کتاب پیرمرد و دریا
معرفی کتاب پیرمرد و دریا
کتاب الکترونیکی «پیرمرد و دریا» نوشتهٔ ارنست همینگوی با ترجمه بیتا ناصری در انتشارات الهام نور چاپ شده است. مشهور است که میگویند همینگوی این اثر را بالغ بر دویست بار بازنویسی کرده است. همین روحیه سختکوشی نویسنده بود که باعث شد شاهکار پیرمرد و دریا خلق شود . رمانی که بلافاصله جایزه نوبل را برای نویسندهاش به همراه آورد. پیرمرد و دریا اولین بار به صورت کامل در شماره یکم مجله لایف (Life) منتشر شد و باعث شد ظرف فقط ۲ روز بیش از ۵ میلیون نسخه از این مجله به فروش برود.
دربارهٔ کتاب پیرمرد و دریا
رمان پیرمرد و دریا، یکی از ماندگار ترین آثار ارنست همینگوی است. کتاب با روایتی ساده و قدرتمند، داستان یک ماهیگیر کوبایی سالخورده بختبرگشته و بزرگترین آزمون زندگیاش نبردی نفس گیر و سخت با یک نیزه ماهی غول پیکر در دوردست های جریان خلیجی اقیانوس اطلس را حکایت می کند. در این رمان، همینگوی با سبکی معاصر که بسیار برجسته و قابل توجه است، موضوعاتی کلاسیک از قبیل جرأت و شجاعت در مواجهه با شکست و رسیدن دوباره به هدف را طرح ریزی کرده و به شکلی جدید به مخاطب عرضه می کند.
پس از سال ۱۹۴۰ زمانی که ارنست همینگوی به همراه همسر سومش مارتا گلهورن (Martha Gellhorn) در کوبا زندگی میکرد، قایقرانی و ماهیگیری تفریحات اصلی او به حساب میآمدند. زندگینامهنویسانی که در مورد زندگی و آثار همینگوی مقاله و کتاب نوشتهاند همگی همداستاناند شخصیت «پیرمرد» در داستان پیرمرد و دریا دست کم در برخی موارد برگرفته از شخصیت واقعی یک ماهی گیر کوبایی به نام گرگوریو فوئنتس (Gregorio Fuentes) بودهاست. همینگوی در سالهای ۱۹۳۰ گرگوریو را برای نگهداری و محافظت از قایق خود، «پیلار»، استخدام کرده بود و بعدها وقتی در کوبا اقامت گزید بین او و آن پیرمرد ماهیگیر، پیوندهای دوستی محکمی ریشه گرفت. فوئنتس تقریباً ۳۰ سال، حتی وقتی که همینگوی در کوبا زندگی نمیکرد، ناخدایی «پیلار» را به عهده داشت. فوئنتس در سال ۲۰۰۲ بر اثر ابتلا به سرطان در ۱۰۴ سالگی درگذشت. وی پیش از مرگ «پیلار» را به دولت کوبا هدیه کرد. با توجه به بیسوادی فوئنتس، او هرگز نتوانست پیرمرد و دریا را بخواند.
کتاب پیرمرد و دریا را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به مطالعهٔ ادبیات داستانی برجستهٔ جهان پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب پیرمرد و دریا
او پیرمردی تنها بود که در یک قایق کوچک در خلیج مکزیک ماهیگیری میکرد و هشتاد و چهار روز شده بود که نتوانسته بود حتی یک ماهی صید کند. در چهل روز اول این سفر یک پسر او را همراهی میکرد اما وقتی در این چهل روز نتوانستند یک ماهی هم صید کنند، والدینش گفتند که او دیگر به Salao دچار شده است و پسر هم به کار در قایق دیگری مشغول شد که در همان هفته اول توانستند در آن، سه ماهی بسیار عالی را صید کنند. دیدن آمد و رفتن پیرمرد با دستهای خالی، پسر را بسیار غمگین میساخت و همیشه به قایقش میرفت تا به او در جمع کردن طنابهای به هم پیچیده و یا چنگک و نیزه که به دور دکل پیچیده شده بودند، کمک کند. بادبان قایق پیرمرد با گونیهای آرد وصله زده شده بود و طوری فرسوده شده بود که گویی پرچم شکست ابدیست. پیرمرد بدنی لاغر و نحیف داشت که چین خوردگیهای عمیقی در پشت گردنش قرار داشتتت. کور های قهوهای رنگیِ ستترطان خفیف پوستتت که خورشید در دریای حارهای از خود به جای میگذاشت نیز بر گونههای او قرار داشت زیرا وی مدتهای طولانی را مشغول به کار در زیر نور خور شید بود.
حجم
۲٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه
حجم
۲٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه
نظرات کاربران
این همه ترجمه اشغال از این کتاب گذاشتین ولی ترجمه نجف دریابندری را نذاشتین.