
کتاب جزیره سایه ها
معرفی کتاب جزیره سایه ها
معرفی کتاب جزیره سایه ها
کتاب الکترونیکی «جزیرهٔ سایهها» (رمانی با الهام از واقعیت و خیال) نوشتهٔ سحر شید و با ویراستاری «م.خ. مهران» توسط انتشارات «کتاب یار مهربان» منتشر شده است. این رمان داستان زنی را روایت میکند که پس از پشت سر گذاشتن سالهایی دشوار و از دست دادن عزیزانش، برای یافتن آرامش و بازتعریف خود به جزیرهای دورافتاده پناه میبرد. «جزیرهٔ سایهها» اثری در ژانر داستانی و معاصر است که به دغدغههای زنان، تنهایی، ترسها و امیدها میپردازد. نسخه الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب جزیره سایه ها
«جزیرهٔ سایهها» در دورهای نوشته شده که نویسنده پس از سالها کار بیوقفه و تجربهٔ قرنطینه و فقدانهای شخصی، فرصتی برای نوشتن پیدا میکند. این رمان، آمیزهای از واقعیتهای زندگی نویسنده و خیالپردازیهای اوست؛ برخی بخشها از تجربههای واقعی الهام گرفتهاند و برخی دیگر زادهٔ تخیل هستند. کتاب با نگاهی به زندگی مدرن، فشارهای کاری، تنهایی و جستوجوی آرامش در جهانی پرهیاهو، روایتی زنانه و شخصی ارائه میدهد. نویسنده مخاطب را به بازی «کارآگاهی ادبی» دعوت میکند تا مرز میان واقعیت و خیال را در داستان دنبال کند. فضای داستان، جزیرهای بکر و آرام است که شخصیت اصلی برای فرار از روزمرگی و یافتن معنای تازهای از زندگی به آن پناه میبرد. در این جزیره، او با آدمهای جدید، فرهنگهای متفاوت و چالشهای پیشبینینشده روبهرو میشود و در عین حال با خاطرات و ترسهای گذشتهاش نیز مواجه میشود. کتاب به موضوعاتی چون روابط انسانی، دلتنگی، ترومای شخصی، و تلاش برای بازسازی خود در محیطی تازه میپردازد.
خلاصه کتاب جزیره سایه ها
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان با روایت اولشخص زنی آغاز میشود که پس از سالها کار و تجربهٔ فقدانهای عاطفی، از جمله مرگ سگ محبوبش و از دست دادن شغل، تصمیم میگیرد به جزیرهای دورافتاده نقل مکان کند. او در این جزیره با طبیعت، سکوت و آدمهای جدید روبهرو میشود؛ از جمله همسایهای مهربان به نام ماریا، دختری اسپانیایی به نام لونا و پسری کرهای به نام سوجین که رستورانی کوچک دارد. شخصیت اصلی با ترسهای قدیمی، خاطرات کودکی و دلتنگی برای خانوادهاش دستوپنجه نرم میکند و در عین حال تلاش میکند روتین جدیدی برای زندگی بسازد. در جزیره، او با موقعیتهای تازهای مانند جشن سالانه، دوستیهای جدید و حتی ماجراهایی پرتنش روبهرو میشود؛ از جمله مواجهه با گروهی مرموز که او را به زیرزمینی مخفی میبرند. داستان با ترکیب خاطرات گذشته و اتفاقات حال، به تدریج لایههای شخصیت را آشکار میکند و نشان میدهد که چگونه مواجهه با ترسها و تنهایی میتواند به بازتعریف هویت و یافتن آرامش منجر شود. پایان داستان افشا نمیشود، اما مسیر شخصیت اصلی از انزوا به سوی ارتباط و پذیرش تغییرات زندگی ترسیم میشود.
چرا باید کتاب جزیره سایه ها را خواند؟
این رمان با روایتی صمیمی و ملموس، تجربههای زیستهٔ یک زن معاصر را در مواجهه با تنهایی، ترسها و امیدها به تصویر میکشد. «جزیرهٔ سایهها» برای کسانی که به دنبال داستانهایی با محوریت خودشناسی، بازسازی فردی و عبور از بحرانهای زندگی هستند، میتواند الهامبخش باشد. روایت داستان، همزمان که به مسائل روزمره و دغدغههای زنان میپردازد، فضایی رازآلود و پرکشش ایجاد میکند که خواننده را با خود همراه میسازد. مواجهه با فرهنگهای مختلف، دوستیهای تازه و چالشهای غیرمنتظره، به داستان عمق و جذابیت ویژهای میبخشد.
خواندن کتاب جزیره سایه ها را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به رمانهای معاصر فارسی، داستانهای زنانه، و کسانی که دغدغهٔ تنهایی، مهاجرت، بازسازی هویت و عبور از بحرانهای شخصی دارند مناسب است. همچنین برای کسانی که به دنبال روایتهایی دربارهٔ مواجهه با ترسها و ساختن زندگی جدید هستند، پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب جزیره سایه ها
«باد ملایمی صورتم را نوازش میداد. بادی که بوی آزادی را با خود داشت؛ بویی که انگار از ژرفای دریا برخاسته بود تا به من یادآوری کند: سرانجام رسیدم. به جایی که سالها در رویاهٔام نقش زده بودم؛ جزیرهای بکر و دستنخورده، جایی که هیچ ردپایی از شلوغی شهرها، زنگ موبایلها و ایمیلهای بیپایان کاری وجود نداشت. احساس سردرگمی و خستگی، مثل مهی، تمام وجودم را در بر گرفته بود. بیشتر از هر چیزی، نیاز داشتم که به هیچچیز فکر نکنم. نه به ایمیلهای خواندهنشده، نه به جلسات فردا و نه حتی به آن برنامه روزانهای که مثل زنجیری به پایم بسته بود: صبح ساعت هفت بیدار شدن، کار کردن، برگشتن به خانه در ساعت شش عصر خسته و بیحال، شام خوردن و ساعت نه شب، مثل یک پرنده کوچک، به تخت خواب رفتن و خود را در پتو پیچیدن، فقط برای این که فردا دوباره همان چرخه تکرار شود. اما حالا این جا بودم. در جایی که زمان انگار متوقف شده بود. نفس عمیقی کشیدم و بوی دریا را به درون کشیدم. سکوت بود. سکوتی که بتوانم در آن گم شوم و دوباره خودم را پیدا کنم. اما چیزی که نمیدانستم این بود که این سکوت، تنها آغاز ماجرایی بود که قرار بود زندگیام را برای همیشه تغییر دهد...»
حجم
۱٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۳۹۴ صفحه
حجم
۱٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۳۹۴ صفحه