دانلود رایگان کتاب چشم هایش آبی نبود آیناز محمدی
تصویر جلد کتاب چشم هایش آبی نبود

کتاب چشم هایش آبی نبود

نویسنده:آیناز محمدی
انتشارات:نشر آرسس
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۰از ۲۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب چشم هایش آبی نبود

کتاب چشم هایش آبی نبود نوشته آیناز محمدی است. این کتاب مجموعه‌ای از اشعار زیبای شاعر جوان است.

درباره کتاب چشم هایش آبی نبود

شاعر با این تفکر اشعار زیبایش را سروده است که  دوست داشتن از عشق برتر است. او می‌داند که عشق یک جوشش کور است و پیوندی از سر نابینایی، اما دوست داشتن پیوندی خودآگاه و از روی بصیرت روشن و زلال است و این تفکر در تمام ابیات اشعار او مشخص است. او می‌خواهد بگوید عشق بیشتر از غریزه آب می‌خورد و هرچه از غریزه سرزند بی‌ارزش است و دوست داشتن از روح طلوع می‌کند و تا هرجا که یک روح ارتفاع دارد دوست داشتن نیز همگام با آن اوج می‌یابد.

شعر یکی از راه‌های انتقال احساسات است. شاعر برای بیان حقیقت احساسات و عواطفش به زبانی نیاز دارد که او را از سردی مکالمه روزمره دور کند و بتواند با آن خیالش را معنا کند و شعر همین زبان است. با شعر از زندگی ماشینی و شلوغ روزمره فاصله می‌گیرید و گمشده وجودتان را پیدا می‌کنید. این احساس گمشده عشق، دلتنگی، دوری و تنهایی و چیزهای دیگری است که قرن‌ها شاعران در شعرشان بازگو کرده‌اند.

شعر معاصر در بند وزن و قافیه نیست و زبان انسان معاصر است. انسان معاصری که احساساتش را فراموش کرده‌ است و به زمانی برای استراحت روحش نیاز دارد. شاعر در این کتاب با احساسات خالصش شما را از زندگی روزمره دور می‌کند و کمک می‌کند خودتان را بهتر بشناسید. این کتاب زبانی روان و ساده دارد و آیینه‌ای از عشق است که شاید بشر امروز فرصت نداشته باشد با آن خلوت کند. نویسنده به زبان فارسی مسلط است و از این توانایی برای درک حس مشترک انسانی استفاده کرده است.

خواندن کتاب چشم هایش آبی نبود را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به شعر معاصر پیشنهاد می‌کنیم. 

بخشی از کتاب چشم هایش آبی نبود

تو رفتی...

تو رفتی و من هنوز در تصورم،

دستی به گیسوانت میکشم

و مینگرم به آن چشمانی که

مرا غرق بهشتی از جنس تو میکند

پلکی میزنم و ناگهان محو میشوی

و باز هم این سکوت ادامه میابد.!

***

پارادوکس

ته نشین شده ای در اعماق وجودم

هرگاه هاله ای به رنگ چشمانت

در وجودم چیزی را صیقل میزنند،

آبی نیلی در من به پرواز در می آید

که مسیر دستان فریبنده ات را نشان می دهند،

تاریک و مفروض

خالی از تو به پوچ میرسم.

هدیهٔ دریا
۱۴۰۱/۰۶/۰۸

اگه کسی رو دوسش داری بخون،خود به خود میشینه جلوت! شعر ها دلی اند و زیبا؛توصیف های قشنگی از عشق و دوست داشتن دارد، از خواندنش ضرر نمی کنید:)💜

zahrajafarian
۱۴۰۱/۰۱/۲۶

عالی و پر کشش

این مــنم
۱۴۰۱/۰۶/۲۲

کتابی نیست که بشه براش وقت گذاشت.با یک اثر نویسنده نمیشه هنرش رو زیر سوال برد پس این کارو نمیکنم.برام عجیبه که شعر نو به متن ادبی ای پر از صحبتهای خیال انگیز و عوض کردن جای فعل و فاعل تبدیل شده!در

- بیشتر
بهِ رو
۱۴۰۱/۱۱/۰۱

رنگش آبی بود نه رنگ چشم و پیراهنش ، قلبِش آبی بود نه آبی دریا که غرقِت کنه ، آبیِ آسمون بود بهت جُرعت پرواز و عاشقی میداد. آب بود روی آتش روزگارِ تنهایی من. آب بود برای این ماهی. یعنی از الف بگیر تا

- بیشتر
Raha88
۱۴۰۳/۰۱/۰۸

دوست داشتن از عشق برتر است💖 لذت بردم. موفق باشید

کاربر ۴۳۱۳۱۰۲
۱۴۰۲/۱۱/۱۵

این یکی از قشنگ ترین کتاب های احساسی ای بوده که تا حالا خوندم🫠💕

جواد
۱۴۰۲/۰۸/۱۶

ساده بیان شده بود .و مرا به یاد ماجرایی برد و او را برای زنده کرد.دوستانه هم دیگر را دوست بداریم و برای هم صبر کنیم.

کاربر ۴۷۰۷۵۴۵
۱۴۰۲/۰۴/۲۷

خوب بود

امین
۱۴۰۱/۰۱/۲۷

نپسندیدم

میدانم چرا هیچگاه به یاد من نیستی. من زخمی بر روحت به یادگار نگذاشته ام که با هر تلنگری به یاد من بیفتی انسان به زخم ها بیشتر می اندیشد تا مرهم ها.
-حـنین‌-
من چگونه دردهای روحت را حس میکنم هربار و هربار؟!
-حـنین‌-
همیشه که نباید همهٔ شعرا متنها دلنوشته ها معنی بدن! همین که طرف مقابلت بفهمه چی میخای بگی کافیه!
هدیهٔ دریا
من هیچگاه نفهمیده ام که دوری تو چطور مرا نویسنده میکند..
ریـوان|'
شاید تو و من تجلی خداییم
هدیهٔ دریا
کسی چ میداند شاید دلیل آفرینشم چشم هایت بود...
یومی ؛
دوستت دارم به بلندای زمین تا آسمان دوستت دارم. به وسعت بیکرانهٔ جهان دوستت دارم.
Yona
انسان به زخم ها بیشتر می اندیشد تا مرهم ها.
phi.lo.bib.lic
هر شعر زیبایی گروه خونی تو رو داره.
Sky_Blue
میدانم چرا هیچگاه به یاد من نیستی. من زخمی بر روحت به یادگار نگذاشته ام که با هر تلنگری به یاد من بیفتی انسان به زخم ها بیشتر می اندیشد تا مرهم ها.
Mahi
رفیق دیوانگی کن که زندگی چندی کوتاه است.
Mahi
عشق یک جوشش کور است و پیوندی از سر نابینایی، اما دوست داشتن پیوندی خودآگاه و از روی بصیرت روشن و زلال است.
جو مارچ
ببین کاری به فلسه و منطقش ندارم، این که یه آدم خوش شانسه یا نه. همش به طرز فکر خودمون بر می گرده؛ حتی کسی که وارد زندگیمون میشه. ولی توی این دنیا که فقط یه بار فرصت آزمون و خطا داریم، بزا من بهت بگم توی این زندگی فقط یک نفر مال توعه. مهم نیست کجا زندگی میکنید و چند سالتونه، اون یک نفر کسیه که تو رو خلق میکنه. ازت یه آدم دیگه میسازه یه ورژن آپدیت شده از تو، میفهمی؟ دگرگونت میکنه
هدیهٔ دریا
صورتت مثلثی از طلا چشمانت امواج ملایم دریا دستانت آرامش بی وصف جهان آغوشت کویری نرم و آرام
Mahi
و باز هم این سکوت ادامه میابد.!
جو مارچ
توی این زندگی فقط یک نفر مال توعه. مهم نیست کجا زندگی میکنید و چند سالتونه، اون یک نفر کسیه که تو رو خلق میکنه. ازت یه آدم دیگه میسازه یه ورژن آپدیت شده از تو، میفهمی؟ دگرگونت میکنه؛ لحن حرف زدنتو غذا خوردنتو تیپتو علایقتو هدفت رو زندگیت رو ببین، خلقت میکنه جوری که کیف میکنی از این آدمی که هستی حالا خودت نمیدونی چی شد، چه جوری شد، اصلا کی اتفاق افتاد! به خودت میای میبینی غرقش شدی
Mahi
شاید تو و من تجلی خداییم برای فهماندن حس عمیق فراق به دیگران ...
Yona
بهترین مرگ؟ تنم بر روی تخت خوابی از جنس درخت بید و تو کنارم باشی و لبانم بر روی دست های زیبای چروکیده ات درحال نوازش.. من بیش از این چیزی نمیخواهم برای در آغوش گرفتن ابدیت.
Yona
تو رفتی و من هنوز در تصورم، دستی به گیسوانت میکشم و مینگرم به آن چشمانی که مرا غرق بهشتی از جنس تو میکند پلکی میزنم و ناگهان محو میشوی و باز هم این سکوت ادامه میابد.!
Yona
چشمانش آغاز زیستن بود آبی نبود اما امواج خروشان بود که مرا در خود غرق می کرد، کار از دست و پا زدن گذشته بود چشمانش شروع انسانیت بود! و قبله ام را نشانه گرفته کسی چ میداند شاید دلیل آفرینشم چشم هایت بود...
Yona

حجم

۲۸٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۵۲ صفحه

حجم

۲۸٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۵۲ صفحه

قیمت:
رایگان