کتاب راهنمای مدیریت احساسات در محیط های کاری

کتاب راهنمای مدیریت احساسات در محیط های کاری نوشته لیز فاسلین و مالی وست دافی است. کتاب راهنمای مدیریت احساسات در محیط های کاری با ترجمه مهسا حسینی ساراتی منتشر شده است و تلاش دارد به خواننده کمک کند محیط کار امن و آرامی داشته باشد.

درباره کتاب راهنمای مدیریت احساسات در محیط های کاری

احساسات چه زمانی مفیدند و چه زمانی فقط مزاحمت ایجاد می‌کنند؟ آیا می‌توانیم طوری جهت‌دهی‌شان کنیم که شکل تجربهٔ کاری‌مان را تغییر بدهند؟ حدس می‌زنیم شما هم با هدفِ پیداکردنِ جوابِ این سؤال‌ها این کتاب را در دست گرفته‌اید.

باید با فشارهایی که وادارمان می‌کنند احساساتمان در محل کار را نادیده بگیریم مبارزه کرد. کار در دورهٔ مدرن به توانایی تحت کنترل درآوردن احساسات، آن‌هم به بهترین وجه، نیاز دارد، ولی اکثرمان هیچ‌وقت یاد نگرفته‌ایم در زندگیِ کاری‌مان چطور این کار را انجام بدهیم. وقتی کم‌کم متوجه اهمیت مهارت‌های احساسی می‌شویم، به‌ناچار به این فکر می‌افتیم: آیا می‌شود بیش‌از حد احساساتی باشیم؟ قبل‌از این‌که بهمان برچسبِ غیرحرفه‌ای بزنند، چقدر می‌شود احساساتمان را بروز بدهیم؟ اگر شخصیت واقعی‌مان شخصیتی تحت فشار و مضطرب باشد چه؟ آیا باید چنین احساساتی را ابراز کنیم؟ چطور هویتمان (برای مثال جنسیت، نژاد، یا سنمان) پاسخ این پرسش‌ها را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد؟

این کتاب به شما کمک می‌کند خودتان باشید و بتوانید احساساتتان را در محیط کار بدون تحمل فشار روانی مدیریت کنید.

خواندن کتاب راهنمای مدیریت احساسات در محیط های کاری را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام کسانی که می‌خواهند زندگی شغلی سالمی داشته باشند پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب راهنمای مدیریت احساسات در محیط های کاری

یکی از دوستانمان اخیراً از این موضوع ابراز نارضایتی می‌کرد که «لازمه از گروهم انتقادهایی نکنم که بیانشون سخته. اصلاً نمی‌دونم چطور و باید از کجا شروع کنم». وقتی عضو شرکتی می‌شویم، به ما دربارهٔ چگونگیِ زمان‌بندیِ جلسه‌ها و پرکردن گزارش‌های مخارج آموزش‌های مفصلی داده می‌شود، ولی هیچ‌کس بهمان نمی‌گوید اگر از دست یکی از همکارانمان ناراحتیم، چکار بکنیم یا چطور بعداز جلسه‌ای ناموفق با رئیسمان، آن را فراموش کنیم.

دو تغییرِ عمدهْ درک عمیق احساسات در محیط کار را ضروری می‌کنند. اولین مورد میزان تعاملمان با همکاران است. امروزه، مهم‌ترین مهارتی که کارفرماها به‌دنبال آن‌اند تواناییِ کار در گروه و تواناییِ ارتباط کلامی با دیگران است. به‌گفتهٔ مجلهٔ اکونومیست، «در تجارت مدرن، همکاری مساوی است با خدایی‌کردن». ولی ایرادِ همکاریِ بیش‌تر تعارضِ بیش‌تر است. همهٔ ما این جملهٔ مشهورِ ایلِین از سریال ساینفلد۵ را درک می‌کنیم: «باید یه روز به‌خاطر مریضی مرخصی بگیرم. از دست این آدم‌ها مریض شده‌م.» تغییر دومْ رابطهٔ ما با کارمان است. بیش‌تر از هر زمان دیگری کار می‌کنیم، برای کارِ مفید اهمیت بیشتری قائلیم و بیش‌تر اجازه می‌دهیم کارمان معرفِ هویتمان باشد. این تغییرات بر همه‌چیز، ازجمله سلامتی، انگیزه و تصمیم‌گیری‌مان اثر می‌گذارند.

