدن به ثروت میپردازد. وی علاوه بر نویسندگی یکی از ثروتمندترین افراد امریکا و فعال در حوزه سرمایهگذاری املاک و مستغلات است.
خواندن میکروکتاب دانشکده کسب و کار را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به علاقهمندان به کتابهای خودیاری و مدیریت کسبوکار پیشنهاد میکنیم.
بخشی از میکروکتاب دانشکده کسب و کار
پدر پولدار از من پرسید: «امروز چه چیزی در مدرسه یاد گرفتی؟» کمی فکر کردم و گفتم: «در مورد زندگی آقای ادیسون مطالبی خواندیم.» پدر پولدار گفت: «او گزینه خیلی خوبی برای مطالعه است. آیا در مورد اینکه چطور اینقدر پولدار و معروف شده مطالبی خواندید؟» من گفتم: «نه، تنها روی اختراعات او تمرکز کردیم.»
پدر پولدار ادامه داد: «باید بدانی که ادیسون مخترع لامپ نبود، بلکه آن را تکمیل کرد.» از او پرسیدم: «پس چرا این اختراع را به ادیسون نسبت میدهند؟» او گفت: «قبل از چیزی که او اختراع کرد، چراغهای دیگری اختراع شده بودند، اما به اندازه کافی قابل استفاده نبودند. در واقع لامپهایی که اختراع شده بودند نمیتوانستند برای مدت زمان زیادی روشن بمانند. همچنین سایر مخترعان نتوانستند به این موضوع پی ببرند که چطور میتوانند از اختراعشان پولسازی کنند. در این بین توماس ادیسون توانست به این هدف دست پیدا کند.»
من گفتم: «توماس ادیسون موفق شد یک لامپ بسیار سودمند اختراع کند و به این نکته مهم هم پی برد که چطور میتواند از یک لامپ به یک تجارت پُر سود برسد.»
پدر پولدار گفت: «هوش تجاری او بود که توانست بسیاری از اختراعاتش را برای میلیونها انسان سودمند کند. در واقع توماس ادیسون بنیانگذار جنرال الکتریک و بسیاری از شرکتهای بزرگ دیگر هم بود. اصلا معلمتان در این مورد چیزی گفته است؟» به او گفتم که این موارد را به ما توضیح ندادند.
پدر پولدار گفت: «ادیسون از مدرسه بیرون انداخته شد چون معلمهایش فکر میکردند که از هوش کافی برای یادگیری برخوردار نیست. بعد از آن اتفاق او در کنار راهآهن شروع به فروختن آبنبات و مجله کرد. در همان دوران توانست مهارتهای فروشندگی خودش را بالا ببرد. مدتی بعد توانست روزنامه خودش را در انتهای قطار چاپ کند. بعد گروهی از پسران جوان را استخدام کرد تا هم روزنامهها و هم آبنباتهایش را به فروش برسانند. ادیسون فقط یک پسر بچه بود اما توانست در مدت زمان یک سال، از کارگری به کارفرمایی برسد.»
پدر پولدار ادامه داد: «مدتی بعد دیگر دوست نداشت در قطار کار کند. به همین دلیل یادگیری کد مورس را شروع کرد. با این کار توانست متصدی تلگراف شود. طولی نکشید که در این شغل عنوان بهترین متصدی تلگراف را کسب کرد و به شهرهای مختلف رفت. همین موضوع و پیشرفتهای پیدرپی باعث شد او به یک تاجر موفق و مخترع لامپ تبدیل شود.»
پرسیدم: «چطور متصدی تلگراف بودن باعث شد که او به یک تاجر موفق تبدیل شود؟ این داستان چطور میتواند به پولدار شدن من کمکی بکند؟»
پدر پولدار گفت: «توماس ادیسون به جای اینکه به مدرسه برود، مهارتهای تجاری را یاد گرفت و این مهارتها برای زندگی واقعی بسیار ضروری بودند. در واقع آن چیزی که باعث شد ادیسون در زمینه لامپ معروف شود، به تجربه گذشته او در تجارت و شغل متصدی تلگراف باز میگردد. در واقع ادیسون میدانست که سیستمی از تجارت او را به این موفقیت رسانده است. این سیستم شامل خطوط سیم، تیرهای چراغ برق، انسانهای متخصص و ایستگاه رله است. او به نیرویی که در یک سیستم وجود دارد پی برد.»
به او گفتم: «پس وقتی بیشتر مردم موفق نمیشوند، نشان میدهد که آنها به جای اینکه خودشان صاحب یک سیستم باشند، برای یک سیستم کار میکنند. چیزی که باعث شد ادیسون ثروتمند و مشهور شود این بود که او توانست یک تصویر بزرگتر را ببیند، در صورتی که دیگران فقط قادر به دیدن لامپ چراغ بودند. آیا ادیسون توانست آن تصویر بزرگتر را به واسطه تجربه کار در قطار و متصدی تلگراف ببیند؟»
پدر پولدار گفت: «دقیقا، اگر واقعا کسی میخواهد یاد بگیرد که چطور پولدار شود، نیاز است که شبکه را یاد بگیرد. عبارت دیگری که برای سیستم به کار میگیرند، شبکه است. فرد باید متوجه شود که نیرو و قدرت، در شبکهها قرار میگیرند. پولدارترین مردم دنیا این قدرت را دارند که شبکهها را بسازند. اما دیگران همچنان به دنبال کار میگردند.»
حجم
۶۴٫۵ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۲۰۸ صفحه
حجم
۶۴٫۵ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۲۰۸ صفحه
نظرات کاربران
لطفاً کتاب برنامه ریزی عصبی کلامی ان ال پی را را خلاصه کنید اثر رومیلا ردی