کتاب سیدعلی قاضی طباطبایی
معرفی کتاب سیدعلی قاضی طباطبایی
کتاب سیدعلی قاضی طباطبایی نوشته احمد علامه فلسفی است که به زندگی، آرا و آثار سیدعلی قاضی طباطبایی، عارف، و استاد اخلاق حوزه علمیه می پردازد.
درباره سیدعلی قاضی طباطبایی
آیت الله سید علی قاضی طباطبایی (ره) (۱۲۸۲-۱۳۶۶ق)، عارف، و استاد اخلاق حوزه علمیه نجف بود. برخی از علما، فقیهان و مراجع تقلید در مکتب اخلاقی او حضور داشتهاند. از شاگردان وی، میتوان به سید محمدحسین طباطبائی، سید هاشم موسوی حداد و محمد تقی بهجت اشاره کرد.
قاضی طباطبایی در عرفان از طریقۀ ملا حسینقلی همدانی پیروی میکرد و رسیدن سالک به مقام توحید را بدون پذیرفتن ولایت ائمه و حضرت زهرا(س) امکانپذیر نمیدانست. رساله سیر و سلوک بحرالعلوم را بهترین کتاب عرفانی میدانست و روش احراق را توصیه میکرد. از وی کراماتی نیز نقل شده است. شهرت قاضی طباطبایی بیشتر بهدلیل بعد عرفانی شخصیت اوست؛ اما او در علوم دیگر مانند حدیث، فقه و تفسیر نیز صاحب نظر بود.
قاضی طباطبایی (ره) میگفت: من اگر به جایی رسیده باشم از دو چیز است؛ قرآن کریم و زیارت امام حسین(ع). در این روش، سالک باید برای دفع خواطر، در شبانهروز دستکم نیم ساعت را برای توجه به نفس خود تعیین کند تا رفته رفته معرفت نفس برای او حاصل شود. بهعلاوه، باید برای رفع حجابها و موانع، به امام حسین(ع) متوسل شود . او همچنین برای از بین بردن اغراض و نیتهای نفسانی، روش احراق را توصیه میکرد و این طریقه را از قرآن کریم الهام گرفته بود. در این طریقه، سالک باید بداند که همه چیز ملک مطلق خداست و او فقر ذاتی دارد و این تفکر سبب سوختن تمام نیات و صفات او میشود، لذا به آن احراق میگویند .
آیت الله سید علی قاضی طباطبایی (ره) می گوید: « وقتی چیزی ندارم احساس نیاز بیشتری به خدا می کنم و التفاتم به خدا بیشتر است و خدا هم به من توجه بیشتری دارد» لذا این فقر، این نیستی، این احتیاج و نیاز مداوم برای او توحید به ارمغان می آورد و از او شخصیت متواضعی می سازد که تا آخر سخنش همین است: « من هیچی ندارم » و به عبارت دیگر یعنی من هر چه دارم از اوست.
خواندن کتاب سید علی قاضی طباطبایی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
دانشجویان و علاقه مندان به سیر و سلوک و عرفان قرار گیرد.
بخشی از کتاب سید علی قاضی طباطبایی
مرحوم قاضی بندهای خاضع و فروتن بود؛ از هرگونه شهرتطلبی پرهیز کرده و خدمت به خلق خدا را وظیفه خود میدانست. سیدمحمدحسن قاضی در یادداشتهای خود آورده است:
«نقل کردهاند که روزی آیتالله قاضی با آیتالله سیدمحسن حکیم (مرجع مشهور تقلید) در صحن شریف حیدری (در نجف اشرف) تصادفا با هم ملاقات نمودند. در این وقت، در صحن جنازهای را تشییع میکردند، صاحبان میت از مرحوم قاضی درخواست اقامه نماز بر آن میت کرده بودند. مرحوم قاضی، آیتالله حکیم را مامور به خواندن نماز نموده بود، ولی مرحوم حکیم امتناع نموده و اصرار به مقدم نمودن مرحوم قاضی کرده بود. مرحوم قاضی فرموده بود: «چون شما بین مردم مشهورتر از من هستید، اگر شما اقامه نماز بکنید، مردم زیادی جمع میشوند و این، سبب ثواب زیادی برای میت میشود.» به ناچار آقای حکیم اقامه و مرحوم آقا سیدعلی قاضی به ایشان اقتدا کرده بود».
