دانلود و خرید کتاب دیدار در پاریس
تصویر جلد کتاب دیدار در پاریس

کتاب دیدار در پاریس

معرفی کتاب دیدار در پاریس

کتاب دیدار در پاریس از مجموعه تاریخ شفاهی امام موسی صدر است که به خاطرات دکتر حسن حبیبی و خانم شفیقه رهیده درباره امام صدر می‌پردازد.

مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر، طرح تاریخ شفاهی را با هدف ثبت و ضبط خاطرات نزدیکان، دوستان، همکاران و مرتبطان با امام صدر از اردیبهشت ۱۳۸۹ در دستور کار قرار داد.

جایگاه ممتاز امام موسی صدر از جهات مختلف بر اهمیت این طرح می‌افزاید. وابستگی به یکی از خاندان مهم شیعه، حضور موثر در حوزه علمیه قم و نجف، تحصیل در دانشگاه و ارتباط با مراکز علمی و دانشگاهی، فعالیت‌های فرهنگی و اجتماعی گسترده در ایران و عراق و لبنان، رهبری سیاسی و دینی شیعیان لبنان، ارتباطات وسیع سیاسی و فرهنگی با مجامع بین‌المللی و دولت‌ها و ملت‌ها و نخبگان سایر کشورها، ایفای نقش به مثابه اندیشمند و متفکر دینی، تعامل گسترده با عالمان ادیان و مذاهب اسلامی و غیراسلامی، تأثیرات عمیق در لبنان و خاورمیانه و … همگی شاهدی بر اهمیت جایگاه امام موسی صدر و ضرورت اجرای این طرح است.

با تشکیل «گروه تاریخ شفاهی»، مطالعه دقیق آثار و منابع مکتوب مرتبط آغاز شد تا ضمن آشنایی بیشتر با زوایای مختلف زندگی و دیدگاه‌های امام صدر، سرفصل‌های اصلی طرح تعیین و با مشخص کردن پرسش‌ها و ابهامات برای مصاحبه با صاحبان خاطرات و شناسایی اماکن مرتبط با ایشان اقدام شود.

تاکنون چند مجلد از مجموعه مصاحبه‌های انجام شده در گروه تاریخ شفاهی موسسه تدوین و منتشر شده است.

درباره کتاب دیدار در پاریس

گفت‌وگو با آقای دکتر حسن حبیبی عصر روز چهارم آبان ماه ۱۳۹۰، حدود یک سال و چهار ماه پیش از فوت ایشان انجام شد. مصاحبه‌ای کوتاه (حدود یک ساعت و نیم) که به درخواست گروه تاریخ شفاهی مؤسسه امام موسی صدر صورت گرفت و دکتر حبیبی باوجود بیماری و مشکلات ناشی از آن اعضای گروه را در محل بنیاد ایران‌شناسی به حضور پذیرفت و برای ساعاتی،‌ به‌مرور خاطرات و ناگفته‌های خود از امام موسی صدر، دکتر شریعتی و شهید چمران در پاریس و برخی از مسائل مربوط به پرونده پیگیری ربودن امام موسی صدر در تهران پرداخت.

مصاحبه با حضور سرکار خانم حوری صدر، مدیر محترم مؤسسه امام موسی صدر، و آقای حمید قزوینی،‌ عضو گروه تاریخ شفاهی مؤسسه امام موسی صدر، و سرکار خانم طیبه بغدادی، پژوهشگر محترم مؤسسه امام موسی صدر انجام شده است.

بخشی از کتاب دیدار در پاریس

من بعضی وقت‌ها حافظه‌ام یاری نمی‌کند. حتی بعضی از مطالب مربوط به شخص خودم را کنار می‌گذارم و یک هفته بعد یادم می‌آید. نه اینکه حافظه‌ام را از دست داده‌باشم، ولی طول زمان و بی‌اعتنایی باعث شده جزئیات کمتری به یاد داشته باشم. به همین دلیل باید مقداری فکر کنم... اما درباره صحبت باید بگویم.

