کتاب نظارت مشاوره ای در سازمان ها

کتاب نظارت مشاوره ای در سازمان ها نوشته سو کاپلند است که با ترجمه داوود حسن‌زاده و بهزاد شوقی منتشر شده است. کتاب نظارت مشاوره ای در سازمان ها را انتشارات راز نهان برای مدیریت بهتر سازمان‌های کسب و کار منتشر کرده است.

درباره کتاب نظارت مشاوره ای در سازمان ها

در ایران همواره منبع کافی در زمينه نظارت به خصوص در سازمان ها کم است در حالی که ضرورت آن در همه سازمان‌ها رو به افزايش است. کتاب نظارت مشاوره ای در سازمان ها، اثر مهم و کاربردی‌ای است که به صورت دقیق و حرفه‌ای به بررسی فرايند نظارت در سازمان‌ها با تمامی ابعاد آن می‌پردازد. با استفاده از مفاهيم این کتاب سازمان‌ها می‌تواند باعث ارتقای سازمان‌شان و در نهايت کارايی و اثر بخشی بیشتر شوند.

خواندن کتاب نظارت مشاوره ای در سازمان ها را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام صاحبان کسب و کارها پیشنهاد می‌کنیم

بخشی از کتاب نظارت مشاوره ای در سازمان ها

وقتی دراتاق کوچک کمیته درمقابل لسلی نشسته بودم، متوجه شدم چشمانش پر از اشک شده است. او متوجه ناراحتی من شده بود. این پایان كار ما باهم دیگر به عنوان ناظر ونظارت شونده بود. لسلی درنقش خود به عنوان مشاور مهارت كافی داشت. او سال‌ها برای شرکت کارکرده بود و نقش وی در شرکت تکامل یافته و به مشاوری خبره تبدیل شده بود. او دراین نقش مورد اطمینان بود زیرا می‌توانست برمدیران تأثیر بگذارد، همین طور زمانی که مراجعه کننده بخاطر موضوعی دچار اضطراب شده بود، به خوبی این مشکل را حل می‌کرد . بعلاوه، او می‌توانست به آسانی به افرادی که در محیط کارتحت فشار فراوان بودند کمک کند. او در یک زمان می‌توانست به موارد مشابه متعددی بپردازد که وفاداری وی نسبت به مراجعین، سازمان و نیز توانایی عاطفی خودش را نشان می‌داد. من به عنوان ناظر او به حمایت از او پرداختم و در عین حال از وی در كار انتقاد کردم تا به وی کمک نمایم زمانی که موضوعات عملکرد اخلاقی را تهدید می‌کنند، او بتواند شفاف سازی کند. اما رفته رفته دریافتم که وی با فرهنگ سازمانی، الگوی تغییر وتأثیرآن بر مراجعین و خود‏‏‏، فاصله می‌گیرد. سازمان، دیگر ارزشی برای عملکرد وی قائل نبود وتقریباً به مهره سوخته تبدیل شده بود من با اجازۀ او با مدیر بالینیش دربارۀ نگرانی‌هایم برای بهداشت روانی كه ناشی از اضطراب به خاطر ترك كار بود، صحبت کردم. به این ترتیب توانستم درنقش خود به عنوان ناظر با سازمان همکاری نموده و به آن ها کمک کنم تا فشارهایی را درک کنند که "لسلی" درکارش با آنها مواجه می‌باشد. در نتیجه، من و لسلی در بخش‌هایی از جلساتمان با هم همراه شدیم تا راهکاری را برای وی بیابیم که سازمان را درحالی ترک نماید که اثربخش‌تر باشد. دراین بخش از کارمان، من مربی زندگی بودم و به اوکمک کردم تا پتانسیل های به کار نرفته و توانایی‌های خود را برای تغییر شغل بیابد. نقش دیگر من بعنوان سخنران ارشد در تحصیلات عالی به من کمک کرد تا نسبت به مسیرهای آموزشی نگرش خوبی بیابم که این امر به "لسلی" کمک کرد تا اثربخشی شغلی و فردی بیشتری بیابد از این رو هم به عنوان مشاور و هم به عنوان استاد شروع به کارکردم و دانش و تجربه‌ی آموزشی خود را دراختیار وی قرار دادم. درنتیجه او توانست مشغول به کار شود و موفق هم بود، شغلی که جایگاه جدیدی برای صرف انرژی وی فراهم آورد و نیز وی را قادر ساخت تا از مهارت‌های مشاوره‌ای خود درجهت تسهیل فرایند یادگیری در سایرین استفاده کند. کار من با لسلی بیانگر نقش‌های چند وجهی ناظر در درون سازمان‌ها می‌باشد. آیا در طی کار، من نقش استاد، مربی، مشاور یا ناظر راداشتم؟ پر واضح است که من از سوی سازمان به عنوان ناظر او استخدام شده بودم و کار با مراجعین نیز در طی نشست‌های نظارتی به قوت خود پا بر جا بود. چشم پوشی ازسلامت روانی نظارت شونده و بالفعل در نیاوردن پتانسیل وی حماقت محض است. می‌توان معتقد بود که توسعه شغلی در حوزۀ درمانی نظارت شوندگان می‌گنجد اما من در این مورد نظر دیگری دارم. پس از سال‌ها همکاری با یکدیگر، من بخوبی او را می‌شناختم و نقاط قوت و پتانسیل وی برای پیشرفت او را می‌دانستم.