کتاب غروب آفتاب در اندلس
معرفی کتاب غروب آفتاب در اندلس
غروب آفتاب در اندلس کتابی نوشته محمد طنطاوی الجوهری است. این کتاب درباره حکومت مسلمانان در شبه جزیره اسپانیا است.
درباره کتاب غروب آفتاب در اندلس
در سال ۷۱۰ میلادی یکی از بزرگان اسپانیا به نام کلِروس با دیگر اشراف و نجیبزادگان اسپانیا متحد شد، و علیه ویتیتسا پادشاه ویزیگوت قیام کرد و او را از سلطنت خلع نمود.
در آن هنگام طارق بن زیاد سردار مسلمان عرب با سپاه خود از دریا عبور نمود، و در سال ۷۱۱ میلادی برابر با سال ۹۱ هجری در نزدیکی دماغهٔ جنوبی شبه جزیرهٔ اسپانیا فرود آمد.
این محل تا امروز به خاطر عبور طارقبن زیاد از آن جَبَلُالطّارِق نامیده میشد. طارقبن زیاد در نزدیکی کزِرِس سپاه ویزیگوت را شکست داد، و شبه جزیرهٔ اسپانیا در قلمرو حکومت بنیامیه قرار گرفت.
در سال ۷۵۵ میلادی (۱۳۷ هجری) هنگامی که بنیعباس به خلافت رسیده و حکومت بنی امیه را منقرض کردند یکی از بازماندگان بنیامیه به نام عبدالرّحمن به اسپانیا فرار کرد و حکومت اموی مستقلی تشکیل داد و شهر کوردوبا را پایتخت خود ساخت.
به این ترتیب حکومت مسلمانان در شبه جزیرهٔ اسپانیا از ناحیهای در جنوب آن که آندالوسیا نامیده میشود آغاز گشت و به نقاط دیگر گسترده شد. فاتحان مسلمان آندالوسیا را اَندَلُس تلفظ میکردند و پس از این، همهٔ شبه جزیرهٔ اسپانیا را اندلس نامیدند.
در زمان خلافت سلسلهٔ اموی در اسپانیا این کشور به گونهای فوقالعاده ترقی کرد، و مردم آن در نهایت سعادت و رفاه زندگی میکردند، و علوم و معارف آن منطقه در زمان خویش به اوج رسید. همهٔ مسیحیان و مسلمانان با پرداخت مالیاتهای ویژهٔ خویش از خدمات حکومت بهره میبردند و در امنیت میزیستند. یهودیان که تا پیش از ورود مسلمانان از سوی مسیحیان مورد آزار قرار میگرفتند توانستند همانند دیگران آزادی و فعالیت داشته باشند. وضعیت طبقات زحمتکش رو به بهبود نهاد. صنعت، تجارت و کشاورزی بسیار پیشرفت کرد.
در زمان حکومت عبدالرّحمن سوم (۹۱۲-۹۶۱ میلادی) و حکومت فرزندش حَکم بن عبدالرحمن (۹۶۱ -۹۷۶ م) که مردی ادیب، شاعر و اهل دانش و فلسفه بود، مدارس بسیاری در اندلس تأسیس شد. در آن زمان شمار ساکنان کوردوبا به ۱۳۰۰۰ نفر رسید. آن شهر در آن تاریخ دارای ۶۰۰ مسجد بود.
شهرهای دیگر اندلس از قبیل سویل، تولدو و گرانادا نیز هر کدام در پیشرفت با کوردوبا رقابت و برابری میکردند. کاخ معروف الحمرا در گرانادا هنوز هم تعجب و تحسین بینندگان را بر میانگیزد.
اما اندک اندک سلطنت خلفای اموی در اسپانیا رو به ضعف نهاد، به این ترتیب که نفوذ و قدرت حکومت مرکزی از دست رفت و در هر ایالت، فرمانروایی حکومت مستقل داشت. و لذا فرمانروایان و پادشاهان مسیحی توانستند بر فرمانروایان مسلمان حمله کنند و آنها را یکی پس از دیگری شکست دهند.
از جمله گروهی نه چندان زیاد از ویزیگوتهای مسیحی که در کوههای آستوری به استقلال میزیستند یکی از بازماندگان پادشاهان ویزیگوت به نام پلایو را به پادشاهی خود برگزیدند.
پسر او آلفونس اول ایالتهای آستوری و کانتابر را از مسلمانها باز پس گرفت و در تحت حکومت خود درآورد. پس از او آلفونس دوم (۷۹۱ - ۸۴۲ میلادی) ایالتهای باسک و گالیس را فتح کرد. همچنین در ایالتهای لئون و ناوار سلطنتهای مستقلی از سوی فرمانروایان مسیحی تشکیل گردید.
نجبا و اشراف مسیحی که گروههای منظمی برای مبارزه با مسلمانان تشکیل داده بودند به جنگ با مسلمانان پرداختند و در این جنگها با تعصب، بیرحمی، تجاوز و خونخواری بسیار با مسلمانان برخورد کردند، به جان و مال و ناموس مسلمانان رحم نکردند.