شب آخری که امام (موسی صدر) می‌خواستند از راه ایتالیا عازم لیبی شوند، باهم بودیم. تا اواخر شب نشستیم و در خدمت ایشان بودیم. وقت به صحبت‌های متفرقه گذشت، شما بهتر می‌دانید که امام موسی صدر کم‌خواب بودند. گفت‌وگو که تمام شد، از ایشان خواستم پیش از رفتن استراحت کنند که گفتند نه، دیگر فرصتی برای استراحت نیست. به‌هرحال با خواهش و تمنا ایشان را قانع کردیم که دوساعتی استراحت کنند. هنگام خداحافظی گفتم سفربه‌خیر باشد و ان‌شاءالله بازهم شما را همین ایام ببینیم. گفت رفتنش که با خودم است، ولی بازگشتش را نمی‌دانم. به هرحال این آخرین خاطره‌ای است که همیشه در یاد من مانده است. صحنه آخری که ایستاده بودیم و قامت بلند ایشان را به‌خوبی در یاد دارم.

این دیدار کجا انجام شد؟

پاریس بود. به پاریس آمده بودند، چند روزی بودند، قرار بود به ایتالیا بروند و از ایتالیا به لیبی. بیشتر بحث ما هم در اطراف همین مسائل و اوضاع و احوال روز بود. جزئیات بیشتری به یاد ندارم، البته اصل موضوع، انجام این ملاقات است، من در میان آخرین کسانی بودم که دیدمشان. اولین دفعه هم زمانی ایشان را دیدم که فکر می‌کنم از بیروت راهی مارسی شده بودند. به همراه آقای صادق طباطبایی۲ به استقبال ایشان رفتیم و از آنجا ایشان را به خانه بردیم.

این اولین دیدار شما با امام موسی صدر بود؟

بله، اولین بار بود. حتی شاید اولین بار بود که ایشان به پاریس می‌آمد. سال‌های خیلی دور بود. داخل ماشین، آقای صادق طباطبایی به ایشان گفت که دایی جان فلانی (خطاب به دکتر حبیبی) شعر هم می‌گوید، به آقای طباطبایی گفتم «چی می‌گی؟» گفت «فلان شعر را بخوان» و من هم خواندم و قسمتی از راه به شعر خواندن ما گذشت.

شعری را که برای ایشان خواندید، به یاد دارید؟

واقعاً یادم نیست، بعضی بخش‌هایش را یادم هست. آنجا یکی، دو مصرع را که علیه شاه بود و جنبه توهین‌آمیز داشت خواندم. ما جسارت کردیم و ایشان واکنشی نشان ندادند، اما اینجا نمی‌توانم بخوانم.

واکنش ایشان به همین شعر یا محتوایش چگونه بود؟

به من اظهار محبت کردند. به‌طورکلی نسبت به من این‌طور بودند.

پیش شما در جنوب فرانسه هم آمدند؟

نه، من آن موقع جنوب نبودم. زمان آمدنشان معمولاً پاریس بودم. ایشان را هر دفعه، پاریس می‌دیدم، پاریس که بودم دو سه بار آمدند و آنجا ایشان را می‌دیدم. دفعه اول من اتفاقی پاریس بودم. بار آخری هم که آمدند من دو، سه روزی بود که پاریس بودم و می‌خواستم یکی، دو روز بعد بروم جنوب. آمدند و یکی، دو روز بیشتر پاریس نماندند. منتظر چیزی هم نبودند، کارشان تمام‌شده بود. ولی در پاریس یکی دو روز ماندند. به قول خودشان بیشتر حالت گعده‌ای داشت.

به خاطر دارید که این دیدارها چه سال‌هایی بود؟

نه، یادم نیست. (پس از چند ثانیه سکوت و تأمل) یک سال قبل از ربودن بود. آن موقع بچه‌ها پاریس نبودند؟

سال ربودن امام موسی صدر، ما پاریس بودیم۳.

پس قبل از حرکت، با شما بودند. (پس از چند ثانیه سکوت و تأمل) اولین دیدار را به یاد ندارم. باید بیشتر فکر کنم.

قاعدتاً ۱۹۷۸ است. یا منزل ما بود یا منزل خانمی حکمی۴.

آقای دکتر، امام موسی صدر ظاهراً در جمع دوستان اتحادیه انجمن‌های اسلامی۵ یکی، دو بار در اروپا صحبت کردند۶.

نمی‌دانم، این‌ها را باید از صادق (طباطبایی) بپرسید. برای بچه‌های پاریس که نبود، من هم چنین مراسمی را در آلمان به یاد ندارم. زمانی که من آلمان بودم، مسافرتی به آلمان نداشتند. اگر صحبتی کرده باشند جزئیات آن را باید از آقای صادق طباطبایی بپرسید.

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۶۱۲٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۴۷ صفحه

حجم

۶۱۲٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۴۷ صفحه

قیمت:
۷,۵۰۰
تومان