کتاب امشب در سینما ستاره
معرفی کتاب امشب در سینما ستاره
کتاب امشب در سینما ستاره مجموعه خاطرات داستانگونهای از پرویز دوایی، نویسنده، مترجم و منتقد ایرانی است که در انتشارات روزنه کار منتشر شده است. این کتاب خاطرهبازیهایی از دوران نوجوانی و پیوندش با دوران کهنسالی او است.
امشب در سینما ستاره، مجموعه خاطراتی داستان گونه از پرویز دوایی است که مخاطبان را به دنیای زیبا و جذابی میبرد که حس نوستالژیک عمیقی دارند. او در خیابانهای محل زندگیاش در کودکی سرکی میکشد و خاطرههایی را تعریف میکند که با زبانی شیرین و دلنشین به عمق جان مخاطبان میرود. خواندن این داستانها و خاطرات کوتاه از او، میتواند تجربههای قدیمی خودتان را هم در وجودتان زنده کند.
کتاب امشب در سینما ستاره را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
کتاب امشب در سینما ستاره برای تمام دوستداران و علاقهمندان به ادبیات داستانی و خاطره جذاب است و حس نوستالژی را به مخاطبان هدیه میکند.
درباره پرویز دوایی
پرویز دوایی در سال ۱۳۱۴ در تهران به دنیا آمد. او منتقد فیلم، نویسنده و مترجم ایرانی است. دوایی در رشته زبان انگلیسی از دانشکده ادبیات دانشگاه تهران فارغ التحصیل شد و به کار ترجمه مقالات مختلف سینمایی و متن گفت وگو برای دوبله فیلمها روی آورد. با نشریاتی همچون سپید و سیاه، مجله فردوسی، رودکی، روشنفکر و سینما و نگین همکاری کرد و به عنوان منتقد فیلم برایشان مینوشت.
پرویز دوایی یکی از پایه گذاران کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است که همراه با پرویز کلانتری، عباس کیارستمی، اکبر صادقی، نورالدین زرین کلک، سیروس طاهباز و خسرو سینایی فعالیت کرده است. او در سالهای ۵۰ و ۵۲ مدتی را به عنوان دبیر جشنواره فیلم کودکان و نوجوانان مشغول فعالیت بود. ابراهیم حقیقی معتقد است نقد درست فیلم را مدیون پرویز دوایی هستیم.
هوشنگ گلمکانی معتقد است که نسل گذشته او را با نقدهای سینمایی اش می شناسد و نسل امروز با داستانهایش؛ از پرویز دوایی تا به حال کتابهای بسیاری منتشر شده است که از میان آنها میتوان به باغ بازگشت، یکه سوار، سبز پری، ایستگاه آبشار، بلوار دل شکسته، امشب در سینما ستاره، اشاره کرد. او همچنین ترجمه کارهای تنهایی پر هیاهو (بهومیل هرابال) سینما به روایت هیچکاک (فرانسوا تروفو)، بچه هالیوود (زندگینامه رابرت پریش)، سرگیجه (فیلمنامه سمویل تیلر) و استلا (جان دوهاتوگ) را در کارنامه خود دارد.
او در حال حاضر در پراگ زندگی میکند.
بخشی از کتاب امشب در سینما ستاره
برگشتم و به پشت سر نگاه کردم. جمعی بچه، پسربچه های همان سن و سال سریال دیدن هایمان نشسته بودند، مبهوت و مجذوب تصویر، دهان ها نیمه باز و چشم ها مشتاق، و گاهی هم یکی شان رو به کنار دستی می کرد و چیزی را با اشاره انگشت روی پرده نشان می داد، و حالا موسیقی مهیج سریال، جوری که در فاصله ای دور، از پشت درهای بسته سالن انتظار به گوش برسد، در فضا بود، و در این لحظه انگار که به طور محوی باز آن احساس جادوئی بچه بودن و در حضور یک سریال قدیمی، در جمع عاشقان سریال نشستن به من دست داد، غرقه در لذتی کودکانه. مثل وقتی که در راه های روشنائی صبح زود به طرف آب تنی رودخانه می رفتیم...
حجم
۶۴۷٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۷
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه
حجم
۶۴۷٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۷
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه