کتاب مراقب خودت باش!

مراقب خودت باش! یا خودت را هلاک نکن و زمانی را به خودت اختصاص بده کتابی در زمینه موفقیت و رشد فردی، نوشته جین هاردی است که با ترجمه مریم تقدیسی منتشر شده است.

درباره کتاب مراقب خودت باش

همهٔ ما به نوعی از خودمان مراقبت می‌کنیم، ولی مسئلهٔ مهم شناخت مزایای آن و اولویت‌بندی آن در برنامه‌ریزی روزانه است.

زندگی می‌تواند شلوغ و فرساینده باشد. مسائل بسیاری چشم به راه توجه ما هستند و گاهی ناخواسته اهمیت سلامتمان را از یاد می‌بریم. این اتفاقی است که به سادگی رخ می‌دهد، چون محیط اطرافمان شلوغ و پرسر و صداست و از زوایای مختلف نیازمند توجه ما.

نیازها و خواسته‌های دیگران را نسبت به خود در اولویت قرار می‌دهیم و خودمان کنار زمین می‌ایستیم.

در دنیایی زندگی می‌کنیم که همه چیز سریع اتفاق می‌افتد و رسانه‌های اجتماعی در آن کامل بودن را تبلیغ می‌کنند. هرچه تلاش می‌کنیم باز هم فکر می‌کنیم کافی نیست. موقعیت خود را با عکس‌های فیلترشده از لحظاتی کوتاه مقایسه می‌کنیم و به فکر فرو می‌رویم که کجای کار را اشتباه کرده‌ایم.

نشنیدن آن صداها و تنظیم زندگی برای رسیدن به خواسته‌ها و نیازهای خود کار ساده‌ای نیست.

آنچه را که به ما جان می‌بخشد فراموش می‌کنیم. از یاد می‌بریم که ما نیز اهمیت داریم. با اعمالمان، هم اهمیت دیگران در نظر خودمان را به آن‌ها نشان می‌دهیم و هم جایگاه خود را، که معمولاً نزدیک به قعر است و در درجهٔ دوم. بسیاری از ما در زندگی به ساز دیگران رقصیده‌ایم. طبق آرمان‌ها و توقعاتشان زندگی کرده‌ایم و به آن‌ها اجازه داده‌ایم زندگی‌مان را شکل بدهند.

حد و مرزهایمان را رعایت نمی‌کنیم. نمی‌دانیم که هستیم و خواسته‌ها و نیازهایمان را نمی‌شناسیم. و بعد هم تعجب می‌کنیم که چرا این‌قدر سردرگم و خسته‌ایم. همهٔ چیزهایی که لازم داریم به ما داده شده است و هیچ یک را برای خود نگه نداشته‌ایم. جمله‌ای آشنا به نظر می‌رسد؟

وقتی هر روز در حدی کار می‌کنیم که خود را هلاک و فرسوده می‌سازیم، در را به روی ورود انواع بیماری به وجودمان باز می‌کنیم، و درواقع شرایط لازم برای ایجاد طوفانی از بیماری‌های جسمی و روانی را به وجود می‌آوریم.

برای این‌که بتوانیم برنامهٔ مراقبت از خود را در زندگی روزمره بگنجانیم باید برخی عادت‌ها را کنار بگذاریم، عادت‌های جدید ایجاد کنیم و آگاهانه از خود مراقبت کنیم؛ و این کار ساده‌ای نیست.

کافی است کمی به خود فکر کنیم تا انواع احساسات خودخواهی، گناه و بی‌ارزش بودن به ذهنمان هجوم بیاورند. و بعد دوباره مثل همیشه خود را در قعر فهرست اولویت‌ها قرار می‌دهیم و تعجب می‌کنیم که چرا این‌قدر کلافه، ناراضی و عصبی هستیم.

این کتاب از آن کتاب‌های قدیمی دربارهٔ مراقبت از خود نیست بلکه تمرکز آن بر «خود» و آنچه می‌توانیم در مورد خود بیاموزیم است. علاوه بر اطلاعات نویسنده، مقالات و پیشنهاداتی در این‌باره و راه‌های برداشتن موانع از سر راه در در این کتاب معرفی شده‌اند. 

 خواندن کتاب مراقب خودت باش را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

 علاقه‌مندان به کتاب‌های موفقیت و رشد فردی مخاطبان این کتاب‌اند.

 بخشی از کتاب مراقب خودت باش

عبارتِ «مراقبت از خود» تصاویر آرامش‌بخش بسیاری را در ذهن تداعی می‌کند: وان آب گرم و پر از کَفی که شمع‌های خوشبو اطرافش را روشن کرده‌اند، سفری به چشمهٔ آب گرم در خارج از شهر، شامی رمانتیک زیر نور شمع، ناخن انگشتان دست و پا که به دقت مانیکور و پدیکور شده‌اند، ماسک‌های گران‌قیمت صورت، گذران تعطیلات در کنار استخر، ماجراجویی‌هایی که تصاویرشان را در اینستاگرام پست می‌کنید، پیک‌نیک در پارک با دوستان خوب، شبی در کلبه‌ای دنج ...

همهٔ این‌ها بدون شک نمونه‌هایی از کارهایی هستند که برخی برای مراقبت از خودشان انجام می‌دهند؛ ولی همهٔ موارد را در بر نمی‌گیرند. ظاهراً چنین تصاویری فقط باشگاه‌هایی برای افراد ثروتمند را تداعی می‌کنند که برای انجام این فعالیت‌ها وقت کافی در اختیار دارند. این‌ها فعالیت‌هایی رؤیایی و باشکوه‌اند که به سادگی نمی‌توان در روال روزمره قرارشان داد. این اقدامات آن‌قدر واقع‌بینانه نیستند که بتوان آن‌ها را به طور دائمی عملی کرد، و اگر تصویر شما از مراقبت از خود در این‌ها خلاصه می‌شود، غیرقابل دسترس بودنشان موجب ناامیدی و درماندگی‌تان خواهد شد. برای درک این موضوع بهتر است در مورد آن توضیح بیشتری بدهیم. فکر کردن دربارهٔ چنین اقداماتی به این تصور شما که «این‌ها برای افرادی مثل من ساخته نشده‌اند» دامن می‌زنند. واقعیت این است که مراقبت از خود همیشه در این کارهای تجملی خلاصه نمی‌شود. مراقبت از خود گاهی می‌تواند کسالت‌آور باشد. البته اشتباه فکر نکنید: کسالت‌آور بودن آن نه از اهمیتش کم می‌کند و نه از قدرت ایجاد تغییر آن. روش‌های دیگر مراقبت از خود که شاید خسته‌کننده به نظر برسند، شامل مواردی شبیه موارد زیر هستند:

پرداختن به قرارهای معوقه با پزشک، خواب کافی، به خاطر داشتن داروهایی که در روز باید مصرف کنید، تماس با تیم بحران، مسواک زدن، تمیز کردن خانه، سر و سامان دادن به امور مالی، تقاضا برای کار، خوردن غذاهای مغذّی، مراقبت از بچه‌ها، کامل کردن فرم‌های لازم، گرفتن تماس تلفنی‌ای که برایتان سخت است، شستن لباس‌ها، دوش گرفتن، تعیین حد و مرز، کمک گرفتن از دیگران و از این قبیل. ماهیت کسالت‌آور بودن این «امور زندگی» باعث می‌شود یا آن‌ها را به تعویق بیندازیم یا کلاً انجامشان ندهیم، ولی همین ماهیت آن‌ها را به اقداماتی پیشگیرانه تبدیل می‌کند. وقتی «امور زندگی» را برای مدتی نادیده می‌گیریم، ریسک ایجاد آشوب و ناآرامی در زندگی‌مان را افزایش می‌دهیم. آشوبی که فرو نشاندن آن بسیار سخت‌تر از انجام کارهایی است که باید برای پیشگیری از آن انجام می‌دادیم.

همهٔ مسائل زندگی ما ناشی از مجموعه‌ای تصمیمات، انتخاب‌ها و اعمال هستند ـ همهٔ مسائل. نکتهٔ ترسناکْ گرفتار شدن در جزئیات، روال همیشگی و فشارهایی است که در راستای برآورده ساختن خواسته‌ها و نیازهای ما قرار ندارند؛ و این موضوع تأثیر روانی و احساسی قابل توجهی روی ما ایجاد می‌کند. ما برای رسیدن به هر نتیجه‌ای (اعم از این‌که آگاهانه انتخابش کرده باشیم یا بدون آگاهی به سمت آن در حرکت باشیم) روندی را دنبال می‌کنیم، روندی متشکل از اعمال و تصمیماتی بسیار ریز که معمولاً به تنهایی تحرک چندانی ایجاد نمی‌کنند. پیوستگی این اعمال و تصمیمات جزئی در راستای هدفی آگاهانه است که زندگی‌های خارق‌العاده را رقم می‌زند. جزئیات مهم‌اند، چون به کمک آن‌ها به احساسات و خواسته‌هایمان پی می‌بریم، توانایی تغییر نتیجه را به دست می‌آوریم و برای قدم‌هایی که باید برای رسیدن به نتیجهٔ مدنظر برداریم برنامه‌ریزی می‌کنیم.

هیجان سفر و کارهایی را که باید برای آن انجام دهید در نظر بگیرید: رسیدگی به مسائل مالی و استفاده از پس‌اندازتان، تکمیل فرم گذرنامه، زمان‌بندی و انتخاب مسیر، انتخاب مقصد و کسی که می‌خواهید در سفر همراهتان باشد، درخواست مرخصی سالانه از رئیستان، احتمالاً سر زدن به دکتر، پرداخت حق بیمه، پرداخت هزینه‌های پارکینگ و بستن چمدان‌ها. فهرست کارهایی که باید برای رسیدن به مقصد سفرتان انجام دهید فهرستی طویل است و البته دست و پاگیر؛ ولی از آن‌جا که آگاهانه برای سفرتان تصمیم گرفته‌اید و هدف‌تان را می‌شناسید، قدم‌هایی که باید بردارید روشن‌تر می‌شوند. داوطلبانه خود را درگیر این روند خسته‌کننده می‌کنید، چون مقصدی را که انتخاب کرده‌اید ارزش رسیدن به آن را دارد.