سرانجام در سال ۱۰۳۱ میلادی (۴۲۱ هجری) سلطنت هشام سوم آخرین خلیفه اموی در اندلس (به خاطر سرپیچی و اعلام استقلال فرمانروایان مناطق مختلف اندلس از حکومت مرکزی) پایان یافت، و حکومت مسلمانان در اسپانیا به چندین حکومت کوچک مستقل تقسیم شد که مرکز آنها سویل، تولدو، والنسیا و ساراگسا بود، هر چند همهٔ این فرمانروایان به ظاهر از فرمانروای کوردوبا اطاعت میکردند و فرمانروای کوردوبا مانند فرمانروای سراسر اندلس شناخته میشد.
داستانی که در صفحات این کتاب میآید برگی عبرتآموز از تاریخ اسپانیای مسلمان است که به پایان حکومت مسلمانان ختم میشود و علل و عوامل آن را بررسی میکند.
منبع این داستان صفحات ۱۸۰ - ۱۸۳ جلد ۲۱ کتاب «الجواهر» (در تفسیر قرآن) اثر محمد طنطاوی الجوهری است که او نیز آن را از کتاب «غادَةُ الاَندُلس» (دوشیزه اندلس) نقل کرده است.
خواندن کتاب غروب آفتاب در اندلس را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقه مندان به تاریخ اسلام به ویژه تاریخ قلمرلو غربی سرزمینهای اسلامی مخاطبان این کتاباند.
بخشی از کتاب غروب آفتاب در اندلس
شراب اروپا به اندلس سرازیر میشد تا جوانان مسلمان را فاسد کند. یکی از کشیشان مسیحی این را کافی ندانست، همهٔ انگور کلیه تاکستانهای کوردوبا را پیش خرید کرد، شراب انداخت و سوگند خورد که آن شراب را جز به دانشآموزان و دانشجویان مسلمان نفروشد، به ویژه نوجوانان و جوانانی که در مدارس کشیشان درس میخواندند! جوانان مسلمان نیز با تعلیمات جدیدی که یافته بودند از این هدیه بسی شادمان و خشنود شدند.
در نتیجه:
۱. میخوارگی که تا آن زمان در نزد مسلمانان عملی حرام، شرمآور و ننگین بود (و اگر برخی بادهگساری میکردند تنها در مجالس محرمانه و میهمانیهای خصوصی بود) از این پس کاری عادی و معمولی و رایج گردید! به ویژه اینکه جوانان مسلمان تحصیلکرده در مدارس مسیحیان اروپایی در نوشیدن شراب پیشگام بودند و به همین خاطر بادهنوشی یکی از ویژگیهای دانشآموختگان و روشنفکران و نوگرایان به شمار میآمد. بنابراین هر که از این کار سرباز میزد او را کهنه پرست مذهبی خشک و متعصب میدانستند.
۲. مسلمانان با نوشیدن شراب لباس وقار و متانت و حیا را از خویش دور کردند و بد مستی و خمار آلودگی به ویژگیهای اخلاقی و رفتاری آنها افزوده گشت.
۳. جوانان میخواره و بادهگسار، اخلاق و روحیات پدران خود را بیارزش و حقیر شمردند، و نیاکان و پدران خویش را نادان و عقبمانده خواندند.
۴. مردم لباسهای پشمین و مویین را که پوشش مجاهدان اسلام و لباس صبر و تحمل و سعی و کوشش بود، از تن به در آوردند، و لباس حریر و دیبا یعنی جامهٔ تنپروری در بر کردند.
۵. مردم از تعالیم اسلام به ویژه گرد آمدن در مسجد و ادای فریضهٔ نماز که اساس دین اسلام و نگهبان روحیات و معنویات مسلمانان بود غفلت کردند، مساجد به صورتی متروک و کثیف درآمدند، که گهگاه پیرمردان و پیرزنانی از کار افتاده برای نماز در آنجا جمع میشدند.
مردمان دیگر را با مساجد و نماز کاری نبود.
۶. در عشرتکدهها و مراکز عیش و نوش، دختران مسیحی (که از سوی کشیشان برای به فساد کشاندن جوانان مسلمان استخدام شده بودند) به دلربایی فرزندان مسلمان مشغول بودند! جوانان مسلمان تا دیری از شب در آن مهمانخانههایی که محل زنان و دختران بدکاره بود، بیپرده به خوشگذرانی، بادهنوشی و رقص و پایکوبی میپرداختند.
۷. خوشگذرانی و تجملگرایی به اندازهای رایج شد که درآمد عادی مردم برای گذراندن زندگی آنها کفایت نمیکرد! به علاوه همچشمی و رقابت و بهرهگیری از تجملات و زینتهای زندگیبه اندازهای بالا گرفت که همه میخواستند از نظر خانه مجلل و تزیینات آن و پوشیدن لباسهای گرانقیمت و استفاده از زینتآلات برای خانه و خانوادهٔ خود از دیگران پیشی بگیرند.
حجم
۱۱۲٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۷۲ صفحه
حجم
۱۱۲٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۷۲ صفحه
نظرات کاربران
روحیه مقاومت این خانم ستودنی بود