دانلود و خرید کتاب نمایشنامه عروسکی و موزیکال ماه پری سر به هوا محسن وظیفه پشتکوه
تصویر جلد کتاب نمایشنامه عروسکی و موزیکال ماه پری سر به هوا

کتاب نمایشنامه عروسکی و موزیکال ماه پری سر به هوا

انتشارات:نشر عطران
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۷از ۳ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب نمایشنامه عروسکی و موزیکال ماه پری سر به هوا

نمایشنامه عروسکی و موزیکال ماه پری سر به هوا نوشته محسن وظیفه پشت‌کوه اثری نمایشی مخصوص اجرای کودکان است که در نشر عطران به چاپ رسیده است.

 درباره نمایشنامه عروسکی و موزیکال ماه پری سر به هوا

دزدی به خانه ماه‌پری می‌آید و شروع به گشتن در خانه می‌کند تا چیزی برای دزدیدن پیدا کند. دزد همچنان مشغول گشتن است ماه پری از راه می‌رسد بنابراین پشت تخت توی حیاط قایم می‌شود.

بخشی از نمایشنامه عروسکی و موزیکال ماه پری سر به هوا

 (به طرف تنور می رود و داخل آن را نگاه می کند) وا! این که هنوز سرده! پس ننه گل هنوز هیزم نیاورده. باشه بهتر! اگه الان اینجا بود می گفت ماه پری من تو رو فرستادم دنبال هیزم رفتی برام گل چیدی؟ (می خندد) خب ننه گل هیزم پیدا نکردم. دیدم پروانه ها روی گل نشستن دویدم دنبالشون و یکمی بازی کردم بعد رفتم سر چشمه صورتمو شستم بعدشم گل چیدم. گل که بهتر از هیزم خشکه ببین چه قشنگه! می دونم بازم بهم میگی ماه پری سر به هوا! ماه پری سر به هوا! ماه پری سر به هوا! پا در زمین سر در هوا!

(دور خودش می چرخد و گل ها را به سینه می چسباند و می خندد. یکدفعه انگار سر دزد بدجنس را از کنار تخت می بیند. جیغ می زند و گل ها از دستش می افتند) کیه؟ کیه اونجا؟ آهای! با توام!

(جارو را برمی دارد و یواش یواش به طرف تخت می رود.)

ماه پری: کی هستی؟ بیا بیرون!

دزد: (آرام بلند می شود) ا...سلام! سلام عرض کردم.

ماه پری: (دست به کمر می ایستد) علیک سلام شما کی باشی؟

دزد: من؟

ماه پری: صورتتو چرا پوشوندی؟

دزد: نپوشوندم خانم. ماسکه. این روزا که می دونی جون آدمیزاد به این یه تیکه پارچه بنده. راستش می دونی؟ مریضم، نه از اون مریضاها، گلوم باد کرده از بینی مم آب میاد همش عطسه می کنم. جلوی دهنمو بستم که یه وقت کسی مریضی نگیره ازم. سرمای بی وقت که بخوری همه بهت شک می کنن و ازت دور میشن. قصه حال ماهم اینه. می بینی تو رو خدا.

ماه پری: آهان! کار خوبی کردی! حالا بگو ببینم اینجا چیکار می کنی؟ چطوری اومدی تو حیاط ما؟

دزد: این جا که در نداره همه جا گل و گیاه و زمین بازه نمی دونستم حیاط شماس. ای وای مگه حیاط شماست؟

ماه پری: درم نداشته باشه حیاط ماس. مال خود خودمونه.

دزد: باشه ببخشید!

ماه پری: خب چی کار داری؟ اگه با ننه گل کار داری رفته صحرا دنبال هیزم.

دزد: نَه نَه! من! من از راه دوری اومدم خسته بودم گفتم یکمی اینجا بشینم خستگی در کنم.

ماه پری: از راه دور اومدی؟

دزد: آره

ماه پری: یعنی از کجا؟

دزد: کجا؟... خب از... از یه جایی اومدم دیگه.

ماه پری: یادت رفته از کجا اومدی؟

دزد: نه یادم که نرفته... (سرش را می خاراند) آهان بهت میگم از کجا اومدم البته اگه به کسی نگی.

(ماه پری نزدیک تر می شود)

ماه پری: یعنی یه رازه؟

دزد: آره یه چیزی مثل راز.

ماه پری: قول میدم به کسی نگم حالا میگی؟

(دزد کمی سرش را جلوتر می آورد و طوری حرف می زند که انگار حرفش خیلی محرمانه است)

دزد: من از شهر... از شهر قصه ها اومدم.

ماه پری: شهر قصه ها؟!

دزد: اوهوم! یه شهر بزرگ و قشنگ پر از گل و درخت و چشمه! پر از خوراکی! پر از بچه های قد و نیم قد مثل خودت.

ماه پری: یعنی از اینجا هم قشنگ تر و بزرگ تر؟

دزد: اینجا که بزرگ نیست.

ماه پری: قشنگ که هست.

دزد: اگه اونجا رو ببینی چی میگی؟ قشنگی اونجا که اصلا قابل مقایسه با اینجا نیست.

ماه پری: خیلی قشنگه؟

دزد: اونجا پر از دار و درخته، بچه ها وسط چمناش توپ بازی می کنن.. یکی قایم باشک یکی گرگم به هوا یکی هفت سنگ هشت سنگ نه سنگ.. اصلا بگو ببینم تو تا حالا توپ دیدی؟

ماه پری: نه! اون دیگه چیه؟

دزد: (تختهٔ نان را برمی دارد و روی زمین می چرخاند) یه چیز گرده مثل همین؛ که روی زمین قل می خوره بعدش بابا بزرگ شهر میاد و به بچه ها شیرینی و بستنی میده بستنی تا حالا خوردی؟

ماه پری: نه نخوردم چه مزه ای داره؟

دزد: انگاری که نبات داغ یخ بسته باشه هی لیسش بزنی... خیلی کیف میده. (ادای بستنی خوردن را درمی آورد.) شبم که میشه بچه ها از خستگی میرن که فقط بخوابن اونم لای پتوی گرم و نرم.. تا حالا تو پتو خوابیدی؟

ماه پری: نه نخوابیدم. تو لحاف و تشکی که ننه گل برام درست کرده می خوابم. خواب تو پتو چه جوریه؟

دزد: یه چیزی مثل پرواز توی پر قو.. غلطیدن توی نرم ترین و لذت بخش ترین جای دنیا.

ماه پری: وای خوش به حالت! تو اونجا زندگی می کنی؟

دزد: زندگی نمی کنم ولی بچه ها رو می برم اونجا. کارم اینه.

ماه پری: چه خوب! همه بچه ها رو می بری؟

دزد: همه که نه. هر بچه ای که دوست داشته باشه بیاد.

ماه پری: یعنی منم می تونم بیام؟

دزد: دوست داری بیای؟

ماه پری: چرا که نه!

دزد: پس تو قبول شدی.

(ماه پری با خوشحالی جارو را زمین می گذارد و ناگهان چشمانش به کیسه ای که در دست دزد بدجنس است می افتد.)

ماه پری: این چیه تو دستت؟

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۶۷٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۵۹ صفحه

حجم

۶۷٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۵۹ صفحه

قیمت:
۲۰,۰۰۰
تومان