کتاب چشم هایش آبی نبود
معرفی کتاب چشم هایش آبی نبود
کتاب چشم هایش آبی نبود نوشته آیناز محمدی است. این کتاب مجموعهای از اشعار زیبای شاعر جوان است.
درباره کتاب چشم هایش آبی نبود
شاعر با این تفکر اشعار زیبایش را سروده است که دوست داشتن از عشق برتر است. او میداند که عشق یک جوشش کور است و پیوندی از سر نابینایی، اما دوست داشتن پیوندی خودآگاه و از روی بصیرت روشن و زلال است و این تفکر در تمام ابیات اشعار او مشخص است. او میخواهد بگوید عشق بیشتر از غریزه آب میخورد و هرچه از غریزه سرزند بیارزش است و دوست داشتن از روح طلوع میکند و تا هرجا که یک روح ارتفاع دارد دوست داشتن نیز همگام با آن اوج مییابد.
شعر یکی از راههای انتقال احساسات است. شاعر برای بیان حقیقت احساسات و عواطفش به زبانی نیاز دارد که او را از سردی مکالمه روزمره دور کند و بتواند با آن خیالش را معنا کند و شعر همین زبان است. با شعر از زندگی ماشینی و شلوغ روزمره فاصله میگیرید و گمشده وجودتان را پیدا میکنید. این احساس گمشده عشق، دلتنگی، دوری و تنهایی و چیزهای دیگری است که قرنها شاعران در شعرشان بازگو کردهاند.
شعر معاصر در بند وزن و قافیه نیست و زبان انسان معاصر است. انسان معاصری که احساساتش را فراموش کرده است و به زمانی برای استراحت روحش نیاز دارد. شاعر در این کتاب با احساسات خالصش شما را از زندگی روزمره دور میکند و کمک میکند خودتان را بهتر بشناسید. این کتاب زبانی روان و ساده دارد و آیینهای از عشق است که شاید بشر امروز فرصت نداشته باشد با آن خلوت کند. نویسنده به زبان فارسی مسلط است و از این توانایی برای درک حس مشترک انسانی استفاده کرده است.
خواندن کتاب چشم هایش آبی نبود را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به شعر معاصر پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب چشم هایش آبی نبود
تو رفتی...
تو رفتی و من هنوز در تصورم،
دستی به گیسوانت میکشم
و مینگرم به آن چشمانی که
مرا غرق بهشتی از جنس تو میکند
پلکی میزنم و ناگهان محو میشوی
و باز هم این سکوت ادامه میابد.!
***
پارادوکس
ته نشین شده ای در اعماق وجودم
هرگاه هاله ای به رنگ چشمانت
در وجودم چیزی را صیقل میزنند،
آبی نیلی در من به پرواز در می آید
که مسیر دستان فریبنده ات را نشان می دهند،
تاریک و مفروض
خالی از تو به پوچ میرسم.
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۵۲ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۵۲ صفحه
نظرات کاربران
اگه کسی رو دوسش داری بخون،خود به خود میشینه جلوت! شعر ها دلی اند و زیبا؛توصیف های قشنگی از عشق و دوست داشتن دارد، از خواندنش ضرر نمی کنید:)💜
عالی و پر کشش
کتابی نیست که بشه براش وقت گذاشت.با یک اثر نویسنده نمیشه هنرش رو زیر سوال برد پس این کارو نمیکنم.برام عجیبه که شعر نو به متن ادبی ای پر از صحبتهای خیال انگیز و عوض کردن جای فعل و فاعل تبدیل شده!در
رنگش آبی بود نه رنگ چشم و پیراهنش ، قلبِش آبی بود نه آبی دریا که غرقِت کنه ، آبیِ آسمون بود بهت جُرعت پرواز و عاشقی میداد. آب بود روی آتش روزگارِ تنهایی من. آب بود برای این ماهی. یعنی از الف بگیر تا
دوست داشتن از عشق برتر است💖 لذت بردم. موفق باشید
این یکی از قشنگ ترین کتاب های احساسی ای بوده که تا حالا خوندم🫠💕
ساده بیان شده بود .و مرا به یاد ماجرایی برد و او را برای زنده کرد.دوستانه هم دیگر را دوست بداریم و برای هم صبر کنیم.
خوب بود
نپسندیدم