کتاب ننه آفتاب
معرفی کتاب ننه آفتاب
کتاب ننه آفتاب نوشتۀ طیبه میامی است. این کتاب را نشر کتاب یار مهربان برای کودکان منتشر کرده است.
درباره کتاب ننه آفتاب
نویسنده ضعفهای بزرگی را در نظام آموزشی میبیند و مهمترین آن یاد ندادن فصلها و ماهها به کودکان است. هدف او از نوشتن این کتاب افزایش آگاهی کودکان با داستان و کتاب است.
اولین جرقههای نوشتن این کتاب را نوۀ ۹ ساله خانم طیبه میامی در ذهن او روشن کرد. خانم میامی از نوۀ خود درمورد فصلها سؤالاتی میکند و او نمیتواند به سؤالات پاسخ دهد. سپس او به این فکر افتاد که برای کودکان زیر ۷ سال بنویسد و آموزش را برای آنان جذاب و سرگرمکننده بکند.
خواندن کتاب ننه آفتاب را به چه کسی پیشنهاد می کنیم؟
کتاب ننه آفتاب برای کودکان زیر ۷ سال نوشته شده است و مادران میتوانند از ۲ سالگی این کتاب را برای کودکانش بخوانند.
بخشهایی از کتاب ننه آفتاب
ننه آفتاب و بابا مهتاب در باغ بزرگی زندگی میکردند. رودخانههای از کنار باغ آنها رد میشد. کلاغها و کبوترها روی درختان لانه داشتند. در فصل بهار بلبلها و گنجشکها آواز میخواندند. در فصل تابستان ماهیها و قورباغهها در آب شنا میکردند. در فصل پائیز سگها و گوسفندها در چمنزارها چرا میکردند. در فصل زمستان خرسها در غارها میخوابیدند. در فصل بهار که درختان پر از شکوفه شده بودند و گلهای بنفشه و شقایق سر از خاک درآورده بودند، خداوند دختری به ننه آفتاب و بابا مهتاب داد که اسمش را بهار گذاشتند. بهار کمکم بزرگ شد و هر روز زیباتر میشد. او عاشق طبیعت بود و همیشه کنار رودخانه بازی میکرد. بهار، هر روز که با اسباببازیهایش بازی میکرد، آنها را سر جایش میگذاشت، غذا را که میخورد، دندانهایش را مسواک میزد. به پدر و مادرش شببخیر میگفت و بعدازاین که ننه آفتاب برایش قصه میگفت، میخوابید و صبحها با بوسۀ پدر و مادرش از خواب بیدار میشد.
دو سال که گذشت، در فصل تابستان خداوند دختر زیبایی به ننه آفتاب و بابا مهتاب داد که او را تابستان نامیدند. تابستان دختر زیبایی بود و همیشه با خواهرش بهار بازی میکرد. آنها با هم باغچهها را آبپاشی میکردند به گلدانها آب میدادند. قندانها را پر از قند میکردند. تختخوابشان را مرتب میکردند.
حجم
۱٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۴ صفحه
حجم
۱٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۴ صفحه