رسیدگی به محرومین
علامه طباطبایی میفرماید: یکی از رفقای نجفی ما (که فعلا از اعلام نجف است) برای من گفت:
«من یک روز به دکان سبزی فروشی رفته بودم، دیدم مرحوم قاضی خم شده و مشغول سوا کردن کاهو است، ولی به عکس معهود، کاهوهای پلاسیده و آنهایی را که دارای برگهای خشن و بزرگ هستند، برمیدارد.
من کاملا متوجه بودم، تا مرحوم قاضی کاهوها را به صاحب دکان داد و ترازو کرد. مرحوم قاضی آن را در زیر عبا گرفت و روانه شد. من که در آن وقت طلبه جوانی بودم و مرحوم قاضی مرد مسن و پیرمردی بود، به دنبالش رفتم و عرض کردم: آقا! من این مرد فروشنده را میشناسم؛ فرد بیبضاعت و فقیری است، من گاه گاهی به او مساعت میکنم، و نمیخواهم چیزی به او بلا عوض داده باشم، تا اولا آن عزت و شرف و آبرو از بین برود، و ثانیاً خدای ناخواسته عادت کند مجانی گرفتن، و در کسب هم ضعیف نشود. و برای ما فرقی ندارد کاهوهای لطیف و نازک بخوریم یا از این کاهوها. و من میدانستم که اینها بالاخره خریداری ندارد، و ظهر که دکان خود را میبندد، به بیرون خواهد ریخت؛ لذا برای عدم تضرر او مبادرت به خریدن کردم ». ۱۳۵
توجه به اهلبیت
سیدعلی آقا علاقه خاصی به عید غدیر داشتند؛ بههمین مناسبت در این روز به یاد ماندنی و مهم جهان اسلام، مراسم جشن و شادمانی برپا میکردند و خطبه پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در عید غدیر را برای حاضران در مجلس جشن میخواندند، فرزندش سیدمحمدعلی میگوید:
«ایشان خودش را برای این روز بزرگ آماده میکرد و آن روز بهترین لباسهایش را میپوشید. ولیمه، شیرینی و میوه تهیه میکرد، و از آشنایان، دوستان، قوم و خویش دعوت بهعمل میآورد و از یکی از آنها میخواست تا خطبه رسول اعظم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را که در روز عید غدیر خم فرموده، با صدای بلند و گیرا قرائت نماید و این خطبه یکی از برجستهترین و بهترین خطبههاست ... نکتههای گوناگون و دلنشین و شیرین بسیار ایراد میفرمود و ادخال سرور شادی بر دلهای حاضرین در مجلس عنایت میفرموده چه بسا نکتههای کمیاب که از شعر و نثر که در حفظ داشت، بیان میکرد؛. طیار مراغی، محمود و صادق حسن زاده، اسوه عارفان، انتشارات آل علی، قم، ۱۳۸۰، ص ۳۵.
استاد با اینکه خود در علوم متبحر و یگانه بود اما گاهی مشکلاتی برایش پیش میآمد که با محاسبات دنیوی نمیتوانست حل نماید. در اینگونه موارد، به بارگاه حضرت امیر (علیهالسلام) پناه برد و از ایشان استعانت کرد. شاگردش آیتالله شیخ حسنعلی نجابت میفرمود:
«آقای قاضی زمانی طالب مطلب خاصی بودند، اما آنچنان که میخواستند فتح باب بر ایشان حاصل نمیشد. از هر دری وارد میشدند، نتیجه نمیگرفتند، تا اینکه برای برآورده شدن آن خواسته، قصیده بلند و بسیار عالی در مدح امیرالمومنین (علیهالسلام) انشاء فرمودند و به تمام معنا در آن مطلب خاص که میخواستند، فتح باب بر ایشان رخ داد».
حجم
۱۷۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۵۹ صفحه
حجم
۱۷۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۵۹ صفحه
نظرات کاربران
کتاب خوبی بود و نکات قابل تامل و جذابی داشت.
کتاب ازباب اینکه راجع به یکی ازعرفای شیعه نگاشته شده بود بسیارباارزش بودولی به لحاظ نگارش کتاب بسیارضعیفی محسوب میشودونویسنده نتوانسته حتی در نوشتارحق مطلب رااداکند
کتاب خوبی است اما بخشهای تکراری زیاد دارد