کتاب روبسپیر
معرفی کتاب روبسپیر
کتاب الکترونیکی «روبسپیر» نوشتهٔ ژرژ لابیکا با ترجمهٔ واهیک کشیشزاده و ویراستاری مهدی سجودی مقدم در انتشارات مهراندیش چاپ شده است. لابیکا یکی از کارشناسان برجستهٔ تاریخ مارکسیسم در فرانسه است. نوشتههای لابیکا دربارهٔ مارکسیسم عموماً بهعنوان کتابهای مرجع شناخته میشوند.
ماکسیمیلیان فرانسوا ماری ایزدور دو روبِسپیر یکی از معروفترین رهبران انقلاب فرانسه و یکی از تأثیرگذارترین اعضای کمیته نجات ملی انقلاب فرانسه بود و نقش بهسزایی را در دوره وحشت پس از انقلاب و به راه انداختن آن بازی کرد. دوره وحشت و سرکوب، با دستگیری و اعدام خود وی با گیوتین به پایان رسید.
درباره کتاب روبسپیر
ماکسیمیلیان روبِسپیر چهرۀ برجستۀ کلوپ ژاکوبنها پیوسته در تلاش ارائۀ عامهفهم مبانی فکری خود بود. اما در کوران طوفانهای انقلابی امکانپذیر نبود که در قامت یک فیلسوف و نظریهپرداز ظاهر شده و اندیشۀ انتزاعیِ یکدست و تهی از هرگونه تناقض و فارغ از واقعیتهای سیاسی و اجتماعی خود را عرضه کند. او مجبور بود تا در کوتاهترین مدت و درلحظه در برابر رویدادهای خطیر و چرخشهای ناگهانی انقلاب واکنش نشان دهد. روبِسپیر که از ایدههای ژان ژاک روسو بسیار آموخته بود، با دنبال کردن فرایند انقلاب در جستجوی یافتن منطق و پیوستگی درونی و تبیین تئوری انقلاب بود. کتاب ژرژ لابیکا روایت این تلاش است.
برخلاف کانت که در پیشگفتار معروف سنجش خرد ناب' فلسفهٔ خود را تحت تأثیر انقلاب کپرنیکی میدانست و تأکید میکرد که میتواند متافیزیک را "در بستر مطمئن یک علم" بیندازد، روبِسپیر نخستین اندیشهٔ فلسفی انقلاب، نخستین اندیشهٔ واقعی و نه استعارهای یک برابرایستایِ واقعی، و نخستین تلاش برای نظاممند کردن و ریختن آن در قالب یک نظریه را به ما عرضه کرد. این امر به معنای آن نیست که مثلاً تأملات دیگری پیرامون رویدادهای انقلابی وجود نداشته است، برای نمونه پیش از وقوع انقلاب در فرانسه (در آمریکا بهویژه پِین که خود یکی از کنشگران انقلاب ۱۷۸۹ بود) در حین انقلاب (کُندرسه) و یا پساز آن. اما روبِسپیر جایگاه خاصی دارد، زیرا او از سال ۱۷۹۱ سیمای اصلی انقلاب فرانسه بود و حتی فراتر از حضور چندماههاش در "گروه رفاه" رهبر بلامنازع آن بوده است. مگر بهکرات از "دیکتاتوری" او صحبت نمیکنند، حداقل از استبداد فکری او؟ آیا میتوان تا جایی پیش رفت که در سیمای او آن "پادشاه فیلسوف" (واژهای نهچندان درخور) را دید که افلاطون را و اذعان کنیم که انبوهی از اندیشمندان در سنت فلسفی رؤیای آن را در سر پرورانیدهاند، با ولعِ خدمت به حاکمان' از راه مشاورهدهی به آنان؟ چراکه نه تنها به این دلیل که او نه خواستارش و نه پروردهٔ این کار بود.
درباره ژرژ لابیکا
ژرژ لابیکا فیلسوف فرانسوی و استاد و پژوهشگر فلسفهٔ سیاسی دانشگاه نانترِ پاریس در سال ۱۹۳۰ در تولون به دنیا آمد. لابیکا در آغاز فعالیتهای پژوهشی خود کتابهای "سیاست و دین ابنخلدون، رسالههایی در باب ایدئولوژی اسلامی" را در سال ۱۹۶۸ در الجزایر منتشر کرد و سال بعد مقدمهای بر کتاب "فیلسوف بیاستاد: داستان حی ابن یغظان" نوشت. یکی از آثار واپسین لابیکا انتشار "خردگرایی ابن خلدون" است که در سال ۲۰۰۷ منتشر گردید. ژرژ لابیکا در ۱۲ فوریه سال ۲۰۰۹ درگذشت.
