دانلود و خرید کتاب یک زن اما هورن بای ترجمه شراره معصومی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب یک زن اثر اما هورن بای

کتاب یک زن

نویسنده:اما هورن بای
انتشارات:انتشارات شانی
دسته‌بندی:
امتیاز:
۵.۰از ۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب یک زن

کتاب یک زن نوشته اما هورن بای است که با ترجمه شراره معصومی منتشر شده است. این کتاب روایت جذابی است که شما را با خود همراه می‌کند.

درباره کتاب یک زن

رمان یک زن با نام اصلی یک شیلینگ برای یک زن، داستان زنی به نام سالی سوان را روایت می‌کند که گمان می‌کند زندگی دیگر از این بدتر نمی‌شود، اما روزی می‌رسد که این تفکر نقض می‌شود و تنها یک سکه سرنوشت او را تغییر می‌دهد.

سالی که در نوانخانه زندگی می‌کرد، به قیمت یک شیلینگ به عنوان همسر به مردی به نام جوزف گادن فروخته شد. او به خانه جدیدش در مرکز بولتون لانکشایر رفت، خانه‌ای دلگیر و غم‌زده که به زندانی برای سالی تبدیل شد. جوزف که مردی شراب‌خوار و قلدر بود، با میلۀ آهنی یا مشت و لگد در خانه حکم می‌راند و همواره سالی را تهدید و بازخواست می‌کرد.

سالی با صبوری آن زندان و آن رفتارها را تحمل می‌کرد اما روزی که بچه‌اش به دنیا آمد، متوجه شد باید کاری کند تا فرزندش در چنگ وحشی‌گری‌های همسرش اسیر نشود. او پسرش را برداشت و از خانه فرار کرد و برای یافتن تنها خویشاندی که داشت راهی منچستر شد. جوزف پس از فهمیدن فرار همسرش همه جا را دنبال او می‌گردد و ذره‌ای آرام و قرار ندارد؛ سالی که می‌داند شوهرش دنبال او است از ترس پیدا شدن توسط جوزف، تمام تلاشش را می‌کند تا بتواند خودش و پسرش را از شر او در امان نگه دارد. در راه فرار سالی با مردی آشنا می‌شود که واقعاً به او علاقه‌مند است. اما شروع یک زندگی تازه، بهای گزافی دارد.

خواندن کتاب یک زن را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به ادبیات داستانی پیشنهاد می‌کنیم

بخشی از کتاب یک زن

گاهی از شکنجه کردن سالی خسته می‌شد و فقط نعره می‌کشید: «کثافتت و پاک کن پتیاره!» و بعد دوباره تهدید و ارعابش را ازسر می‌گرفت، گونه‌هایش از شدت خشم قرمز می‌شد و با تحقیر او را که داشت زمین را تمیز می‌کرد، لگد میزد و لگدزنان او را روی زمین خیس، هل می‌داد. اگر این کار را نمی‌کرد، خودش را به پشت نیمکت می‌رساند و به موهای سالی چنگ می‌انداخت و او را با موهایش بلند می‌کرد، بعد او را به شدت کتک می‌زد و سالی ساعت‌ها بی‌هوش می‌شد و یا، خدای بزرگ! او را به تختخواب می‌کشاند که خودش جهنمی بود... . اگر سالی ازنظر جسمی کمی قدرتش را داشت، حتی فکر دویدن به بیرون و گریه کردن و فریاد زدن و کمک خواستن به ذهنش هم خطور نمی‌کرد؛ او فهمیده بود که هیچ پناهگاهی وجود ندارد؛ ژوزف فکر همه چیز را کرده بود.

به محض اینکه به اسپرینگرو رسیده بودند که زندگی مشترکشان را شروع کنند، ژوزف محکم گلوی او را فشرده و به او گفته بود: «حالا به من گوش کن دختر! چون فقط یک‌بار میگم. دهنتو می‌بندی و بیرون از این خونه با هیچ کس حرف نمیزنی، وگرنه این گردن استخونیتو می‌شکنم. فهمیدی؟»

حالا پنج سال بعد از این ازدواج منفور، او کاملا فهمیده بود. سالی حتی برای یک لحظه هم فکر نمی‌کرد که او تهدیدش را عملی نکند. سالی درحالی‌که چهار دست و پا روی زمین افتاده بود و می‌لرزید، منتظر سیل مشت و لگدی بود که وقتی ژوزف یک شکم سیر، آبجو خورده بود نصیبش می‌شد.

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲٫۳ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۷۳۱ صفحه

حجم

۲٫۳ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۷۳۱ صفحه

قیمت:
۴۰,۰۰۰
تومان