کتاب یک فیلم، یک جهان؛ خون آشام
معرفی کتاب یک فیلم، یک جهان؛ خون آشام
همان طور که از نام آن مشخص است، این اثر قصد دارد مخاطب خود را بترساند! کارگردان این کار را با تنظیم زاویۀ دوربین، نوع روایت داستان و طراحی شخصیتها انجام میدهد. هنوز هم وقتی نیاز باشد به فیلمی ترسناک در سالیان گذشته ارجاع شود، بدون تردید فیلم خونآشام درایر نخستین انتخاب است. فیلم خونآشام که از داستانهای گوتیک شرایدن لوفانو برگرفته شده، یکی از آثار مهم ژانر وحشت روانشناختی به شمار میرود. دیوید رادکین در کتاب یک فیلم، یک جهان: خون آشام، یکی از شاهکارهای تاریخ سینمای وحشت، ساختۀ «تئودور درایر» فیلمساز برجستۀ دانمارکی را بررسی میکند که هنوز هم جذاب است و راز و رمزهای کشف نشدهای دارد. یک فیلم، یک جهان؛ خونآشام با ترجمهٔ مهدی جمشیدی در انتشارات خوب به چاپ رسیده است.
درباره یک فیلم، یک جهان؛ خون آشام
فیلم خونآشام نخستین اثر سینمایی ناطق کارل تئودور درایر، با صرف هزینهٔ کم و امکانات ابتدایی و با ایفای نقش بازیگران آماتور فرانسوی، چهار سال بعد از ساخت فیلم مصائب ژاندارک ساخته شد. این اثر علاوه بر اینکه ویژگیهای اثر قبلی کارگردان را به همراه داشت، ارزشهای جدیدی را هم به آن افزود.
درباره مجموعه یک فیلم یک جهان
مجموعه «یک فیلم، یک جهان» مشتمل بر تکنگاریهایی است دربارهٔ فیلمهای نامی و اثرگذار تاریخ سینما. در انتخاب این کتابها، نه فیلمهایی خاص و سلیقهای مشخص بلکه اهمیت فیلم و کتاب مد نظر در اولویت است و از میان چندینوچند مجموعهٔ کتاب انگلیسی و فرانسوی، آثاری برگزیده میشوند که تا حد ممکن با تاریخ کتابهای سینمایی ایران نسبتی داشته باشند و جای خالی آنها حس شود؛ البته در مواردی نیز که کتاب دلخواه موجود نیست، کتابی مختص این مجموعه تدوین میشود.
هر کتابی از مجموعهٔ «یک فیلم، یک جهان» درصدد است «فیلم» مورد مطالعهاش را به وسعت یک «جهان» ببیند.
یک فیلم، یک جهان؛ خونآشام را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به سینما و نقدهای سینمایی مخاطبان این مجموعهاند. کسانی که به فیلمها و کتابهای خونآشامی و ژانر وحشت علاقه دارند، این جلد را از دست ندهند.
بخشی از یک فیلم، یک جهان؛ خون آشام
از بین مطالب مذکور، عنوان (این کتاب) غایب است. دلیل عدم اشارهٔ من این نبود که (فیلم) با آن قسم از زیباییشناسی که آنجا مطرح کردم همخوانی ندارد. به بیان دقیقتر، از ذکر عنوان خونآشام تا کنون خودداری کردهام، زیرا بر همان زیباییشناسی صحه میگذارد، ولی با انکار آن. آنچه با سال ۱۹۲۷ و ژاندارک به عنوان بنیانهای سینمای درایر میشناسیم عبارتند از ساختن موشکافانهٔ جهانی عمیق، ژرف و زنده؛ حضور تقدیسشدهٔ طبیعت؛ موهبتِ سایه و نور، ستایش عشق و رؤیت روشنایی روح از منظر بافت چهرهٔ انسان ــ تمام این عناصر در خونآشام حضور دارند، اما در یک نفی نظاممند.
جهانِ روی پردهٔ فیلم درایر پژواک این سنگنبشته و سرود لاتین است که گاه روی سنگقبرهای قدیمی دیده میشود:
Media in vita morte sumus (در میانهٔ زندگی مردهایم). اما ترتیب عبارت لاتین به همان اندازه معنی عکس میدهد: «در میانهٔ مرگ زندهایم.» در جهان خونآشام، نه زندگی وجود دارد و نه مرگ؛ چیزی نیست جز وجود سرد و همیشگی اشباح. اینجا دیگر از فروغ چهرهها خبری نیست. آنچه از عشق بر صورتها به نمایش درمیآید اضطراب و دلهرهای است عمیق یا خلسهای دیوانهوار در مواجهه با چیزی که صرفاً میتواند ویرانگر باشد. فضا مملو از سردی است؛ اشیای موجود در آن بیرنگورو هستند؛ حتی خودِ نور کمرنگ وبیرمق است.
حجم
۲٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۲۴ صفحه
حجم
۲٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۲۴ صفحه