کتاب روبسپیر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به علوم سیاسی و فلسفهٔ سیاسی پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب روبسپیر
کانت را به یادآوریم، کانت انقلابی را، که در سال ۱۷۸۹ واقعهٔ تاریخی انقلاب فرانسه را، "که از یادش زدوده نمیشود"، چون ایستادگی در برابر قدرت استبدادی که توهینی به شئون انسانی است، خوشآمد گفته بود و این رویداد و چرخش قانون را در حکم تکانهای برای تسریع آهنگ تکامل تاریخی در آموزههای خود بسط داده بود. او مینویسد: "اگر هدفی که از این وقایع مدنظر است، تحقق هم نپذیرد، اگر انقلاب و یا رفرم وضعیتِ خلق' سرآخر هم با شکست مواجه شود، و یا پس از مدتی به راه گذشته بازگشت داده شود ...، آن پیشبینی فلسفی' اعتبار خود را حفظ خواهد کرد. زیرا این رویداد' چنان عظیم و چنان با منافع انسانی درهمتنیده است و نفوذ و تأثیر آن در همهٔ گسترهها چنان پهناور است که خلقها به بهانههای گوناگون و در شرایط مساعد باز آن واقعه را برای انجام تلاشهایی ازایندست به یاد خواهند آورد "جدال دانشکدهها" انقلاب، حق و آزادی و حق حاکمیت خلق است. این ندای طبیعت (کانت) "این سیر بازنگاهداشتهشدهٔ طبیعت" که "همهٔ سدها را درهم میشکند" (فیخته) باید همچنان در همهجا پژواک یابد. (لسوردو، ۱۹۸۴، ۱۶۷) کانت که التفات خاصی به رویدادهای روزانه داشت، به محاکمه و مرگ لوئی شانزدهم، خیزش و حق ایستادگی، که او آن را نکوهش کرد، بدون آنکه از جانبداری انقلاب پرهیز کند، و یا ترور، که بیم و هراس او را برانگیخته بود، ولی برخلاف بسیاری دیگر آن را محکوم نکرده بود میدانست چه میگوید.
به فیخته فکر کنیم، که در سال ۱۷۹۳ رسالهٔ دربارهٔ نگاهی به داوریهای مردم پیرامون انقلاب فرانسه را منتشر کرده بود. او با پیروی از کانت سخن خود را چنین آغازمی کند: "به نظر من چنین میآید که انقلاب فرانسه دارای اهمیت بسزایی برای کل بشریت باشد ... یک تصویر پرمحتوا بر متنی برجسته: حق انسانی و ارزش انسانی." او گواهی داد که این قدرِ گرانِ ملت فرانسه بود که این توان را در او پروراند تا آموزهٔ دانش را بنویسد. فیخته، اما، بهواسطهٔ انقلاب، هر انقلابی را توجیه میکند. هیچ حکومتی تغییرناپذیر نیست، هیچ قراردادی قطعی نیست؛ هیچ گروه و بهتبع آن فردی قابلواگذاری نیست، "پس آنانی که از ارتباط گروهی سابق کناره گرفتهاند، به گروه تازهای بپیوندند و وحدت خود را با مشارکت عدهٔ دیگری تحکیم نمایند؛ آنها کاملاً محق به انجام این کارند. اگر این اتحادیهٔ سابق' سرآخر دیگر هواداری نداشته باشد و همهٔ آنان با میل خود به اتحادیه جدید پیوسته باشند، پس کل انقلاب بهصورت قانونی به وقوع پیوسته است". حق دگرگونسازی حکومت، مثل آزادی، یک حق خدشهناپذیر است. همهٔ طبقات اجتماعی و حتی کلیسا نیز مکلف به تبعیت از این حقاند. "من در دنیایِ قابلرؤیت فقط دادگاه حق طبیعی را به رسمیت میشناسم". این فرمولبندی به تماموکمال موردپسندِ روبِسپیر است. آرمان کانتی "صلح ابدی" به یاری فیخته و به یمن انقلاب به یک برنامهٔ سیاسی واقعی تبدیل شد که در اینجا برخلاف روبِسپیر برداشت ژیروندیستیِ صدور انقلاب را در برمیگیرد. (لسوردو، ۱۹۹۱).
حجم
۱۲۸٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۲۸ صفحه
حجم
۱۲۸٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۲۸ صفحه