بااینکه موضوعِ احساسات در محیط کار چیز جدیدی نیست، اغلب می‌شنویم که بروز احساسات در کار مثل دشمنی است که باید او را به اطاعت واداشت. این روشی است که قبلاً به‌کار می‌بردیم تا با احساساتمان در کار روبه‌رو شویم. حالا که می‌دانیم احساساتمان می‌توانند راهنمایمان باشند، سعی می‌کنیم ازشان درس بگیریم و به‌طرز مؤثری بروزشان بدهیم. از شما می‌خواهیم کم‌کم احساسات را طوری در نظر بگیرید که می‌شود با احتیاط و علاقه با آن‌ها روبه‌رو شد. بالاخره، شما هر روز احساساتتان را با خودتان می‌برید سر کار.

ما هفت قانونِ جدیدِ احساسات در محیط کار را ساختیم تا برایتان مثل راهنما باشند و بدانید چطور و چه وقتی روی احساساتتان حساب کنید. موفقیت در این کارْ به این بستگی دارد که چطور احساسات را بدون این‌که از کنترل خارج شوید به محیط کار وارد کنید. وقتی با احساسِ غبطه‌خوردن مقابله می‌کنیم، متوجه می‌شویم چه انگیزه‌ای داریم. با پذیرش اضطرابمان، می‌توانیم آن را در چهارچوبِ هیجان بگنجانیم و موفقیت بیش‌تری به‌دست بیاوریم. با فهم این‌که چطور احساسات بر تصمیماتمان تأثیر می‌گذارند، محل کار مناسب و دلپذیرتری می‌سازیم. به‌عبارت دیگر، این کتاب به شما یاد می‌دهد چطور احساساتتان را کنترل و آن‌ها را وارسی کنید؛ که البته این کار گاهی به‌معنی دوری‌کردن از آن‌هاست. زمانی‌که این کتاب را بخوانید، می‌فهمید که «چرا» ممکن است احساسی را تجربه کنید و چطور باید با آن حس برخورد کنید.

پردازش مؤثرِ احساساتْ بیش‌تر از حاضرکردن تمامِ ابعادِ شخصیتی‌تان در کار به شما قدرت می‌دهد: با این کار، شما قادرید «بهترین» شخصیتتان را با خودتان به محیط کار ببرید. منظور ما از «بهترین شخصیت» «بی‌نقص‌ترین شخصیت» نیست. بهترین شخصیتِ شما ممکن است هنوز با بی‌فکری عمل کند، از حسادت به خود بلرزد، یا از درماندگی به‌سادگی به گریه بیفتد. ولی بهترین شخصیتِ شما تشخیص می‌دهد کدام‌یک از این احساسات حاوی علائمِ مهم و کدام‌یک بی‌اهمیت‌اند. بهترین شخصیت شما می‌داند چطور از این احساسات درس بگیرد و درموردشان حرف بزند، «بدون این‌که احساساتی بشود». لازم نیست دیگران را تخریب کنید، شخصیت شما بدون انجام این کار هم اعتبار دارد.

در هر فصل، نگاهی می‌اندازیم به این‌که چطور احساسات بر هریک از هفت جنبهٔ اصلیِ کار تأثیر می‌گذارند: سلامت، انگیزه، تصمیم‌گیری، کار گروهی، ارتباط، فرهنگ و رهبری. هدفمان این نیست که دستور خاصی برای همه وضع کنیم. به‌هرحال، چنین چیزی شدنی نیست؛ هر محل کاری با دیگری متمایز است و هر فردی زمینه‌ها و تجارب منحصربه‌فردی را به‌همراه خودش به اداره می‌آورد.